در رابطه با بازار سهام میتوان گفت از یک طرف بازیگران این بازار، اکثریت جمعیت کشور نیستند و از طرف دیگر نقش آنان در اقتصاد کشور حداکثر 20 تا 25 درصد است. بنابراین نمیتوانند انتظار داشته باشند دولتی که خود را نماینده کلیه شهروندان میداند بهخاطر بازیگران بازار سهام، منابع عظیم ثروت را برای حمایت آنان به کار ببرد. بهویژه آنکه فعالان این عرصه نیز در روزهای خوش بازار، اصرار دارند که دولت نظارت و دخالت خود را رها سازد.
طبیعی است که رهاسازی یعنی همین وضعیت فعلی. چگونه میتوان پذیرفت که بازار سهام، خصوصی باشد اما دولت دست آنرا بگیرد و قدمبهقدم آنرا به منزل مقصود برساند؟ علاوه بر این، مشکلات فعلی بازار سهام اساسا تابعی از مسائل اقتصادی کشور است و تا زمانی که مشکلات اقتصاد کشور مرتفع نشود نمیتوان انتظار داشت بازار سهام وضعیت مناسبی پیدا کند. باید در نظر داشت که وضعیت فعلی بازار سهام و شاخصها، بیانکننده وضعیت واقعی بازار است. اقتصاد کشور در سالهای گذشته چنان آسیب دیده است که نمیتوان یک شبه آن را درست کرد. بنابراین معمولا انتظارات آتی در بازارهای سرمایه، نقش مخربی دارند و خوشبختانه در مقطع توافق انتظارات آتی نتوانست تاثیر چندانی بگذارد.
اگر این انتظارات تاثیر خود را بهصورت کاذب گذاشته بود و شاخصها مجددا به 80 هزار باز میگشت و وضعیت سهام بهصورت پلکانی صعود میکرد، با توجه به سودهایی که در پایان سال 93 و شش ماه فعلی افشا شدهاند، سهامداران بیشتر متضرر میشدند. اما بهطور طبیعی بازیگران حرفهای و سفتهبازان همیشه از بازار سهام سود میبرند. حضور سرمایهگذاران خارجی که صرفا بازار سهام را بهعنوان سفتهبازی تلقی کنند نهتنها مثبت نیست بلکه میتواند منجر به فاجعهای مشابه سقوط بازارهای مالی و پولی در آسیای شرقی شود.
* کارشناس بازار سهام و حسابرس معتمد بورس