بازار سهام روزهای پراضطرابی را تجربه میکند. مذاکرات هستهای به آخرین روزهای خود نزدیک میشود و همزمان با آن خبرهای ضدو نقیضی در مورد مواضع 1+5 درباره مسائل پرچالشی چون ابعاد نظامی احتمالی فعالیتهای هستهای ایران و مسئله امضای توافقنامه منتشر میشود. با این وجود حجم معاملات آخرین روز کاری هفته گذشته امیدوارکننده بود، نشان از تلقی مثبت بازار سهام از روند مذاکرات دارد.
با مازیار فتحی، مدیر واحد مشاور سرمایهگذاری کارگزاری راهنمای سرمایهگذاران درباره وضعیت کنونی بازار سهام و پیوند آن با مذاکرات هستهای به گفتوگو نشستیم.
***
بازار سهام از چهارشنبه 27 خرداد ماه، روندی صعودی به خود گرفته است. برخی از تحلیلگران این روند صعودی را یک حرکت زود هنگام ارزیابی میکنند و برای آن اصالتی قائل نیستند. نظر شما در این باره چیست؟
براساس پیشبینیهایی که شده بود ما محتمل میدانستیم که از روزهای آخر خرداد تا دهم تیرماه که آخرین مهلت مذاکرات هستهای است نوسانات شاخص زیاد باشد و سهام شرکتها پر تلاطم دنبال شود و ارزش معاملات بالا برود. این امری طبیعی است زیرا بسیاری از افراد دیدگاه مثبتی نسبت به مذاکرات دارند و این را فرصتی برای خرید سهام میدانند و به نظر من اینکه ما افزایش حجم معاملات را شاهدیم میتوان گفت تا حدی بهصورت آرام نقدینگی وارد بازار شده و بالطبع قیمتها در این روزها افزایش یافته است. این امری طبیعی است و به نظر میرسد که این روند تا دهم تیر ماه ادامهدار خواهد بود. در دو هفته اخیر با توجه به اخباری که از منابع داخلی و خارجی درباره مذاکرات رسیده امیدواریها برای حصول نتیجه تا تاریخ تعیین شده کمی افزایش یافته است درصورتیکه دو هفته گذشته اخبار چندان مناسبی از مذاکرات دریافت نمیکردیم ولی در حال حاضر اخبار امیدوارانهتر شده است.
از نظر سیاسی برداشت من این است که احتمالا مذاکرات با یک تمدید کوتاهمدت میتواند به یک نتیجه برسد که میتواند نتیجه نسبتا مطلوبی برای بازار سرمایه باشد. این امید در میان سرمایهگذاران باعث شده است که حجم معاملات افزایش یابد اما ادامه این روند تا حد بسیار زیادی به نتیجه مذاکرات وابسته است. اگر دهم تیر ماه اخبار مثبتی از مذاکرات شنیده شود و با یک تمدید کوتاهمدت امید به نتیجه مثبت مذاکرات باشد این روند ادامه خواهد داشت و پس از توافق نیز بورس در یک روند کاملا مثبت قرار خواهد گرفت. اما اگر مذاکرات به نتیجه مطلوبی نرسد و تا مدتی طولانی تمدید شود که امیدها را کاهش دهد، مجددا رکود میتواند با قدرت بیشتری به بورس بازگردد.
با توجه به اینکه تاکنون شاخص، ریزشهای بسیار زیادی را تجربه کرده و به قول تکنیکالیستها اصلاحات خود را انجام داده است، به نظر شما باز هم شاخص افت بیشتری را تجربه خواهد کرد؟
درست یا غلط، بورس ما تا حد زیادی به مذاکرات گره خورده. این قابل قبول است که مذاکرات میتواند باعث رفع تحریمها شود و یکی از بزرگترین مشکلات کشور ما تحریم است اما به نظر من به این شکل گره خوردن بازار سرمایه با مذاکرات غیرمنطقی است و در واقع میتوان گفت خود سهامداران نیز عامل این مسئله هستند و بسیاری از نوسانات بازار را به مذاکرات وابسته کردهاند. ولی به هر حال واقعیت این است که تاثیرگذارترین پارامتر بر بازار سرمایه ما ریسک سیاسی است و با وجود اصلاحاتی که انجام شده قیمتها از نظر بنیادی بسیار پایین است و شاید برخی از قیمتها در برخی صنایع و نسبتهای P/E منطق ندارند؛ ولی با توجه به اینکه بازار سرمایه با مذاکرات همبستگی بسیار زیادی پیدا کرده است، اگر مذاکرات به نتیجه نرسد یا نتیجه نامطلوبی داشته باشد یا تمدید بلندمدتی اتفاق بیفتد که البته من این احتمال را بسیار کم میدانم، در این حالت باز هم شاخص کل ریزش خواهد داشت و رکود بسیار شدیدی را دربازار بورس شاهد خواهیم بود.
تمدید مذاکرات نیز دو حالت میتواند داشته باشد. یکی تمدید کوتاهمدت است که شاید کمتر از یک ماه طول بکشد و روندی که در این روزهای هفته مشاهده میشود نشان از پیشرفت داشته باشد و بهصورتی باشد که به نظر برسد در این مدت قطعا نتیجه مطلوبی از مذاکرات حاصل خواهد شد که این تمدید مسلما تمدید مثبتی است و میتواند طی این مدت بازار هم مثبت باشد اما ممکن است تمدیدی اتفاق بیفتد که مانند تمدید قبل، شش ماه طول بکشد و دیده میشود که این تمدید حاصل عدم نتیجهگیری از مذاکرات است، چنین تمدیدی میتواند تمدید بدی برای بازار سرمایه باشد و اگر قرار باشد چنین اتفاقی بیفتد مجددا در این مدت در بازار رکود خواهیم داشت.
در صورتیکه مذاکرات به نتیجه برسد رشد بازار سرمایه را در کوتاهمدت تا چه حد پیشبینی میکنید؟
به نتیجه رسیدن مذاکرات برای بازار سرمایه معانی مختلفی دارد. اگر مذاکرات با این تعبیر به نتیجه برسد که تحریمهای مهم ما مانند تحریم بانکی و تحریم نفت که مهمترین تحریمهای مالی و اقتصادی ما است برداشته شوند، در بازار و در صنایعی که لیدر و پیشرو هستند و وابسته به مذاکرات شدهاند مانند صنعت خودرو، بانک، حملونقل و لیزینگ، به احتمال زیاد در یک بازه زمانی چند روزه رشد شارپی و صفهای خرید سنگینی را شاهد خواهیم بود. اما پس از این بازه زمانی بازار به تعادلی مثبت خواهد رسید و میتوان گفت بازار در یک مدار صعودی قرار خواهد گرفت. صنایعی که در حال حاضر پیشرو هستند همچون صنعت خودرو، پس از این صعود با افزایش قیمت مواجه خواهند شد و احتمالا در آن زمان خروج نقدینگی را از صنایع لیزینگ و خودرو و حملونقل خواهیم داشت و این پول به سمت صنایعی که قابلیت جذب نقدینگی را دارند و میتوانند سهمهای بزرگی باشند خواهد رفت و پس از این دوره کوتاهمدت به نظر من این صنایع بزرگتر و سهمهای بزرگتر با یک شیب ملایم در مسیررشد قرار خواهند گرفت. البته لازم به ذکر است که این رشد شارپی در صورتی رخ خواهد داد که درهفتهای که پیشرو داریم و تا پیش از توافق، رشدی که قرار است حاصل شود در بازار پیشخور نشود که در صورت پیشخور شدن این رشد از شدت آن پس از توافق کاسته خواهد شد.
با توجه به اخباری که از مذاکرهکنندگان و تیم مذاکرهکننده و مسئولان بالای نظام شنیده میشود و از صحبتهای آنها بهنظر میرسد موضع آنها نیز موضعی نیست که غیراز این حالت را بپذیرد اما اگر قرار باشد توافقی حاصل شود که درآن توافق، بر فرض محال قرار نباشد که تحریمهای مهم ما که بر صنایع بورسی تاثیرگذارند برداشته شود یا با اما و اگرهای زیادی همراه باشد که لغو تحریمها را مشکلساز کند، در این صورت شاید بازار سرمایه واکنش مثبتی نشان ندهد البته باز هم بازار واکنش مثبت نشان میدهد اما با قدرت بسیار کمتر و نرمترخواهد بود.
بعضی از تحلیلگران اعتقاد دارند که بازار سهام عدم حصول توافق هستهای را پیشخور کرده است و در صورت شکست مذاکرات، شاهد ریزش سنگینی نخواهیم بود. نظر شما در این باره چیست؟
اگر از نظر بنیادی بررسی کنیم، طبق پارامترهای بنیادی این درست است که بازار سهام حتی شکست مذاکرات را نیز در ریزشی که داشت پیشخور کرده بود اما واقعیتی که در بازار وجود دارد این است که حجم نقدینگی و حجم گردش معاملات و میزان کارایی بازار و رفتار حقوقیها و حتی حقیقیهای بازار ما بهصورتی نیست که ما بخواهیم بازار را فقط براساس پارامترهای بنیادی تحلیل کنیم. به نظرمن با توجه به وابستگیای که بازار با مذاکرات هستهای پیدا کرده بیشتر از اینکه با پارامترهای بنیادی حرکت کند، از آنجا که بورس بازار کوچکی نسبت به اقتصاد کشورمان محسوب میشود، خیلی براساس هیجانات عمل میکند. بنابراین اگر قرار باشد مذاکرات با شکست مواجه شود بازار باز هم میتواند جای ریزش داشته باشد، زیرا ما رفتار هیجانی سرمایهگذار حقیقی و حتی حقوقی را به این شکل دیدیم که چشماندازی برای بازار قائل نمیشوند و به هر قیمتی به فکر خروج از بازار هستند و به هیچوجه دید ماندگاری در بازار ندارند و شاید وزنی که به پارامترهای بنیادی سهم شرکتها میدهند وزن کمی باشد.
به همین دلیل به نظر من اگر مذاکرات شکست بخورد بازار باز هم ریزش خواهد داشت. در مورد میزان عدد شاخص، از آنجا که با دید تکنیکالی باید گفت نمیتوانم نظری بدهم اما در مورد قیمت سهام شرکتها بهطورکلی اگر توافق انجام شود، درصورتیکه در روزهای آینده که تا توافق مانده است صعود شاخص کل پیشخور نشود، در بازه زمانی چند روز بعد از توافق شاهد صف خرید خواهیم بود بهطوریکه قیمتها با هیجان حدود بیش از20 درصد کاهش حقیقی داشته باشد. بهخصوص در صنایع پیشرو و لیدر همچون خودرو و لیزینگ و حملونقلی و پس از آن هم با شیبی ملایمتر قیمتها در مسیر صعود قرار میگیرند و میتوان گفت شاخص میتواند حتی تا پایان سال یا حتی تا اواسط سال آینده به رقمهایی که قبلا زده بود و حتی بالای 84 هزار واحد نیز برسد. اما اگر قرار باشد مذاکرات به نتیجه مطلوبی نرسد یا با شکست مواجه شود یا تمدید بلندمدتی داشته باشد که نشانه خوبی نباشد در همین صنایع پیشرو که اخیرا هم رشد خوبی داشتند قیمتها باز هم میتوانند بیش از 20درصد کاهش داشته باشند.
با بازگشایی نماد پالایشگاهیها، این گروه تبدیل به لیدر بازار شدهاند و شاخص کل به پشتوانه آنها و سپس گروه بانک و خودرو رشد یافته است. درصورتیکه توافق حاصل شود آیا پالایشگاهیها همچنان نقش لیدر بودن خود را حفظ خواهند کرد؟
دوران پس از توافق را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ یکی دوران کوتاهمدت دو هفتهای تا یک ماهه پس از توافق و دیگری دوران بلندمدت. به نظر من برای دوره کوتاهمدت پس از توافق صنایع خودرو، لیزینگ، حملونقل و بانک پیشرو و لیدر بازار خواهند بود زیرا بیشترین تاثیر را این صنایع بهخصوص بانکها از توافق میپذیرند. اگر قرار باشد تحریمهای مالی و بانکی لغو شود و مشکلات سوئیفت برطرف شود اثرات خوبی خواهد داشت و خودروسازان هم بهخاطر بحث واردات قطعاتشان ازشرکتهای خودروسازخارجی، میتوانند اثرات خوبی بر این شرکتها که بالطبع وابسته به خودروییها هستند به جای بگذارند و زمانی که وضعیت خودرو بهتر شود عملا فروش آنها نیز بیشتر میشود و از طرفی صنعت حملونقل هم به دلیل تبادلات با کشورهای خارجی میتواند یکی از لیدرهای بازار باشد. اما برای دوران بلندمدت پس از توافق خودروییها یا لیزینگیها یا حملونقلیها پس از گذشت دوره کوتاهمدت، پتانسیل جذب نقدینگی زیادی را که قرار است وارد بازار شود ندارند و این یک واقعیت است.
بنابراین باید نقدینگی به سمت صنایع بزرگ جذب شود و چشمانداز صنایع بزرگ کشور خوب خواهد شد و چشمانداز صنایعی همچون پتروشیمیها و پالایشگاهیها قطعا خوب خواهد بود. زیرا صنایع بزرگی هستند و نقدینگی را میتوانند به خوبی جذب کنند و سرمایهگذار خارجی نیز قطعا در این صنایع سرمایهگذاری خواهد کرد و اگر سرمایهگذاران خارجی بخواهند وارد بازار سرمایه ما شوند با توجه به اینکه ایران مزیت نسبی در صنایع نفتی دارد، مطمئنا سرمایههایشان را جذب چنین صنایع بزرگی خواهند کرد و در کوتاهمدت یا حداقل میانمدت و بلندمدت، صنایع پتروشیمی و پالایشی لیدر بازار خواهند بود و سایر صنایع همچون فولاد، سنگ آهن و سیمان و غیره را باید با دید بلندمدت به آنها نگریست زیرا مشکلات بسیاری دارند که این مشکلات باید حل شود و این صنایع درآیندهای دورتر میتوانند چشمانداز بهتری داشته باشند.
روز چهارشنبه گذشته (3 تیر ماه) بازار سهام متعادل بود (با شاخص هموزن منفی) با این رخداد هفته آینده را چگونه ارزیابی میکنید؟
طی هفتهای که گذشت شاخص کل حدود 2 درصد رشد داشت که بنا بر شرایط فعلی بازار این 2 درصد رقم بسیار خوبی بود که طی چهار روز معاملاتی شاخص رشد کرد. این طبیعی بود و با توجه به معاملات آخر وقت سه شنبه هم مشخص میشد که شاخص کمی باید اصلاح کند ولی این اصلاح، اصلاحی نبود که بد باشد به این دلیل که روز چهارشنبه حجم معاملات واقعی بسیار بیشتر از روزهای قبل بود و این اصلاح همراه با یک افزایش خوب در حجم واقعی معاملات بازار همراه بود که این نشانه مثبتی بود وبه نظر من روند بازار تا دهم تیر ماه، حتی اگر یک تمدید کوتاهمدت هم در مذاکرات داشته باشیم، روند مثبتی خواهد بود و خریداران در این بازه زمانی موفق خواهند بود و در لحظات آخر نیز باید نگاه سرمایهگذاران به اخبار مذاکرات باشد.