فروش بالای فیلمهای سینمایی در بسیاری از موارد تابعی از فاکتورهایی مشخص و از پیش تعیین شده است، فاکتورهایی مثل عامه پسند بودن، دارا بودن مخاطبانی با گروه سنی مشخص و... در این میان گاه فیلمهایی متفاوت که در زمان تولید و پیش تولید، چندان توجهی کسب نکرده بودند، هنگام اکران با استقبال گرم و پرشور مخاطبان رو به رو میشوند و گاهی این فروش بالا و توجه مخاطبان به سینما، به شکل موجی ممتد درمیآید و از یک فصل گرم و شهریوری اکران تا یک و حتی چند سال گرم و پرمخاطب ادامه مییابد.رونقگیری فضای سینما برای دست اندرکاران این حرفه از اهمیت بالایی برخوردار است و هر نوع رکود و قهر مخاطبان با سالنهای سینما اهالی این حرفه را دلسرد و متضرر خواهد کرد؛ بنابراین بررسی این نکته که چگونه موجهای پر قدرت اکران، به شکل غیرمنتظره مخاطبان را با سینما آشتی میدهند از اهمیت بالایی برخوردار است.
سیاست مداری یا سیاست طلبی
ردپای پررنگ سیاست در عرصه فیلمسازی بارها از زوایای گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. اما آیا میتوان چنین فرض کرد که سیاست طلبی مخاطب و فضای اجتماعی سیاست زده میتواند به فروش بالای فیلمها کمک کند؟ پاسخ این سوال بنا بر استنادات تاریخی مثبت است. کاترین کرامر، نظریهپرداز و تحلیلگر سینما، در مقالهای تحت عنوان «پیوند سیاست و سینما» به مرور تاثیر سیاست بر سینمای هالیوود در دهههای گذشته پرداخته است. از نفوذ کمونیسم در دهه 40 میلادی تا نفوذ جنبشهای آزادی طلب در دهه 60. براساس این مقاله، هالیوود در طول تاریخ بارها برای جذب مخاطبان، تغییر مسیر داده و مضامین فیلمهایش را با مضامین سیاسی روز منطبق کرده است.
دولت رونالد ریگان در دهه 80 نمونه پررنگی از نفوذ سیاست و فضای سیاسی در سینما و اقبال عمومی فیلمها در جذب مخاطبانی است که آن روزها به دیدن فیلمهایی با مضامین سیاسی/سرگرمکننده نیاز داشتند. بعدها و در طول دهه نود و سالهای اخیر، اتفاقاتی چون انتخابات، جنبشهای مختلف و تظاهرات گوناگون در استقبال مخاطبان از فیلمهای هالیوودی تاثیری کاملا محسوس داشتهاند.فیلم مشهور «همه مردان رئیسجمهور» به کارگردانی آلن جی پاکولا و درخشش رابرت ردفورد و داستین هافمن بهعنوان بازیگران اصلی نمونهای از اقبال فیلمهای سیاسی در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 به شمار میرود.
اما روند بررسی آشتی مخاطبان با سینمای سیاستزده کمی پیچیده میشود، اگر بر مطالعات دکتر میشل پاتز، استادیار علوم سیاسی دانشگاه دیتون تکیه کنیم. براساس پژوهشهای دکتر پاتز، فیلمهای آرگو و 30 دقیقه بامداد که هردو با محوریت فعالیتهای سازمان سیا ساخته شدهاند و جهتگیری سیاسی کاملا بارزی را دنبال میکنند، چیزی فراتر از رابطه مخاطب و سینما را دنبال میکنند. براساس پژوهشها، این سبک فیلمها به دو دلیل اصلی پرفروش میشوند.
نخست؛ جلب توجه مخاطبان عام با مضمونی معمایی، جذاب و ملی که اغلب غرور و عرق ملی به همراه دارد.دوم؛ همراهی فیلم با مقتضیات سیاسی زمانه به شکلی نامحسوس. بنابراین طبیعی است که گاه در تب و تاب جریانهای سیاسی خاصی، فروش بیسابقه فیلمهایی با مضامین سیاسی نیز چشمگیر باشد. اگرچه بسیاری از این فیلمها نه فقط ستایشگرانه، بلکه نقادانه و پر خشونت هستند.
فیلمهای اجتماعی برای جلب توجه اجتماع مخاطبان
بالا رفتن تب ساخت فیلمهای اجتماعی در مقاطعی مشخص در تاریخ فیلمسازی کشورهای مختلف جهان بارها تکرار شده و سپس فروکش کرده است. بررسی ریشههای علت این اوجگیری و سپس محو شدنها بسیار متعددند. با این وجود در صنعت فیلمسازی جهان و حتی جشنوارههای معتبر جهانی هر ساله به فیلمهای ژانر اجتماعی توجه خاصی نشان داده میشود. اگر این اصل را که اجتماع متاثر از سیاست، معیشت، اقتصاد و بسیاری از عوامل دیگر است قبول داشته باشیم، بر این اساس ژانر اجتماعی را میتوان جزو قدرتمندترین ژانرها برای جلب مخاطبان تلقی کرد.
باب شدن فیلمهای کمدی اجتماعی، درام اجتماعی و... نشانههایی از همین اصل هستند. رواج ناگهانی برخی موضوعات اجتماعی و اکران فیلمهایی متناسب با این موضوعات، گاه نه تنها موجب آشتی مخاطب با سینما بوده، بلکه به روند حرکت یک جریان اجتماعی و به واقع جریانسازی فرهنگی نیز کمک کرده است. یکی از نمونههای فراموش نشدنی فیلمسازی در ژانر اجتماعی انتقادی، فیلم مشهور «حدس بزن چه کسی برای شام میآید؟» است. این فیلم در دهه 60 و درحالی فیلمبرداری شد که هنوز در 16 ایالت آمریکا، قوانینی محکم علیه ازدواج بین نژادی (ممنوعیت ازدواج سفید پوستان با رنگین پوستان) وجود داشت.
مضمون این فیلم از چالش یک دختر سفیدپوست برای اعلام نامزدیاش با یک سیاه پوست حکایت میکرد.این فیلم نه تنها در زمان اکران با به راه انداختن جنجالهای فراوان موفق به جذب حداکثری مخاطبان شد، بلکه پس از اکران این فیلم موجی از فیلمها، مقالات و نقدهای اجتماعی با موضوع ازدواج بین نژادی به راه افتاد. این تاثیرگذاری نشان میدهد در صورتیکه فیلمساز سراغ موضوعی جنجالی و کمتر مورد توجه برود، تا چه حد میتواند بر میزان فروش فیلمها اثرگذار باشد.