ظهر دوشنبه مردی به دل خاک سپرده شد، که نه تنها وزنه سیاسی اش که دیدگاه های اقتصادی اش او را از همه مردان هم دوره اش متمایز کرده و جامه ای سیاه و سفید بر قامت زندگی اش دوخته است.
نخستین برنامه توسعه اقتصادی کشور از دولت او شروع شد و سیاست بازاقتصادی، شاید از مهم ترین دیدگاه های اقتصادی دولتش باشد؛ رویکردی که از روزهای آغازین پس ازجنگ تا به امروز مخالفان متعدد و پرزوری داشته و دارد.
چه زمانی که خودش دولت را در دست گرفت و در پایان ازسوی طرفدارانش، سردار سازندگی نام گرفت، یا دردولت اصلاحات که روی گشاده با جهان داشت، و چه در دولت نهم و دهم که به گفته محسن جلال پور، رئیس پیشین پارلمان بخش خصوصی ایران سر سازگاری با جهان نداشت، و هم امروز که کلید برجام قفل این درها را بر جهان گشود.
این دیدگاه در تمام مدت این سال ها مسئله نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. این مرد اثر گذار ایران اگر چه گفته می شود در سال های اخیرمانند گذشته نبود، اما واکنش ها به مرگ او وتحلیل ها از نبودش، حکایت از این دارد که آنچه از خود به جا گذاشته کم از تلاش همیشگی اش برای دوباره برخاستن ندارد.
دیدگاه های اقتصادی او در چهار دهه انقلاب اسلامی چه فراز و نشیب هایی داشت و امروز در کجاها دیده می شود، آیا در نبودش زورمخالفانش با اقتصاد باز بیشتر خواهد شد، محسن جلال پور درگفت وگوی زیر اگر چه از بیان جزییات خودداری کرده است اما به این سوالات پاسخ داده است.
آقای هاشمی رفسنجانی به درهای باز و ارتباطات اقتصادی با جهان اعتقاد داشت وبا وجود مقاومت هایی که با این دیدگاه بود، هم چنان برای این کار تلاش کرد، دیدگاه های اقتصادی او چقدر در گشایش های تجاری اقتصادی ایران با جهان تاثیر گذار بوده است؟
هرکشوری که قصد توسعه و پیشرفت داشته باشد باید با کشورهای جهان و به خصوص کشورهای موفق ارتباطات پایدار داشته باشد، نمی شود کشور را محدود و بسته نگه داشت و از توسعه و توازن حرف زد. آنچه مشخص است همه کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه این مسیر را به خوبی رفته اند و کشورهایی که خودشان را محدود کرده اند نتوانستند به سوی توسعه گامی بردارند. بنابراین دیدگاه ایشان در ارتباط با جهان، یک دیدگاه علمی و واقعی و براساس اصول نظام بود، به نظر من این دیدگاه بسیار درست و واقعی بود و ما الان هم پس از برجام آثار و نتایج آن را می بینیم.
*پیش از برجام این دیدگاه چقدر توانست اثر گذار باشد؟
قبل از برجام هم که در تحریم بودیم، آثار این دیدگاه دیده می شود. اگر دوره ریاست جمهوری ایشان را بررسی کنید، خواهید دید اقدامات بسیارخوبی درکشورانجام شد. کشورما پیش از ریاست جمهوری آقای رفسنجانی درصنعت، تولید و تجارت و در بسیاری از بخش های اقتصادی مشکلات متعددی داشت. با پایه گذاری دولت سازندگی و پس ازجنگ ارتباط با کشورهای دیگر آغاز و در دولت اصلاحات هم ادامه پیدا کرد اما متاسفانه دردولت نهم و دهم این مسیرادامه پیدا نکرد که اگر ادامه پیدا می کرد بسیاری از مشکلات اقتصادی را که امروز گریبانگیر آن هستیم، نداشتیم.
تاثیرات این دیدگاه در دهه های مختلف بعد از جنگ تا به امروز فراز و نشیب هایی داشت و گفته می شود مقاومت هایی در طول این مدت در برابر دیدگاه های او وجود داشته است، در مقایسه این اثرات این مقاومت ها و عملکرد دولت های نهم و دهم که به آنها اشاره داشتید، کدام یک را در ایجاد شرایط اقتصادی امروز کشور موثر می دانید؟
ببینید به نظر من مسائل اقتصادی مثل مسائل سیاسی به وفاق نیاز دارد، با چند صدایی و چند گانگی نمی توان ازآنچه که هست حداکثر بهره برداری را کرد. من فکر می کنم اگر در کشور وفاق بود در تمام این دولت ها که پشت سر گذاشتیم بیشتر می توانستیم بهره برداری کنیم.
به نظر من در دولت های سازندگی و اصلاحات به دلیل یک صدا نبودن و عدم دیدگاه های مشترک در توسعه، نتوانستیم به درستی از شرایط بهره برداری کنیم. دولت نهم و دهم هم که اصلا سر ناسازگاری را با دنیا داشت و شرایط ارتباطی ایران را با دنیا به حداقل رسانده بود، همه را به هیچ می پنداشت و قطعنامه ها را هم کاغذپاره می دانست و اصلا به این دیدگاه اعتقادی نداشت. اما وضع دردولت های سازندگی و اصلاحات متفاوت بود، ضمن اینکه به این دیدگاه اعتقاد داشتند متاسفانه درقوای دیگر و در کشوراجماع وجود نداشت.
آقای هاشمی رفسنجانی به عمل گرا بودن و قدرت رهبــری اش شــناخته می شـود، آیا در عدم حضورش اثرات دیدگاه های اقتصـــادی اش تــدوام خواهد یافت، یا پیش بینی می کنید مقاومت ها یا عدم همراهی های با دیدگاه های او پررنگ تر شود؟
من به عنوان یک کارشناس اقتصادی و نه سیاسی حرف می زنم. اقتصاد ایران در شرایط نامناسبی قرار دارد. وضعیت اشتغال و تولید به خصوص در بخش خصوصی خوب نیست. شرایط بازار بسیار طاقت فرسا شده است و راه برون رفت از این وضعیت تنها وصل شدن به اقتصاد جهانی است.
ما باید ازظرفیت های جهانی برای رشد و توسعه بهره ببریم بنابراین من به عنوان کارشناس اقتصادی عرض می کنم که برای ادامه مسیرچاره ای نیست که اقتصاد مسئله اول ما باشد و همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند اقتصاد مقاومتی را الگو قرار دهیم. اقتصادی که درون زا و برون گرا است و به نظر من بخش برونگرایی که در اقتصاد مقاومتی مطرح شد، همان دیدگاه آقای رفسنجانی یعنی درهای باز به اقتصاد دنیاست.
براساس همین دیدگاه است که می توان اقتصاد کشور و ارتباطات بین المللی را به فضاهای بهتری سوق داد. من معتقدم دیدگاه آقای رفسنجانی در ابلاغیه اقتصاد مقاومتی تایید شده است. اقتصاد مقاومتی همان دیدگاهی که آقای رفسنجانی داشتند و مسیری است که دولت یازدهم ادامه می دهد.
به نظرم این مسیر ادامه پیدا خواهد کرد البته مقاومت هایی هم هست، حالا کسانی هم هستند که می خواهند در نبود و از دست رفتن آقای رفسنجانی بهره برداری کنند. درحالی که همه باید اقتصاد مقاومتی را به عنوان رأس هرم و به دلیل درون زا و برون نگر بودن آن به عنوان اساسی ترین محورهای اقتصاد مقاومتی بپذیرند. به نظر من مقاومت هایی در برابر دیدگاه های او پس از مرگش وجود خواهد داشت.
ارتباط با نویسنده: minoo.galeh@gmail.com