مدیریت دانش، یکی از مهمترین منابع ایجاد مزیت رقابتی برای هر سازمان محسوب میشود، به نحوی که بسیاری معتقدند شرکتهایی که بتوانند هرچه سریعتر دانش را کسب و به مرحله کاربردی برسانند در یک بازار رقابتی، موفقتر خواهند بود. از طرفی دیگر، رقابتِ بین شرکتی، اهمیت خود را از دست داده است و رقابت بین زنجیرههای ﺗأمین جهت ارائه بیشترین ارزش به مشتری، مورد تأکید قرار گرفته است.
دانش و خلق ارزش در زنجیره تأمین
به منظور ارزیابی نقش مدیریت دانش در مباحث مدیریت زنجیره تأمین، لازم است در گام اول، مفهوم مدیریت دانش بهطور دقیق و روشن تعریف شود. داونپورت مدیریت دانش را «فرآیند جمعآوری، توزیع و استفاده کارا از منابع دانشی» تعریف کرده است. نقش مدیریت دانش بهطور خلاصه و در فرآیندی چهار مرحلهای تعریف میشود که با جمعآوری و ذخیره ساده اطلاعات شروع شده و در مرحله پیشرفته به استفاده از دانش از طریق همکاری، ارتباط، تسهیم دانش و نوآوری میرسد. این فرآیند، در هنگام اجرای مدیریت دانش بهطور واضح پتانسیل ایجاد ارزش افزوده را نشان میدهد.
کرنی با ادامه این تحقیقات در حیطه تأمین و تدارکات، نشان داد که جمعآوری و استفاده از دانش میتواند یک فعالیت ارزشافزای منحصربهفرد با هدف ایجاد یک رابطه قوی میان تأمینکنندگان باشد. بنابراین ایجاد یک مجموعه از فعالیتهای مدیریت دانش، کلیدی برای خلق ارزش است و این موضوع بهطور ویژه در زنجیره تأمین خودرو به علت نیاز فراوان به همکاری با طیف وسیعی از تأمینکنندگان قطعات اهمیت ویژهای دارد.
مدیریت دانش بهنگام
فرآیند بهینهسازی زنجیره تأمین خودرو بهطور محسوسی به تجارب قبلی تولید بهنگام وابسته است. در سیستمهای ابتدایی تولید بهنگام در زمان سفارش قطعات، مزیتهای این سفارش براساس موجودی انبار کمتر، حذف اتلافات، بهبود کیفیت و بهبود کارایی سازمان محاسبه میشد. برخی تحقیقات جدید مفاهیم ابتدایی تولید بهنگام را توسعه داده و به مفهوم مدیریت دانش بهنگام (JIT-KM) نیز پرداختهاند. به عقیده آنها مدیریت دانش بهنگام، یک پیشرفت طبیعی در JIT است که براساس نیاز استراتژیک شرکتها، اطلاعات مناسب را به فرد مناسب در زمان مناسب ارائه میدهد.
مطالعه موردی
در سال 2004 با پیوستن اسلواکی به اتحادیه اروپا، مذاکراتی با خودروسازان درخصوص یافتن منطقهای با کمترین هزینه تولید شکل گرفت. مطالعه موردی غرب اسلواکی، اهمیت مدیریت دانش را در ارتباط با زنجیره تأمین خودرو پررنگتر ساخت. لذا در سال 2007 شاخه صنعتی خودرو در غرب اسلواکی شامل گروهی از شرکتهای غیروابسته به منظور راهبری و تصمیمگیری استراتژیک در منطقه تأسیس شد. این گروه چارچوبی را برای مدیریت دانش و تبادل اطلاعات با هدف تسهیم دانش میان شرکای کلیدی و تأمینکنندگان فراهم ساخت. همچنین در جهت افزایش قابلیتهای تولید بهنگام (JIT) در زنجیره تأمین خودرو، اقداماتی را به شرح زیر انجام داد:
1- طراحی یک شبکه تأمین قوی
در گام اول، گروه راهبری بهعنوان حلقه رابط بین اعضای زنجیره عمل کرد تا بتواند روابط میان اعضا را افزایش داده و سرمایههای آنها را در جهت تقویت زنجیره جذب کند. در نتیجه بیش از 100 تأمینکننده در غرب اسلواکی تأسیس یا مورد مکانیابی مجدد قرار گرفتند تا تولیدکنندگان اتومبیل بتوانند فعالیتهای تولید بهنگام را به نحو مؤثرتری پیادهسازی کنند. همچنین پایگاه دادهای بین اعضای زنجیره راهاندازی شد که به سهامداران اجازه میداد تا شرکای تجاری خود از قبیل رقیبان، تامینکنندگان، دانشگاهها و. . . را شناسایی کرده و با آنها تعامل داشته باشند.
2- بهبود انتقال تکنولوژی و نوآوری
در گام دوم به منظور خلق ارزش افزوده لازم بود تا اعضای زنجیره تأمین در پروژههای کلیدی که نیاز به سرمایهگذاری بالایی دارند با یکدیگر تعامل بهتر و مؤثرتری داشته باشند، لذا گروه راهبری تصمیم گرفت تا تعاملات بین رقبا را از طریق تسهیم دانش افزایش دهد. این کار باعث میشد تا سرمایهگذاران از روند سریع توسعه تکنولوژی و نوآوری در بخشهای مختلف اطمینان یابند. سپس گروه راهبری، ارتباطات میان صنعت و آموزش را افزایش داد تا بتواند از آخرین دستاوردهای تحقیق و توسعه و تکنولوژی بهره ببرد و در مقابل به دانشجویان امکان یادگیری بهصورت مستقیم از فعالیتهای اجرایی را داد.
3- افزایش منابع انسانی و مهارتهای مدیریتی
اجرای موفقیتآمیز مدیریت دانش، در مرحله اول به افرادی که آموزشهای لازم را گذرانده و مهارتها کسب کردهاند وابسته است، لذا گروه راهبری، طیفی از آموزشهای مدیریتی را در سراسر شبکه تأمین به اجرا گذاشت تا بدین وسیله مهارتهای تسهیم دانش را بهبود بخشد و فرهنگ نوآوری را در اعضای زنجیره پرورش دهد.
4- سرمایهگذاری تجمعی
حضور گروه راهبری بهعنوان یک میانجی دانش باعث تسهیل سرمایهگذاری تجمعی و تسهیم هزینهها بین اعضای زنجیره شد. همچنین آنها در طراحی موافقتنامههایی برای خرید تجمعی انرژی و بازاریابی مشترک و سرمایهگذاری در تکنولوژیهای جدید، تأثیر زیادی داشتند.
نتیجهگیری و ارائه چارچوب
در مطالعه موردی غرب اسلواکی به وضوح آشکار شد که بهینهسازی فعالیتهای زنجیره تأمین، نتیجه مستقیم رویکرد مدیریت دانش در زنجیره است. همچنین درحالیکه اغلب در فضاهای آکادمیک، تعریف مدیریت دانش بهعنوان یک مفهوم سخت و شامل بخشهای مختلف در نظر گرفته میشود، اگر در یک چارچوب یکپارچه مانند زنجیره ارزش پورتر قرار گیرد، ابزار قدرتمندی است که از دو جهت به زنجیره ارزش کمک میکند:
اول در زمینه بهینهسازی کل زنجیره تأمین از طریق استفاده از دانش حاصل از تعاملات و تسهیم دانش و دوم در زمینه یکپارچگی دانش در فعالیتهای تولید بهنگام (JIT) در زنجیره تأمین.
* کارشناس ارشد مدیریت دانش مشاوران توسعه آینده