یک پژوهشگر اقتصادی معتقد است: آینده ایران در رقابت با تولید ارزان با دستمزدهای پایین نخواهد بود چرا که رقابت در این زمینه با هند، چین، ویتنام و پاکستان تنها افزایش فقر در کشور را دنبال خواهد داشت. مهرداد عمادی میگوید: میان واردات کالاهای صنعتی بیکیفیت و ارزان و کاسته شدن از انگیزه برای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای پیشرو در تولید صنعتی کشور، ارتباط ساختاری وجود دارد. نتیجه پایین رفتن سوددهی در تولید نسبت به واردات و کهنه شدن ماشینآلات تولید، کاهش بازدهی نیروی کار در ایران بود. تولید صنعتی در حالی باید با کشورهایی مانند، چین و هند رقابت کند که دستمزدها در چین و هند بین 40 تا 60 درصد پایینتر از حداقل دستمزدهای صنعت در ایران بود در نتیجه تولید در کشور توان رقابت با واردات ارزان را از دست داد و اشتغال صنعتی یا کارآفرینی در صنعت از صرفه اقتصادی افتاد.
وی در یادداشتی که ایلنا منتشرکرده آورده است: این زنجیره منفی سقوط سرمایهگذاری در تکنولوژی پیشرو، شکنندگی در تولید را به دنبال داشت. اقتصاد ایران با درآمد چند برابر شده نفت، واردات ارزان و آسان را برگزید که نه نیاز به برنامهریزی درازمدت و انضباط مالی لازم در تولید را داشت، نه به حضور مزاحم کارشناسان در مدیریت صنعتی که تأکید به تولید را برای پویایی اقتصاد نشان داده بودند.
درحالیکه ایران بهصورت بالقوه از بیشترین پیشنیازها برای ورود به یک دوره رشد اقتصادی ۵ تا ۷درصد مستقل از در آمد نفت برخوردار است اما در عمل دسترسی به آن ممکن نخواهد شد مگر اینکه بازنگریهای بنیادی در ساختار اداری و ارزیابیها در تجارت خارجی صورت بگیرد و نقش بانکها به ارائه خدمت به صنعت و خروج آنها از توزیع واردات در اقتصاد کشور تبدیل شود. نگاه به تجربه 27 اقتصاد از جمله جمهوری چک، ایالات متحده، فرانسه، اسپانیا، کرهجنوبی، مالزی، ژاپن، ترکیه، ویتنام و چین در چهار چوب رقابت افزایی صنعتی در صادرات در بازه زمانی 2014-۱۹۶۲، میتواند یاریدهنده اقتصاد ایران در موارد زیر باشد:
الف. هدف صنعتی شدن در ایران چیست؟ ب. بازارهای هدف ایران برای صادرات کجا است؟ ج. ما در چه سطحی از صنعتی شدن توان ورود به این بازارها را خواهیم داشت؟ د. شریکان خارجی برای انتقال دانستههای فنی و علمی در تولید صنعتی برای هر صنعت کدامند؟ و کاراترین روش برای دستیابی به بهینهسازی فنی در تولید ملی چیست؟ ه. خط زمانی اندازهگیری پیشرفت و بازنگری برای ادامه یا تغییر گزینه برای هر صنعت چیست؟ ت. تمرکز لازم دانشگاهی-صنعتی و محل جغرافیایی آن در کشور را چگونه انتخاب کنیم؟
توانافزایی رقابت صنعتی ایران در جهان با نگاه به افزایش پایدار صادرات، با بالا رفتن از نردبان ارزش افزوده تولید صنعتی ممکن خواهد شد. در این راستا، سرمایهگذاری مشترک خارجی با جهت شتابدهی به انتقال تکنولوژی پیشرو در آن بخش نیاز نخست کشور است. انتقال فناوری زمانی پایدار خواهد بود که توان علمی-فنی کشور با شتاب و تمرکز جهش یابد. کره از ۱۹۹۰ تا این زمان بیش از دو برابر میانگین 20 کشور صنعتی جهان درصدی از تولید ملی را به پژوهش و تولید صنعتی اختصاص داده است. برای ایران این گزینه پیشنیازی بنیادی است که انجام آن همراه با کم کردن حجم انحصارهای وارداتی، به اشتغالزایی منجر خواهد شد.
آشکار است که هر گاه ایران خواستار رقابت افزایی در صادرات است شرکای خارجیاش باید از پیشروها در جهان باشند. سرمایهگذاری خارجی با شرکتهایی که خود سالها یا دههها است زیر فشار برای بقا بودهاند و بارها به مرز ورشکستگی نزدیک شدهاند نمیتواند برای ما گزینهای درست باشد. چرا که در آن صورت صنعت در ایران همواره گروگان شرکتهای عقبمانده خارجی خواهد بود. برای نمونه در حوزه خودرو، خودروسازان آلمان بهویژه فولکس واگن و خودروسازان ژاپنی برای شراکت مناسب هستند. فرانسه، انگلیس، ایتالیا و چین دارای شرایط مورد نیاز ما در خودروسازی نیستند.
ما در چه بخشهایی خواهان صنعتی شدن برای رقابت به سوی صادرات هستیم؟ در این خصوص گزیدن صنعتهای استراتژیک، تعیینکننده نقشه راه اقتصاد ایران خواهند بود. مواردی همچون صنعت نساجی، پتروشیمی، خودرو، فناوری ژنتیک در کشاورزی و تولیدات غذایی، فناوری در تکنولوژی انرژیهای نو تجدیدپذیر و واگنسازی راهآهن گزینههای ممکن برای ایران با نگاه به پتانسیل بازارهای نزدیک هستند. ژاپن و کرهجنوبی در سالهای پیش و چین در دوران کنونی در آغاز جهش صنعتی، کالاهای تولیدی ارزان و کیفیت پایین داشتند که با ایجاد پنجره زمانی روشن، تولیدکنندگان کم توان را از اقتصاد خارج کردند و به تدریج قطب صادراتی شدند.
در همین راستا نیاز است که سیاست تجاری ایران از واردات کالاهای نهایی به سوی واردات کالاهای سرمایهای تغییر جهت دهد. در هر صنعت، محور اصلی مورد توجه، خلق ثروت با بیشترین بهرهوری نیروی کار و افزایش دستمزدها است. در ژاپن نسبت دستمزد کارگر خط تولید خودرو به دستمزد کارگر قطعهسازیها بیش از دو برابر است و در چین بیش از چهار برابر. این شکاف هم به دلیل مهارت نیروی کار است هم به دلیل فناوری استفاده شده در تولید. همزمان این تفاوت امکان استفاده از نیروی کار نیمه ماهر و افزایش توان رقابتپذیری را ممکن میکند.
آینده ایران در رقابت با تولید ارزان با دستمزدهای پایین نخواهد بود، چرا که رقابت در این زمینه با هند، چین، ویتنام و پاکستان تنها افزایش فقر در کشور را به دنبال خواهد داشت. تنها تولید کالاهایی که ارزش افزوده بالا و محتوای فناوری بالا دارند امکان ایجاد بازار را برای صادرات ممکن خواهند کرد، زیرا در این بخش، دستمزدها در ایران پایینتر از کره، مالزی و رقیبان دیگر است.
فرصت برای مدیریت اقتصاد ایران در راستای فرصتسازی در تولید صنعتی و صادرات بیش از 6 تا 8 سال نیست. اگر از این زمان استفاده بهینه نشود، تغییرات در نیروی انسانی و تجارت جهانی انجام این ممکن را بسیار دشوارتر خواهند کرد. این فرصت در دسترس است و با نگاه به سرمایه انسانی کشور، فضا کاملاً مهیا است. لازم است این گام برای منافع درازمدت کشور برداشته شود و در کشور برای این کوشش تاریخی و شفافسازی سریع انگیزه برای سرمایهگذاری و کار، در راستای صادرات صنعتی پیشرو، خود باوری خود را را گستردهتر سازیم. آنچه کره، ژاپن، مالزی، ترکیه، ویتنام و چین به دست آوردند با استفاده از نیروی انسانی و فناوری، برای ایران هم به دست آمدنی است.