شنبه, ۳ آذر(۹) ۱۴۰۳ / Sat, 23 Nov(11) 2024 /
           
فرصت امروز

آموزش یک‌روزه

9 سال پیش ( 1394/3/9 )
پدیدآورنده : علی معروفی  

اصل قضیه از یک چیز به‌زعم من خیلی پیش‌پا افتاده و مضحک شروع می‌شود. یک شرکت فروشنده لوازم و قطعات صنعتی یک دوره آموزشی کوتاه‌مدت هشت ساعته در محل دفتر خودش در همینجا تدارک دیده و از شرکت‌های مشتری و طرف حساب درخواست کرده هر کدام دو، سه نفر متخصص زبر و زرنگ و تشنه علم و دانش را به این دوره آموزشی بفرستند جهت تلمذ و یادگیری هر چه بیشتر دقایق هنر و صنعت. این شرکت فروشنده به صورت مستقیم فقط با یکی از گروه‌های تخصصی شرکت متبوع ما در تماس است، در نتیجه مدیر این گروه تخصصی خودبه‌خود متولی ماجرای دوره آموزشی کوتاه‌مدت مذکور در شرکت ما شده است. فرد مذکور بعد از معرفی شخص شخیص خودشان به‌عنوان یکی از نمایندگان شرکت ما، از رییس می‌خواهند که دو نفر دیگر از مدیران جوان گروه‌های تخصصی را برای شرکت در این دوره مهم کاندیدا کنند. رییس هم بنده و یک نفر دیگر را معرفی کرده و به هر دوی ما تاریخ و مکان برگزاری این رویداد را اعلام می‌کند. لختی بعد اتفاق عجیبی می‌افتد. بنده سرجایم می‌مانم اما آن نفر دیگر از فهرست روندگان به دوره حذف شده و کس دیگر جایگزین او می‌شود! ظاهرا رییس نیازی به ذکر دلیل و ادای توضیحات هم نمی‌بینند.

روزهای‌مان به غفلت می‌گذرند و موعد دوره آموزشی می‌رسد. بنده به اتفاق آن مدیر جوان جایگزین شده و شخص مدیر جوان متولی دوره در شرکت،‌ با فکل و کراوات و خیلی پاکیزه و مبادی آداب در محل انعقاد دوره آموزشی حضور به هم می‌رسانیم. دوره به لحاظ بار علمی و فنی بسیار آبکی و به لحاظ پذیرایی و سرو شکل و قمپز، خیلی غنی و قدرتمند برگزار می‌شود. در طول یک روز که با دوستان می‌گذرانیم یک نکته مهم به چشم می‌خورد و آن لاف و گزاف‌های همکار عزیزمان است در باب آنکه فلانی را من عوض کردم و به‌عنوان متولی جلوی آمدن او را به این مراسم گرفتم! همان مدیر جوانی که قصه عوض شدنش در آمدن به این رویداد را معروض داشتم. بنده و آن یکی همکار حاضر در محل چاره‌ای به‌جز سکوت و لب‌گزیدن در مقابل این رجزخوانی‌ها و فتح‌‌نامه‌سرایی‌ها نداریم. قصد اول بنده آن است که دنیا را به اهل آن واگذار کنم و دامن خود را به این قبیل معاصی آلوده نسازم، اما چه کنم که شلوغ‌کاری و خودستایی این شخص پایان ندارد و درنهایت بنده را مجبور می‌سازد که برای یکی از معدود دفعات سراغ رییس رفته و رسما مشغول زیرآب‌زنی شوم که این شخص با آن یکی مشکل داشته و به روشی کودکانه سعی کرده آن یکی را از مزیتی محروم سازد. این شخص به قول خودتان جوان و خام است و جاهل، شما چرا؟

ماحصل صحبت با رییس این بود که به هر حال این نوع لج و لجبازی‌ها و قهر و غیظ‌های نابخردانه، وجود دارد. گاهی اوقات لازم است یک نفر در یک لجبازی کودکانه پیروز شود. از قرار آن شخص متولی مراسم از جایی کینه‌ای بزرگ به دل داشته و رییس با پرداخت این رشوه روانی خواسته‌اند زخم بزرگ قدیمی او را التیام دهند. حالا تکلیف زخم عاطفی این یکی چیست؟ رییس شکیبایی پیشه کرده و مترصد فرصتی می‌مانند تا مرهمی بر این زخم بنهند! عجالتا همین‌طور نسیه نسیه پیش می‌رویم ببینیم چه می‌شود.

لینک کوتاه صفحه : www.forsatnet.ir/u/E1BHPmFV
به اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
نظرات :
قیمت های روز
پیشنهاد سردبیر
آخرین مطالب
محبوب ترین ها
وبگردی
خرید فالوورقیمت ورق گالوانیزهخرید از چینخرید فالوور فیکدوره رایگان Network+MEXCتبلیغات در گوگلقصه صوتیریل جرثقیلخرید لایک اینستاگرامواردات و صادرات تجارتگرامچاپ فوری کاتالوگ حرفه ای و ارزانکمک به خیریهسریال ازازیللوازم یدکی تویوتاگالری مانتوریفرال مارکتینگ چیست؟محاسبه قیمت طلاماشین ظرفشویی بوشآژانس تبلیغاتیتعمیرگاه فیکس تکنیکتور سنگاپورتولید کننده پالت پلاستیکیهارد باکستالار ختمبهترین آزمون ساز آنلایننرم افزار ارسال صورتحساب الکترونیکیقرص لاغری پلاتینirspeedyیاراپلاس پلتفرم تبلیغات در تلگرام و اینستاگرامگیفت کارت استیم اوکراینمحصول ارگانیکبهترین وکیل شیرازخرید سی پی کالاف دیوتی موبایلقیمت ملک در قبرس شمالیچوب پلاستضد یخ پارس سهندخرید آیفون 15 پرو مکسمشاور مالیاتیقیمت تترمشاوره منابع انسانیخدمات پرداخت ارزی نوین پرداختاکستریم VXدانلود آهنگ جدیدلمبهخرید جم فری فایرتخت خواب دو نفره
تبلیغات
  • تبلیغات بنری : 09031706847 (واتس آپ)
  • رپرتاژ و بک لینک: 09945612833

كلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ است و هرگونه بهره ‌برداری غیرتجاری از مطالب و تصاویر با ذكر نام و لینک منبع، آزاد است. © 1393/2014
بازگشت به بالای صفحه