آیا میدانید چه نوع شخصیتی در مدیریت خود دارید؟ در کنار اینکه میدانید چه روش یا سبک اجرای خاص را در سازمانتان پیاده میکنید، باید از نوع شخصیت و عملگرا و آرمانگرا بودن خود نیز اطلاع داشته باشید. رهبر بودن یا در موقعیت رهبری قرار داشتن یک قاعده و قانون نیست، بلکه یک طرز فکر و نگرشی است که به شما در حل مسئله و درک بهتر محیط کسب وکار کمک میکند.
به طور کلی مدیران را میتوان بر مبنای الگوی استراتژیک فکریشان به دو نوع عملگرا و آرمانگرا تقسیمبندی کرد. ممکن است عدهای نیز میان این دو طیف قرار داشته باشند، اما اغلب یکی از این ویژگیها بر دیگری تسلط دارد.
فرض کنیم که بیشتر افراد میزانی روحیه عملگرا و مقداری روحیه آرمانگرا در سبک مدیریت و تفکر استراتژیک خود دارند، اما مدیران در سبک مدیریتی خود معمولا یکی از این ویژگیها را پررنگتر از دیگری دارند، اما آرمانگرا و عملگرا بودن یعنی چه و مدیران این سبکی چه ویژگیهایی دارند؟
رویکرد عملگرا و تمرکز بر اهداف
مدیران عملگرا بر عمل و چگونگی انجام کار و ابعاد وظایف و اهداف تمرکز میکنند. این مدیران بیشتر متفکر بوده و بر پیشرفت کار و چگونگی رسیدن به اهداف تمرکز میکنند. آنها نقشه کل مسیر را از ابتدا میچینند و موانع را شناسایی میکنند تا به بهترین شیوه و بدون توقف به نتایج نهایی برسند. گاهی هم این شیوه تفکر آنها نقد شده و بهصورت منفی نگریسته میشود. چیزی که در این طرز تفکر حائز اهمیت است، انجام دادن کارها و رسیدن به هدف است.
در واقع سبک عملگرا یک رویکرد عملی و خطی از تفکر و انجام دادن وظایف است. قدرت منحصربهفرد مدیران عملگرا در این است که همه کارها را تمام میکنند. آنها یک تمامکننده واقعی هستند در عوض بهشدت از جلسه بیزارند. شاید اینطور بهنظر برسد که این افراد جسور و بیباک هستند. البته گاهی اوقات هم همین است، اما این طرز فکر میتواند تفسیری نادرست از میل و اشتیاق زیاد این افراد نسبت به انجام کارها باشد. عملگراها از اینکه کسی بخواهد آنها را تحت کنترل درآورد، بیزارند اما دوست دارند به آنها گفته شود که چه کاری انجام دهند.
آنها با افرادی با تیپ نظری بهخوبی کار میکنند. برای مثال فرض کنید مدیر یک کافیشاپ هستید و افراد مختلفی را برای این منظور استخدام کردید. در یک کافیشاپ فردی که بیرون ایستاده و با همه دست میدهد و خوشامدگویی میکند جزو افراد با تیپ نظری است، در حالی که افراد عملگرا حساب و کتابها را انجام میدهند تا همه چیز برای فردا آماده باشد و خدمات خوبی به مشتریان عرضه شود.
چالش زمانی آغاز میشود که سیستم کنترلی وجود دارد که کارمند عملگرا باید از آن پیروی کند. گاهی آنها صبر و تحمل لازم در خصوص این کار را ندارند. بنابراین افراد با تیپهای شخصیتی مختلف را در پستهای مناسب بگنجانید.
رویکرد آرمانگرا
در مقابل، مدیران آرمانگرا بر تصورات و رویاها و ایدههای بزرگ تمرکز میکنند. ممکن است این انتقاد به آنها وارد شود که بیشتر به دنبال نتایج هستند تا مسیری که برای رسیدن به آن نتایج طی میکنند. گاهی نیز رؤیاپردازیهایی میکنند که نتیجه آن مشخص است یا به آن نمیرسند یا اگر خواهان رسیدن به آن هستند باید سعی و تلاش دوچندان کنند.
آرمانگرایی در خصوص اهداف و ایدهها خوب است، خصوصا ایدههایی که حس میکنید در موفقیت کسب وکار شما نقشی اساسی دارند. مدیرانی که ایدهآل فکر میکنند به کارمندان خود چیزی میدهند که تشنه آن هستند. در عوض عملگرا بودن درخصوص اقدامات، موثرترین روش برای اجرای اهداف اما با میزان خلاقیت کم است.
این بر مبنای میزانی از کنترل است که ما در حقایق خود اعمال میکنیم. در حالی که وجه ایدهآلگرای شخصیتفرد، توصیفکننده وضعیتی است که او آرزو داشت شبیه آن باشد، وجه عملگرای شخصیت نیز برای دستیابی به هدف معینی به کار رفته و اغلب محصول انتظار دیگران از فرد است. افراد بسته به موقعیت، از وجوه شخصیتی متفاوت استفاده میکنند.
کدام بهتر است؟
اما شاید از خود بپرسیدکدام نوع از این رویکردها مناسب بوده و بهتر است مدیران عملگرا باشند یا واقعبین یا رویایی و آرمانگرا؟ در دنیای واقعی به هر دو نوع از این مدیران برای ساختن تیمی قوی نیاز است. به بیان دیگر، بهترین تیمها آنهایی هستند که کارمندان آرمانگرا و عملگرا را در ردههای مختلف در کنار هم داشته باشند، چرا که تفکر عملگرا و آرمانی تنها محدود به مدیران نمیشود و در کل سازمان و در شخصیت افراد مختلف نیز جاری است.
بنابراین با ترکیب انواع مختلف تیپهای کاری و تفکری، تیم دارای تعادل شده و قادر به اخذ بهترین بازدهی است. اگرچه برای مدیران بهتر است که این تفاوتها را در نوع تفکر زیردستان خود نیز درک کنند تا بتوانند بهصورت منسجم در کنار یکدیگر کار کنند و سینرژی سازمانی را بالا ببرند. شاید هر کدام از آنها بهصورت فردی در مسیری درست حرکت نکند، اما در کنار یکدیگر میتوانند تیمی قوی تشکیل داده و کم و کاستیهای یکدیگر را برطرف کنند.
تیمی با ویژگیهای متفاوت و تکمیلکننده
افراد عملگرا و آرمانگرا در کنار یکدیگر کار میکنند و مقابل هم نیستند. ایدهآلهای ما به ایجاد روش نوینی کمک میکند که منتهی به اهداف میشود. حقیقت این است که کنار هم قرار دادن این دو گروه از افراد در کنار هم منجر میشود مدیر بهتری باشید. شما چه فردی با شخصیت عملگرا باشید و چه آرمانگرا، در کنار کارمندان خود که از هر کدام از این دو نوع باشند، تکمیل میشوید.
به اعضای تیم خود نگاه کنید، آیا آنها ویژگیهای یکسانی دارند؟ خیر، آنها توانستهاند با ویژگیهای مختلف در کنار یکدیگر یک کار تیمی خوب خلق کنند. آنها با استفاده از تمام توانایی خود از نقاط قوت گرفته تا کانالهای ارتباطی موثر و ترکیب روشهای مختلف کاری و تفکر به حفظ تعادل در تیم کمک میکنند.
افراد با شخصیتهای ریسکپذیر میتوانند در تیم نقش کمکی در درک این دیدگاه داشته باشند که قرار است تیم به کجا برود و ما چه نقشی در آن داریم. فرد عملگرا یا واقعبین بسیار با دقت و عقلانی فکر کرده و تمام جوانب را قبل از انتخاب یک تصمیم میسنجد. آنها عبور از یک جاده امن با دستاورد کم را به جاده پردستانداز ترجیح میدهند.
ارتباط با نویسنده: hoda.rezaeii@yahoo.com
مدیر ایدهآل؛ ترکیبی از آرمانگرایی و عملگرایی
تحقیقات نشان داده است که مدیران با بیشترین اثربخشی افرادی هستند که ترکیبی از ویژگیهای عملگرا و آرمانگرا را در خود دارند. آنها برای خود یک شعار و یک هدف طراحی کرده، میدانند که به چه چیزی میخواهند دست یابند، از برنامههای اجرایی استفاده میکنند و آنچه را درست است انجام میدهند. یک مدیر موفق و ایدهآل مدیری است که آرمانگرای عملی باشد؛ یعنی ترکیبی از هر دو ویژگی را برای اثربخشی بیشتر داشته باشد. این مدیران محرک خود بوده و میدانند که چه نیازهایی را باید هدف قرار دهند.
تعادل داشته باشید
درک این موضوع که کدام نوع شخصیت را در مدیریت خود اعمال میکنید، میتواند به شما کمک کند که از حداکثر مهارت خود به بهترین روش در بهترین حیطه کسبوکار خود یا کسب وکارهای دیگر استفاده کنید. اگر دریابید که در حال متمایل شدن از مسیر اصلی و رفتن به مسیر دیگری هستید، برای پیدا کردن تعادلی تلاش کنید که به شما اجازه دهد خودتان را به چالش بکشید و کسبوکاری ایدهآل و رویایی داشته باشید. این امر هنگامی ممکن است که گامهای عملی در خصوص ایدهپردازیهای خود بردارید و برنامه حقیقی برای رسیدن به اهداف پیاده کنید.