عکاسی تبلیغاتی چیست؟ همراه با راهنمای عکاسی از محصولات برند

گاهی اوقات یک عکس خوب بیشتر از هزاران جمله بر روی مخاطب تاثیر دارد و می تواند پیام شما را بدون دردسر به دیگران برساند. در این بین هم اصلا فرقی ندارد پای مناظر طبیعی در میان باشد یا یک محصول تجاری مثل گوشی های آیفون؛ در هر صورت عکس های خوب طوری بیننده را به وجد می آورد که نگو و نپرس. دقیقا به همین خاطر بازاریاب ها خیلی زود دست به کار شدند تا از این هنر حیرت انگیز برای فروش محصولات و تعامل با مشتریان استفاده کنند. نتیجه ترکیب هنر عکاسی با دنیای تبلیغات هم شد تولد عکاسی تبلیغاتی (Advertising Photography). 

عکاسی تبلیغاتی این روزها مثل سوپراستارهای سینمایی برای اغلب مردم آشناست. کافی است سری به سایت برندهای بزرگ مثل آدیداس بزنید یا از این به بعد کمی بیشتر به صفحات تبلیغات روزنامه و مجلات مورد علاقه تان دقت کنید. آن وقت می فهمید با یک دوربین ساده چه کارهایی که نمی شود کرد!

در حالی که خیلی از کارآفرینان فکر می کنند همین که با دوربین موبایل شان چندتا عکس یکهویی از محصولات مختلف بگیرند دیگر پرونده عکاسی تبلیغاتی را بسته اند، ماجرا در دنیای واقعی کمی پیچیده تر از این حرف هاست. خب اگر عکاسی تبلیغاتی اینقدر ساده بود، دیگر برندهای بزرگ و کوچک نیازی به همکاری با عکاس های حرفه ای با حقوق های سرسام آور نداشتند، مگر نه؟

ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم عکاسی تبلیغاتی مثل یک بازی سرگرم کننده است که تا قوانینش را ندانید، هیچ خبری از برنده شدن نیست و چه بسا همان اول کاری اعصاب تان حسابی خُرد شود. برای همین هم قبل از اینکه ماجراجویی تان در دنیای کسب و کار با یک شکست ناامیدکننده نیمه کاره رها شود، قصد داریم صفر تا صد عکاسی تبلیغاتی را با هم بررسی کنیم. اگر شما هم مدت هاست به فکر عکاسی از محصولات تان هستید و دیگر تحمل هزینه های بالای همکاری با آتلیه های مختلف را ندارید، این مقاله همان حلقه گمشده کسب و کارتان خواهد بود. البته در اینجا خبری از فرمول های جادویی نیست و ما هم انتظار نداریم شما یک شبه تبدیل به عکاسی در حد استیو مک کیوری شوید. در عوض ما کارمان را خیلی ساده با بررسی عکاسی تبلیغاتی، دلایل اهمیت آن و در نهایت زیر و رو کردن چندتا تکنیک دست اول برای ثبت تصاویر فوق العاده از محصولات تجاری دنبال خواهیم کرد. 

مطلب مرتبط: عکاسی از محصولات برند با تکنیک های طلایی

عکاسی تبلیغاتی (Advertising Photography): تعریفی ساده برای شروع کار

همه ما در طول زندگی تبلیغاتی را دیده ایم که در همان نگاه اول طوری آدم را میخکوب می کند که هیچ راه فراری باقی نمی ماند. شاید فکر کنید دوره چنین تبلیغاتی دیگر به سر رسیده و در دوران دیجیتال با این حجم از رقابت در ماراتن کسب و کار خبری از این شگفتی ها نیست. خب در این صورت باید کاملا با شما مخالفت کنیم، چراکه اگر کسانی در دهه های قبل توانسته اند مشتریان را با تبلیغ شان شگفت زده کنند، بی شک شما هم می توانید این کار را انجام دهید. تازه شما کلی ابزار جدید با آخرین تکنولوژی روز دنیا در دست دارید که قبلا حتی یک نفر هم خوابش را نمی دید. آنچه در این میان می تواند تفاوت بین شما و بقیه بازاریاب ها را رقم بزند، خلاقیت تان در عکاسی از محصولات و میزان رعایت تکنیک های حرفه ای است. اینطوری شما هم می توانید وارد تالار افتخارات عرصه بازاریابی شوید. 

همانطور که فکر کردن درباره فیلم های مختلف بدون یادآوری صحنه های جذاب شان غیرممکن است، وقتی صحبت از تبلیغات می شود هم به طور خودکار کلی عکس مختلف جلوی چشم آدم ظاهر خواهد شد. باور کنید یا نه، عکس اولین المانی است که مخاطب در برخورد با یک تبلیغ بدان توجه می کند. فکر می کنم حالا فهمیده باشید چرا عکاسی تبلیغاتی اینقدر مهم است و همه بازاریاب ها دنبال یادگیری تکنیک های آن هستند، مگر نه؟

از آنجایی که ما همیشه کارمان را با یک تعریف ساده و خودمانی شروع می کنیم، درباره عکاسی تبلیغاتی هم یک راست رفته ایم سراغ ساده ترین تعریف ممکن. بر این اساس عکاسی تبلیغاتی فرآیند ثبت تصاویر مربوط به محصولات یک برند است. هدف این کار هم چیزی به غیر از فروش بیشتر یا دست کم تعامل با مشتریان در فضای آنلاین و آفلاین نیست. البته در این بین میان عکاسی تبلیغاتی (Advertising Photography) و عکاسی تجاری (Commercial Photography) تفاوت بزرگی وجود دارد که بد نیست قبل از ورود به بحث مان کمی درباره اش فکر کنیم. اینطوری شما وسط کار حس ورزشکاری که حتی نمی داند در چه مسابقه ای شرکت کرده را پیدا نخواهید کرد. 

عکاسی تبلیغاتی یا عکاسی تجاری: تفاوت هایی که باید بلد باشید!

عکاسی تجاری مفهومی است که کمتر کسی از آن خبر دارد. انگار در دنیا همه سرگرم عکاسی تبلیغاتی هستند و در این بین عکاسی تجاری کاملا مظلوم واقع شده است. البته این جهت گیری در بین بازاریاب ها خیلی هم بی دلیل نیست. عکاسی تجاری در واقع به شیوه های ثبت تصاویر با دوربین های آماتور اشاره دارد که فقط بر روی یک محصول تمرکز دارد. در این نوع عکاسی نه خبری از پس زمینه های جذاب است، نه حتی عکاسی کاملا حرفه ای مد نظر قرار دارد. به زبان خودمانی، همین که یک عکس نسبتا با کیفیت از محصول گرفته شود بازاریاب ها کلاه شان را هوا می اندازند و دیگر کسی دنبال خُرده کاری ها نخواهد رفت. 

حالا که فهمیدید عکاسی تجاری چیست، فکر می کنم حدس هایی درباره تفاوت آن با عکاسی تبلیغاتی زده باشید. در عکاسی تبلیغاتی شما فقط به ثبت عکس از یک محصول اکتفا نمی کنید. در عوض به دنبال پس زمینه های جذاب و جزییات خیره کننده برای انتقال احساسات به مخاطب تان هستید. در چنین الگویی از عکاسی نه تنها محصولات شما حضوری پررنگ دارند، بلکه می تواند از ظرفیت فضا و همینطور حضور شخصیت های واقعی یا خیالی نیز سود ببرید. نتیجه کار در این حالت یک تبلیغ بی عیب و نقص با یک یا چند احساس درجه یک برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف خواهد بود. پس هر وقت شما با یک عکس تکی از محصولات مختلف رو به رو شدید که نه پس زمینه دارد و نه خبری از کاربردهای فضا در آن است، عکاسی تجاری پیش روی تان قرار گرفته است. عکاسی تبلیغاتی هم در واقع نسخه به روز شده و بی نهایت حرفه ای تر همین مورد قبلی است. 

یادتان باشد ما توضیحات بالا را برای ترساندن شما از عکاسی تبلیغاتی نگفتیم. کار ما در این بخش بیشتر شبیه مربی دلسوزی است که قبل از شروع مسابقه ماراتن قصد دارد ریز نکات مسیر و سختی راه را برای شاگردانش توضیح دهد تا وسط کار یکهو کسی غافلگیر نشود. پس دور هر نگرانی و استرس بی خودی را خط بکشید. چرا که ما کنارتان هستیم تا تبدیل به یک پا عکاس همه فن حریف شوید؛ آن هم در عرصه تبلیغات!

مطلب مرتبط: ابزارهای ضروری برای شروع عکاسی تبلیغاتی

چرا عکاسی تبلیغاتی مهم است؟

خب تا اینجای کار شما یک تعریف خودمانی از عکاسی تبلیغاتی را یاد گرفتید و در مقایسه میان این مفهوم با عکاسی تجاری بعضی از ریزه کاری ها را نیز از پیش چشم گذراندید. الان شما مثل خلبانی هستید که نکات ابتدایی درباره پرواز را می داند و فرق بین هواپیماهای مختلف را یاد گرفته است. با این حال هنوز خبری از تجربه پرواز واقعی نیست. ما در این بخش قصد داریم قبل از اینکه پرواز را به شما یاد دهیم، کمی درباره مزایای هواپیمای در دسترس تان با شما گپ بزنیم. ماجرا جالب شد، نه؟

کارآفرینان حرفه ای معمولا بدون آشنایی با مزایای یک استراتژی قدم از قدم برنمی دارند. از آنجایی که تمام مخاطب هدف روزنامه فرصت امروز هم کارآفرینان درجه یک هستند، ما در این بخش قصد داریم کند و کاوی در پشت صحنه عکاسی تبلیغاتی داشته باشیم. به زمان خودمانی، شما در این بخش یاد می گیرید که چرا عکاسی تبلیغاتی اینقدر مهم است و حتی ارزش یادگیری کامل را دارد. پس لطفا شش دانگ حواس تان را جمع کنید تا تخته گاز به سوی یادگیری این نکات برویم. 

انتقال سریع پیام

آن قدیم ها که خبری از دوربین های عکاسی نبود، برندها برای انتقال پیام شان به مشتریان ابزاری به غیر از گفت وگو یا در بهترین حالت استفاده از نقاشی های مختلف نداشتند. در نتیجه مجبور بودند مثل بچه ها با مشتریان رفتار کنند و صفر تا صد پیام خود را در قالب کلماتی ساده و بی نهایت طولانی جلوی آنها بگذارند. صرف نظر از وقتگیر بودن این روش، مشتریان هم چندان دل خوشی از رفتارهای کودکانه برندها نداشتند. همین امر عرصه کسب و کار را تبدیل به رینگ بوکسی برای رویارویی برندها و مشتریان عصبانی از دست هم می کرد. 

کابوس مشتریان بابت برندهای اعصاب خُردکن با ورود هنر عکاسی به دنیای تبلیغات دود شد و به هوا رفت. این روزها مشتریان به سادگی هرچه تمام تر حتی پیچیده ترین مفاهیم مربوط به کسب و کارها را در قالب عکس ها یا اینفوگرافی های کاربردی متوجه می شوند. از آنجایی که صرفه جویی در وقت مشتریان یکی از اصول اساسی در حوزه تبلیغات است، شما هم باید این قانون را مو به مو دنبال کنید. عکاسی تبلیغاتی در این بین خیال شما را بابت انتقال سریع پیام برندتان به مشتریان راحت خواهد کرد؛ به همین سادگی!

امتحان شانس برند برای وایرال شدن

در دنیای دیجیتال گاهی اوقات بعضی از عکس ها با خوش شانسی تمام تبدیل به محتوای وایرال هفته یا ماه می شوند. همانطور که بعضی از فوتبالیست ها برای مدتی کوتاه در صدر اخبار و توجه طرفداران قرار می گیرند، این دسته از عکس ها هم در مدت زمانی کوتاه طوری گرد و خاک می کنند که انگار هیچ محتوای دیگری در شبکه های اجتماعی وجود ندارد. بی شک شما نمی توانید خیلی برای وایرال شدن عکس های تبلیغاتی تان برنامه ریزی کنید، اما اگر کیفیت تصاویر خوب باشد و توصیه های کلیدی را از قلم نینداخته باشید، شانس تان برای تجربه وایرال شدن محتوا بی نهایت بالا خواهد بود. 

مطلب مرتبط: تکنیک های عکاسی تجاری با گوشی تلفن همراه

در حالی که محتوای بصری مثل عکس و فیلم مثل آب خوردن وایرال می شود، این تجربه درباره محتوای متنی یا صوتی خیلی کمتر خواهد بود. بحث اصلی در اینجا سهولت مشاهده یا مرور محتواست. این روزها تا صحبت از محتوای متنی یا صوتی می شود، همه به یاد رمان های طولانی یا پادکست های تمام نشدنی می افتند. خب با این ذهنیت معلوم است حتی یک نفر هم به چنین محتوایی توجه نمی کند، چه برسد به اینکه این محتواها وایرال هم بشود. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا کارتان در دنیای عکاسی تجاری را شروع کنید تا دست کم شانس برندتان برای وایرال شدن را تجربه کنید. 

ترغیب مشتریان به خرید

دنیای تبلیغات در طول چند دهه اخیر با تار و پود زندگی روزمره انسان ها در چهارگوشه دنیا عجین شده است. از تبلیغات اینستاگرامی گرفته تا پوسترهای جورواجور و حتی تبلیغات چاپ شده روی اتوبوس های شهری، همه و همه نشانه هایی از ولخرجی برندها و صدالبته بازاریاب هاست. سوالی که در این بین روی ذهن آدم رژه می رود این است که چنین هزینه های سرسام آوری چرا انجام می شود؟ قبول دارم هر کسی برای این سوال جواب خاص خودش را دارد، اما اگر قرار باشد ما جوابی برای آن دست و پا کنیم یک راست می رویم سراغ بحث شیرین فروش محصولات!

تا زمانی که یک برند در بازار تک و تنها باشد، نه خبری از رقابت های نفسگیر است و نه حتی ضرورتی برای تبلیغات وجود دارد. به هر حال مشتریان دیر یا زود برای خرید محصولات شما سر و کله شان پیدا می شود. از آنجایی هم که هیچ رقیبی در بازار نیست، شما بدون اینکه قدم از قدم بردارید، کلی سود به حساب تان واریز می شود. البته ماجرا با ورود اولین رقیب به بازار کاملا دگرگون خواهد شد. آن وقت است که جزیره آرام کسب و کارتان تبدیل به یک رینگ بوکس می شود. عکاسی تبلیغاتی در این وانفسا نیاز قدیمی مشتریان برای دیدن محصولات و دریافت اندکی انگیزه برای خرید را پوشش می دهد. نتیجه کار هم می شود صف کشیدن مشتریان پشت درهای فروشگاه رسمی برند برای خرید محصولات شما؛ همین قدر ساده و هیجان انگیز.

عکاسی تبلیغات، شیوه ای ارزان و به صرفه

در دنیایی که برندها برای بقا در بازار باید بی وقفه پول خرج کنند، عکاسی تبلیغاتی مثل اکسیر جاودانگی با ارزش و حیاتی است. احتمالا شما هم تجربه از دست دادن تمام و کمال بودجه بازاریابی تان بر سر کمپین های تبلیغاتی مختلف را داشته اید. اینطور وقت ها آدم از سرعت تمام شدن بودجه ها حیرت‎زده می شود. ماجرای عکاسی تبلیغاتی در این میان کاملا متفاوت است، چراکه این تکنیک تقریبا نوعی تافته جدا بافته محسوب می شود. شما لازم نیست برای ثبت تصاویر جذاب از محصولات تان دوربین های آنچنانی یا حتی استودیویی بی عیب و نقص داشته باشید. در عوض می توانید کارتان را با یک دوربین ساده شروع کنید. به علاوه، اگر تکنیک های اساسی این حوزه را بلد باشید، حتی دوربین گوشی تان هم تا حدودی کارتان را راه می اندازد؛ به همین سادگی.

عکاسی تبلیغاتی در عمل: فوت و فن هایی برای حرفه ای شدن!

شما تا همین الان هم مسیر طولانی را طی کرده و کلی نکات مختلف درباره عکاسی تبلیغاتی یاد گرفته اید. الان شما نه تنها برای شرکت در ماراتن عکاسی تبلیغاتی آماده هستید، بلکه شانس خیلی بالایی برای روی سکو رفتن هم دارید. تنها کاری که در این میان باید انجام دهید تا مدال طلای تان تضمین شود، یادگیری بعضی از تکنیک های کلیدی است. اینطوری آخرین فوت و فن های لازم برای ناک اوت کردن رقبا را هم بلد می شوید. اجازه دهید بدون هیچ توضیح اضافه ای برویم سر اصل مطلب. این شما و این هم فوت و فن های عکاسی تبلیغاتی.

مطلب مرتبط: عکاسی، مهم ترین بخش تبلیغات

استفاده از نور: مهمترین تکنیک عکاسی

وقتی یک معلم وارد کلاس می شود، اغلب اوقات قبل از هر کاری کمی درباره موضوعات اساسی درسش با دانش آموزان گپ می زند. ما اصلا دوست نداریم مقاله مان را تبدیل به یک کلاس خشک کنیم، اما راستش را بخواهید شروع کار با اندکی خوش و بش با چاشنی ماهیت عکاسی خیلی هم ایده بدی نیست. این روزها هر عکاس معتبری در دنیا یک نظر خاصی درباره این هنر دارد و اصلا هم از ایده‎ اش کوتاه نمی آید. ما در روزنامه فرصت امروز برای اینکه شما در بین تعاریف مختلف گم نشوید، یکی از بهترین موارد را برای شما کنار گذاشته ایم. بر این اساس عکاسی تماما هنر ثبت نور است. جواب اصلا به آن چیزهایی که در سر داشتید شباهت ندارد، مگر نه؟

قبول دارم تعریف عکاسی به مثابه هنر ثبت نور کمی عجیب به نظر می رسد، اما وقتی درباره اهمیت این عنصر در فرآیند عکاسی فکر کنید همه چیز مثل روز برای تان روشن می شود. اجازه دهید یک مثال جالب بزنیم. آیا تا به حال برای تان پیش آمده یکی از عکس های دوستان تان در اینستاگرام طوری نظرتان را جلب کند که بعدا از او درباره شیوه انداختن چنین اثر هنری سوال کنید؟ بی شک همه ما کمابیش چنین تجربه هایی را داشته ایم. در این میان بیشتر از اینکه شانس در ثبت این آثار اهمیت داشته باشد، پای نورپردازی درست در میان است. اشتباه نکنید، منظور ما این نیست که با نور فلش گوشی تان صحنه عکاسی را مثل استادیوم های ورزشی نورانی کنید. چنین کاری دست آخر یک عکس بی نهایت نورانی و به درد نخور تحویل تان خواهد داد؛ نه چیزی بیشتر.

فرمول طلایی ما در روزنامه فرصت امروز استفاده از نورهای طبیعی در محیط باز است. باور کنید یا نه، حتی بهترین پروژکتورهای دنیا هم به پای نور طبیعی نمی رسند. پس اگر موقعیتش را دارید، عکاسی از محصولات تان را در محیط های‎ باز انجام دهید. البته گاهی اوقات آدم هر کاری کند چاره ای به غیر از ثبت تصاویر در اتاق های سربسته ندارد. لازم نیست خیلی بابت این چالش نگران شوید، چراکه ما برای هر مشکلی یک راه حل درست و حسابی در چنته داریم. تنها کاری که شما باید در این شرایط انجام دهید، استفاده از چند منبع نور در کنار هم است. مثلا به جای یک فلش خشک و خالی از چند رینگ لایت در زاویه های مختلف استفاده کنید. شاید این کار در نگاه اول خیلی آماتور به نظر برسد، اما با نورپردازی از همه زوایا به نوعی نور طبیعی را بازنمایی می کند. 

یادتان باشد شما قرار نیست با نورهای به شدت شدید و پررنگ باعث چشم درد مخاطب تان شوید. پس سعی کنید جلوی وسوسه های مختلف برای نورانی کردن فضا را بگیرید. همین که تمام جزییات یک تصویر به خوبی و با نوری ملایم معلوم باشد، کافی خواهد بود. اجازه دهید با هم روراست باشیم؛ همانطور که نور کم مخاطب را دلسرد می کند، نور زیاد در تصاویر هم برای کاربران بی معنا خواهد بود. پس شما باید مرز باریک تعادل میان این دو لبه پرتگاه را رعایت کنید. وگرنه برندتان یک سقوط آزاد همه جانبه را تجربه خواهد کرد. 

لنز دوربین تان را تمیز کنید: توصیه ای که هیچ کس یادش نمی ماند!

داشتن یک لنز تمیز دقیقا مثل این است که یک راننده رالی در ابتدای کار شیشه های اتومبیلش را مثل آینده برق بیندازد. شاید این امر کاملا واضح به نظر برسد، اما بخش کمدی ماجرا وقتی شروع می شود که بفهمید خیلی از عکاس ها یادشان می رود این نکته کوچک را رعایت کنند. شاید پیش خودتان فکر کنید حتی اگر لنز دوربین کثیف باشد، بعدا به لطف فوتوشاپ می شود کار را تمیز از آب درآورد. در این صورت باید حسابی ناامیدتان کنیم، چراکه یک لنز کثیف همه معادلات را به هم می زند و بعدا هم هیچ جوره نمی شود کار را درست کرد. پس یک لطفی به خود و آینده برندتان کنید و همان اول کار از تمیزی لنز دوربین مطمئن شوید. در این بین هم هیچ فرقی میان دوربین های چند صدمیلیونی نیکون و لنز گوشی های معمولی نیست. 

بی شک استفاده از یک دستمال عادی می تواند خیلی از کثیفی های لنز را از بین ببرد. با این حال اگر شما وسواس زیادی دارید، چک کردن دوربین با یک عکس خام ایده خوبی است. هرچه باشد کار از محکم کاری عیب نمی کند؛ به ویژه اگر پای تبلیغات و پول خرج کردن در شبکه های اجتماعی وسط باشد.

مطلب مرتبط: بررسی تکنیک های عکاسی حرفه ای برای کمپین های بازاریابی

معجزه عکاسی با سه پایه: وقتی همه چیز باید جایش باشد

بعضی از خلبان ها بدون اینکه کوچک ترین زحمتی به کمک شان دهند، صفر تا صد سفر را خودشان مدیریت می کنند. در سوی دیگر خلبان هایی هستند که برای خلق یک تجربه عالی در ذهن مسافران نه تنها شش دانگ حواس خودشان را جمع می کنند، بلکه از تمام توانایی و ظرفیت کمک خلبان شان هم بهره خواهند برد. چنین خلبان هایی معمولا بهترین کاپیتان های دنیا هستند و همه مسافران با شنیدن اسم شان در بین خدمه پرواز خیال شان بابت سفری بی دردسر راحت می شود. قبول دارم این مثال برای شروع بحث مان درباره عکاسی تبلیغاتی کمی عجیب به نظر می رسد، اما استفاده از سه پایه یا به قول فرنگی ها تریپاد (Tripod) می تواند یک چنین تاثیری بر روی مخاطب داشته باشد. 

اگر شما در عرصه عکاسی دستی بر آتش داشته باشید، احتمالا خیلی زود به ما اعتراض می کنید که اتفاقا بدون سه پایه هم می شود کلی عکس جذاب گرفت. بی شک در این مورد تا حدودی حق با شماست، اما هیچ تضمینی نیست که وقتی یکی دو تا عکس تان خوب از آب درآمد بقیه عکس ها هم همین طور باشد!

وقتی شما از تریپاد برای عکاسی استفاده می کنید، نه تنها هیچ لرزشی در کار نخواهد بود، بلکه می تواند جزییات کادر را میلی متر به میلی متر تغییر دهید. این طوری دیگر جای هیچ نگرانی بابت شکست کمپین تبلیغاتی تان با چنین عکس های جذابی نخواهد بود. تازه باید بدانید تریپاد قیمت خیلی زیادی هم ندارد. پس منتظر چه هستید؟ دفعه بعد که دست به دوربین شدید، یادتان باشد سه پایه را فراموش نکنید.

ویرایش را دست بالا نگیرید: فوتوشاپ معجزه نمی کند!

نویسنده ای را در نظر بگیرید که هر هفته بخشی از رمانش در ستون روزنامه منتشر می شود. احتمالا داستان نویس قصه ما باید هر روز صبح کله سحر قسمت جدید رمانش را به تحریریه تحویل دهد تا برای روز بعد بدون هیچ ایرادی ستونش را داشته باشد. حالا اگر رمان‎نویس قصه ما آخر شب در حالی که بی نهایت خسته است به این فکر کند که صبح می تواند متنش را حسابی ویراستاری کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شما را نمی دانم، ولی من که در چنین شرایطی با بی دقتی تمام داستانم را به پایان رسانده و روی میز تحریر بی هوش می شوم. البته فردا صبح اوضاع خیلی جالب نخواهد بود، چراکه نویسنده ما عملا با یک داستان ناقص که به زور و زحمت سرهم بندی شده رو به رو خواهد شد. فکر می کنم شما هم قبول داشته باشید ویراستاری یک چنین فاجعه ای دست کمی از ماهیگیری بدون هیچ ابزار و امکاناتی ندارد، منگر نه؟

اگر شما مثل مثال بالا فکر می کنید ویرایش تصاویر با نرم افزارهایی مثل فوتوشاپ می تواند تغییری اساسی در کارتان ایجاد کند، باید کاملا ناامیدتان کنیم. قبول دارم فوتوشاپ از آن دست ابزارهایی است که در یک چشم به هم زدن ورق را به سود آدم برمی گرداند، اما اگر شما به این امید که فوتوشاپ همه ایرادات عکس ها را رفع می کند پشت دوربین قرار بگیرید، کلاه ‏تان پس معرکه خواهد بود. هرچه باشد فوتوشاپ فقط کیفیت عکس ها و برخی از جزییات را بهبود می بخشد. پس اگر عکس شما از پایه ایراد دارد، نه فوتوشاپ، بلکه هیچ ابزار گرافیکی دیگری به دادتان نمی رسد. 

توصیه ما در این بخش بی نهایت ساده و کاربردی است. اگر شما تا حالا به این امید که بعدا عکس های تان را ویرایش می کنید، آثاری فاجعه بار ثبت کرده اید، دیگر به آخر خط رسیده اید. از الان به بعد ذهنیت شما باید زیر و رو شود. این یعنی شما قرار نیست همه مسئولیت‎ها را به دوش فوتوشاپ بیندازید. در عوض باید باور کنید وظیفه تان ثبت تصاویر استاندارد و تا جای ممکن بی عیب از محصولات است. در این بین هم فوتوشاپ هرجا ایراد جزئی وجود داشت، به دادتان می رسد؛ همین و بس.

شرکت در ورکشاپ های مختلف: ایده‎ای ساده اما تاثیرگذار

امروزه ما در دنیایی زندگی می کنیم که تک تک بخش های آن تا جای ممکن تخصصی شده است. شاید زمانی نه چندان دور یک بازاریاب مثل آچار فرانسه بخش تولید محتوا، روابط عمومی و حتی طراحی آگهی های تبلیغاتی را پیش می برد، اما الان دیگر چنین افرادی فقط در کتاب های تاریخ پیدا می شوند. همین مارکتینگ را در نظر بگیرید. اگر کسی را سراغ دارید که به طور همزمان هم کار با اینفلوئنسرها را بلد است هم می تواند پادکست های حرفه ای برای برندش طراحی کند، ما را هم بی خبر نگذارید!

مطلب مرتبط: آموزش رایگان راهکار برندهای عکاسی برای حمایت از کمپین در خانه بمانیم

خیلی ها فکر می کنند همین که کسی کار با دوربین را بلد باشد، دیگر باید بتواند هر تصویری را ثبت کند. ما در روزنامه فرصت امروز اصلا نمی دانیم این ایده از کجا به ذهن بعضی ها رسیده، اما مطمئنیم که حتی یک درصد هم واقعیت ندارد. شما نمی توانید انتظار داشته باشید یک عکاس تمام فوت و فن های عکاسی را بلد باشد. یک فرض هوشمندانه در این میان تصور عکاس ها به مثابه دانشجوهای ابدی است؛ یعنی کسانی که چند سالی هست در دنیای عکاسی مشغول یادگیری تکنیک های مختلف هستند و اتفاقا باید تا آخر عمر به این یادگیری ادامه دهند. 

مشکل اصلی که خیلی از عکاس ها دیر با زود به دامش می افتند، غرور بیش از حد است. اینکه پیش خودتان فکر کنید دیگر زیر و بم عکاسی دیجیتال را یاد گرفته اید و لازم نیست به شرکت در ورکشاپ ها ادامه دهید، سرآغاز سقوط تان خواهد بود. پس همیشه یادتان باشد نکاتی هست که هنوز یاد نگرفته اید و کارتان هم تا ابد جای پیشرفت دارد. با این ذهنیت دیگر شرکت در ورکشاپ های مختلف خیلی برای تان دردسرساز نخواهد بود و حوصله تان را سر نمی برد. 

یادتان باشد شرکت در ورکشاپ های عکاسی الزاما به معنای ثبت نام در کلاس و حضور در آموزشگاه های مختلف نیست. هرچه باشد ما اکنون در قرن 21 زندگی می کنیم و اینترنت همه کارها را ساده کرده است. از طرفی نیز همه کارآفرینان آنقدر خوش شانس نیستند که پول و وقت شرکت در کلاس های این چنینی را داشته باشند. در نتیجه باید دنبال یک راه حل دیگر رفت. پیشنهاد ما برای شما اندکی جست وجوی همراه با وسواسی شبیه کارآگاه های جنایی در یوتیوب است. باور کنید یا نه، کلی ویدئوی کامل آموزشی در یوتیوب وجود دارد که اتفاقا از خیلی کلاس های کلیشه ای بهتر است. با این حساب از این به بعد هر وقت سرتان خلوت شد، یک گشت و گذار ساده در یوتیوب داشته باشید. قول می دهم آنقدر دوره آموزشی رایگان پیدا کنید که مغزتان سوت بکشد!

برندهای مورد علاقه تان را فراموش نکنید: تجربه دیگران مثل طلاست

دنیای بازاریابی آنقدر بزرگ است که شما حتی نمی توانید اطلاعات دقیقی درباره همه رقبای تان کسب کنید. بی شک در چنین بازار بزرگی همه برندها هوش از سر مشتریان نمی برند. در عوض همیشه بعضی از برندها هستند که تنها در یک چشم به هم زدن مشتریان را شیفته خودشان می کنند. مثلا در دنیای ورزش نایک چنین وضعیتی دارد. شما لازم نیست یکی از ورزشکاران حرفه ای دنیا باشید تا نایک تبدیل به برند مورد علاقه تان شود. همین که یک بار به سایت رسمی آن سر بزنید، تا آخر عمرتان دیگر آرزوی هیچ لوازم و تجهیزات ورزشی به غیر از آنهایی که مارک نایک دارند را نخواهید داشت. 

شاید پیش خودتان فکر کنید ما در این بخش داریم مقدمه چینی لازم برای کپی برداری از محصولات برندهای بزرگ را انجام می دهیم. در این صورت لازم به یادآوری است که بحث اصلی ما عکاسی تبلیغاتی است، نه تولید محصولات مختلف. به علاوه، کپی برداری هیچ وقت استراتژی خوبی نبوده است. این کار دقیقا مثل آن است که یک کارگردان بعد از چند دهه دوباره همان فیلم نامه پدرخوانده را از اول بسازد. بی شک چنین کپی ناشیانه ای که حتی یک کلمه اش هم تغییر نکرده است، حتی دل یک تماشاچی را هم به دست نخواهد آورد. پس لطفا هر فکر و خیالی درباره کپی برداری از دیگران دارید، همین حالا دور بریزید. 

پیشنهاد ما در روزنامه فرصت امروز به جای کپی برداری از بقیه، پیدا کردن برندهای بزرگ و پیشرو در حوزه عکاسی تبلیغاتی است. آن وقت تازه اصل داستان شروع می شود. در چنین موقعیت هایی شما باید حواس تان به ریز فعالیت های برندهای مشهور و معتبر باشد. اینکه آنها چطور از محصولات شان عکس می گیرند، چه نوع فیلترها و ادیت هایی به کار گرفته و در نهایت چطور مقاومت مشتریان در برابر خرید را در هم می شکنند، همه و همه مثل نقشه گنج برای شما مهم خواهد بود. 

اهمیت پس زمینه ساده: مینیمالیسم یعنی همه چیز!

تا اواخر دهه 90 میلادی عکس های شلوغ با پس زمینه های جنجالی حسابی طرفدار داشت. بازاریاب ها هم برای اینکه از قافله عقب نمانند، همه تلاش شان را می کردند تا تصاویری بی نهایت جذاب برای مشتریان با همین سبک آماده کنند. اگر شما هنوز هم فکر می کنید تصاویر شلوغ مشتریان را میخکوب می کند، احتمالا دو سه دهه ای هست که از دنیای بازاریابی و عکاسی دور بوده اید، چراکه این روزها هیچ کس برای عکس های شلوغ تره هم خُرد نمی کند. در عوض روز به روز طرفدارهای مینیمالیسم بیشتر می شود. 

مطلب مرتبط: گجت هایی برای عکاسی

اصطلاح مینیمالیسم برای خیلی ها هنوز آشنا نیست و در حد یکی دو بار به گوش شان خورده است. این اصطلاح در عرصه هنر به حذف جزییات و به طور کلی المان های اضافی از آثار هنری تاکید دارد. به این ترتیب فقط اجزای اصلی در آثار باقی مانده و مخاطب بدون اینکه حواسش پرت شود محتوا را مشاهده خواهد کرد. اشتباه نکنید، ما در اینجا قصد نداریم یک کلاس درس هنر برای تان راه بیندازیم. بلکه منظورمان فقط ضرورت جهت گیری شما به سوی این ترند مهم است. اینطوری شما یک راست تا مسابقه فینال لیگ قهرمانان بازاریاب ها جلو خواهید رفت. 

همانطور که می بینید، توصیه ما در این بخش خیلی ساده تر از آن چیزی بود که حتی فکرش را می کردید. تا یادمان نرفته بگوییم که شما قرار نیست اول عکس هایی با جزییات بی نهایت زیادی بیندازید و بعد دنبال حذف جزییات با فوتوشاپ یا هر نرم افزار دیگری باشید. این کار شاید در نگاه اول منطقی به نظر برسد، اما دست آخر یک عکس کاملا بی کیفیت و به درد نخور روی دست تان باقی می گذارد. پس قبل از اینکه دکمه شاتر را فشار دهید، کمی از جزییات و شلوغی کادرتان کم کنید. قول می دهیم این کار نه تنها به ضررتان تمام نمی شود، بلکه تا آخرین مشتری تان را هم راضی نگه خواهد داشت. 

یکی از بلاگرهای موفقی که خیلی خوب از قانون مینیمالیسم استفاده می کند، اریک کلارکسون است. این بلاگر حوزه مواد غذایی در اینستاگرام همیشه تصاویری وسوسه کننده از کیک های دستپخت خودش به اشتراک می گذارد. اگر به این عکس ها دقت کنید، حتی یک مورد هم با پس زمینه ای شلوغ یا کادری بی نهایت به هم ریخته نخواهید دید، چراکه در همه تصاویر موضوع اصلی مثل روز روشن است و یک نظم جمع و جور در کادرها رعایت شده است. خب مگر می شود آدم در اینستاگرام پرسه بزند و چنین کادرهای بی عیب و نقصی نظرش را جلب نکند؟

سخن پایانی

ماجراجویی ما در دنیای عکاسی تبلیغاتی دیگر به پایان رسیده است و ما فعلا نکته تازه ای نداریم تا به شما یاد دهیم. حالا دیگر نوبت شماست که مثل منتقدان سختگیر درباره محتوای مقاله مان داوری کنید. آیا به نظرتان نکات مورد بحث در این مقاله درباره عکاسی تبلیغاتی به درد کسب و کارتان می خورد؟ 

من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم جواب شما به سوال بالا مثبت باشد و نکاتی که با هم بررسی کردیم کمکی هرچند کوچک به شما برای یادگیری عکاسی تبلیغاتی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوال یا نکته اضافی داشتید، بدون هیچ تعارفی همین جا با ما در میان بگذارید.

منابع: 

https://www.markdelong.com

https://www.splento.com

https://www.widen.com

https://www.wordstream.com