تمامی مؤسسین با دوراهی مشکل ساز حقوق در مقابل حق سهام دست وپنجه نرم می کنند.
برخی از مؤسسین و سرمایه گذاران با این اعتقاد زندگی می کنند که پرداخت حقوق مناسب به کارمندان از حق سهام در شرکت مهمتر است. از طرف دیگر، برخی از مؤسسین و سرمایه گذاران بر این باورند که ارائه میزان مشخصی از حق سهام در شرکت از اهمیت بسزایی برخوردار است و برای انجام این کار، حقوق های معمولی تری را به کارمندان پرداخت می کنند. بعضی از کارمندان نظریه اول و برخی دیگر نظریه دوم را حائز اهمیت بیشتری می دانند.
به عنوان یک کارآفرین و یا یک کارمند، درک نقاط مثبت و منفی هر یک از این دو نظریه مهم است.
برای مثال، چه زمانی کارکردن در یک استارتاپ با حقوق کمتر در ازای حق سهام بیشتر می تواند بهتر باشد؟ به نظر من تنها هنگامی که شرکت دارای یک مدل اقتصادی منحصربه فرد یا کاندیدای عمومی شدن باشد و یا توسط یک تجارت استراتژیک بزرگ خریداری شود.
حقیقت این است که بیشتر کارمندان درک دقیقی از معنای پاراگراف بالا ندارند. اگر شما نمی دانید که یک مدل اقتصادی منحصر به فرد چگونه است و یا عمومی شدن یک شرکت به چه معناست، عمیقاً به شما پیشنهاد می کنم که برای به دست آوردن حق سهام، به سمت حقوق های پایین تر نروید.
اگر احساس می کنید استارتاپ ارزشمندی را پیدا کرده اید، باید به دنبال چه میزان از حق سهام باشید؟ و به عنوان یک مؤسس، چه میزان از حق سهامی که ارائه خواهید کرد منصفانه خواهد بود؟
میزان صحیح حق سهامی که می تواند به یک شریک و یا کارمند جدید تعلق بگیرد به دو فاکتور کلیدی بستگی دارد:
1. ارزشی که توسط این فرد به تجارت اضافه می شود و به وسیله حقوق قابل دستیابی نیست.
بعضی از کارمندان همه چیزتمام هستند؛ به این مفهوم که مهارتی به خصوص مانند تجربه و ذهنیت و یا انرژی بالایی دارند که شما توانایی ارزش گذاری آن به وسیله حقوق را نخواهید داشت. برای مثال، شما به دنبال تأسیس یک کافی شاپ حرفه ای و زنجیره ای هستید و یک فرد با تجربه مدیریت در استارباکس (Starbucks) را استخدام می کنید. مخصوصاً اگر این فرد دارای شخصیتی کاملاً متناسب با اهداف شما باشد، تجربه وی دارای ارزشی است که قیمت گذاری بر روی آن ممکن نیست. احتمالاً افزودن انگیزه هایی که چنین فردی را برای کار کردن طولانی مدت با شما همراه کند ارزشمند خواهد بود.
بعضی از خصوصیات برخی کارمندان و یا شرکا در هر کسی پیدا نمی شود و به عنوان یک استارتاپ، شما به کمک این افراد نیاز خواهید داشت. حق سهام می تواند یک راه بسیار مناسب برای ایجاد انگیزه به منظور حضور بلند مدت افرادی باشد که ارزش هایی بالاتر از معمول را به تجارت شما اضافه می کنند.
2. این افراد برای به دست آوردن موقعیت شان، به چه حقوقی پایین تر از حد معمول بازار راضی می شوند؟
حق سهام ارزشمندترین بخش تجارت شماست. اگر می خواهید در مالکیت شریک باشید، پیدا کردن هزینه این فرصت حائز اهمیت است. در ازای حق سهام در شرکت، پرداخت حقوقی که سالانه 1000 دلار پایین تر باشد قابل چشم پوشی است، اما پرداخت حقوق 20000 دلار پایین تر بسیار زیاد است.
فاصله میان میزان پرداختی شما به کارمندان قبل و بعد از حق سهام، باید ارزش ریسک ها و پاداش ها را داشته باشد. یک کارمند باید سود کوتاه مدت را فدای منفعت های بلند مدت کند و شما باید شرایطی را مهیا سازید که نه آنها را در تنگنا قرار دهد و نه شرایطی بسیار رؤیایی برای شان به وجود آورد.
حق سهام می تواند برای جذب بهترین استعداد ها به شما کمک کند، اما باید از آن به صورتی هوشمندانه استفاده کنید. شما فقط میزان مشخصی از این سهام را دارید و به همین دلیل است که یک منبع ارزشمند برای تان محسوب می شود. این واقعیت ما را به سمت سؤال آخر سوق می دهد؛ اگر در یک شرکت دارای حق سهام هستید، چگونه می توانید آن را بفروشید؟
در بیشتر اوقات شما قادر به این کار نخواهید بود، مگر در زمانی که رویداد های نقدی سازی توسط مدیران و سرمایه گذاران برگزار شود و یا هنگامی که شرکت (سهامی عام) عمومی شود، به صورت کلی و یا بخشی از آن به فروش رسد. از لحاظ فنی، هنگامی که یک شرکت تصمیم به تقسیم سود می گیرد، به صاحبان سهام پول پرداخت خواهد شد (زیرا شما به عنوان کارمند و از طریق سهام صاحب بخشی از شرکت هستید)، اما در مورد استارتاپ ها، این امر چندان معمول نیست.
من به برخی از این داستان ها در کتاب خودم، All In اشاره می کنم، اما اکثر شرکت های دارای حق سهام زمانی به مشکل می خورند که شادمانی از حق شراکت فرو نشسته است و نیاز به تلاش بیشتر برای رساندن شرکت به موفقیت نمایان می شود. کارمندان به یک قرارداد حق سهامی و حقوقی پایین تر از حد معمول بازار راضی می شوند و 12 تا 24 ماه بعد، به دنبال حقوق و پول بیشتر خواهند بود.
این یک اتفاق بد قلمداد می شود. اگر شما حق سهام در یک شرکت را قبول می کنید، به این معناست که در پاداش های بزرگی که هر مؤسسی به آن دل می بندد و همچنین در ریسک های موجود شریک خواهید شد. من تمامی مؤسسین را برای روشن کردن این شرایط با شرکا و کارمندان در ابتدای کار، تشویق می کنم. بدین ترتیب آنها خواهند فهمید که اگر در ادامه راه به دنبال حقوق بالاتری هستند، باید حق سهم خود را به فروش برسانند و به شرکت بازپس دهند.
اگر شما به تجارت معتقد هستید، حق سهام به مراتب ارزشمندتر از پول است؛ اما تنها به واسطه داشتن حق سهام میلیونر نخواهید شد. همه باید از ارزش های بلندمدت پیش رو باخبر باشند و توقعات غیرواقعی در یک یا دو سال آینده را از خود دور سازند.
ساختن چیزهای خوب، نیازمند زمان است.