در حالی که دور تازه ای از تحریم های ایالات متحده آمریکا علیه کشور آغاز شده است تلاش و تکاپوی مسئولان و مدیران ارشد نظام برای حفظ آرامش بازار و برخورد با اخلالگران و فرصت طلبان هم شکل جدی تری به خود گرفته است. در این فرآیند، تلاش برای حمایت موثر و مطلوب از کالای ایرانی و جلب رویکرد جامعه به استفاده از این کالاها از برنامه هایی است که دولت و وزارت صنعت، معدن و تجارت به عنوان متولی اصلی تولید در کشور آن را دنبال می کنند.
حمایت از تولید ایرانی یکی از محورهای مهمی است که هم در اسناد بالادستی مانند سند چشم انداز ایران 1404 و هم در برنامه های اقتصادی بعد از انقلاب مکرر بر آن تاکید شده و راهبردهای اقتصاد مقاومتی ابلاغی مقام معظم رهبری هم بر آن صحه گذاشته است، اما چرا جریان مصرف کالای ایرانی با همه این برنامه ها و سیاست ها هنوز با شرایط مطلوبی از اقبال جامعه مواجه نشده است؟ پاسخ به این سوال و تلاش برای جست و جوی راهکارهای عملی برای حل این موضوع مبحثی است که نویسنده این سطور در صدد است تا پاسخ قانع کننده ای برای آن پیدا کند.
امروزه موضوع اقبال اجتماعی به مصرف تولیدات داخلی در دنیا به عنوان یک شرایط مهم برای رونق فضای کسب و کار و رسیدن به توسعه اقتصادی پذیرفته شده است. در کشورهای توسعه یافته حمایت توامان جریان تولید، مصرف و حاکمیت از تولیدات داخلی نقشه راهی است تا مسیر ارتقای جریان تولید در کسب موفقیت برای ارتقای کیفی و کمی محصول را به دنبال داشته است و اثار و نتایج جانبی آن نیز در ارتقای رقابت پذیری بنگاه های اقتصادی، افزایش اشتغال، رونق فضای کسب و کار و توسعه تکنولوژیکی کشورهای هویدا شده است، لذا حمایت از تولید محصولات داخلی مستلزم مشارکت عملی در تصمیم گیری و اجرای سیاست ها توسط همه بخش های صدرالاشاره است.
به نظر می رسد به واسطه داشتن جنبه های مختلف موضوع و دایره شمول آن نباید موضوع حمایت از تولید داخلی را به عنوان یک موضوع صرفاً اقتصادی تلقی کرد؛ چراکه بخشی از این موضوع به سبب ارتباط با ارزش ها و هنجارهای عمومی باید در حوزه جامعه شناسی ، بخشی به سبب دیدگاه های مبتنی بر علایق، سلایق و مطلوبیت ها در حوزه روانشناسی، رویکردها و سوابق ذهنی جامعه در تجارب احیاناً ناموفق قبلی در حوزه تاریخ اقتصادی و مولفه های موثر در کسب نظر و توجه مشتری و رویکردها و شگردهای تبلیغی در این حوزه در اقتصاد و مشتری مداری خصوصاً اقتصاد بازاریابی باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد. بنابراین این موضوع به عنوان یک مبحث بین رشته ای در حوزه اقتصاد، جامعه شناسی، روانشناسی و اقتصاد تلقی می شود. در ارائه مصادیق و مشکلات عدم اقبال عمومی به تولید، می توان موارد زیر را به عنوان برش هایی از مشکلات هر حوزه علمی به شرح زیر ارائه کرد:
اینکه در باور مردم این موضوع وجود دارد که اگر محصولات کشور خوب و باکیفیت است چرا خود تولیدکنندگان از کالاهای تولید خود به صورت عملی استفاده نمی کنند و یا مسئولانی که ندای استفاده از محصولات داخلی را سر می دهند چرا در زندگی شخصی و خصوصی به استفاده از تولیدات داخلی وقعی گذاشته نمی شود. یا اینکه چرا تولیدکننده و عرضه کننده محصولات ایرانی نسبت به انجام تعهدات خود مبنی بر ضمانت کالا پایبندی مناسبی نداشته و با استفاده از بعضی عبارات یا واژه ها به راحتی می تواند ضمانت کالا را به صورت یکطرفه لغو و بلااثر کند و یا اینکه بعضاً مشاهده می شود که در تبلیغات کالاهای تولید داخل از شیوه هایی با مظاهر تبلیغات خلاف واقع و اغفال کننده استفاده می شود و ده ها دلیل اقتصادی و بعضاً منطقی در عدم اطمینان به مصرف کالای ایرانی از آسیب ها و مشکلات این حوزه تلقی شود.
متاسفانه در سال های اخیر مدگرایی و استفاده های توام با چشم و هم چشمی در بین مردم، مسئولان و حتی صاحبان بنگاه های اقتصادی کشور که عموماً از تمکن مالی نسبتاً مناسبی برخوردار بوده اند؛ باعث شده تا رویکرد و رغبت به استفاده از محصولات داخلی کمتر مورد توجه عموما مردم قرار گیرد. از سوی دیگر بسیاری از مدیران حوزه های مختلف کشور در زندگی خود کمتر میل و رغبتی به استفاده از تولیدات ایرانی نشام می دهند و بالعکس تلاش دارند تا با صرف هزینه های گزاف محصولات دارای برند خارجی را استفاده کنند. نتیجه این رفتارها ایجاد این پرسش است که چطور تولیدکننده، یا فلان مسئول که باید دغدغه مصرف کالای ایرانی را داشته باشد در عمل کمتر اقبالی به آنچه خود می گوید نشان می دهد، لذا باورهای اجتماعی در مصرف محصولات داخلی به بهترین شکل ممکن متزلزل می شود.
ترویج مدگرایی های خارجی به جای اشاعه فرهنگ مناسب استفاده از تولیدات داخلی به واسطه منافع مادی زیادی برای برخی از دلالان و واسطه ها ، جامعه را از یک انگیزه مطلوبی در خریدهای غیرداخلی برخوردار می کند. البته افزایش هزینه های تولید داخل، ناشناسی بسیار از محصولات باکیفیت داخلی در بین مصرف کنندگان هم در حوزه اطلاع رسانی از آسیب هایی قابل توجه در این حوزه است.
وقتی مدیران عامل و هیات مدیره ها خودروسازان داخلی خود را در استفاده از تولیدات محصولات سطح متوسط و پایین شرکت خود متعهد سازند هم می تواند اعتماد مشتری را جلب کند و هم اشکالات محصولات تولیدات خود را به صورت عینی تر مشاهده کنند. در صورتی که در زندگی خصوصی متولیان امر به صورت واقعی نشانی از استفاده تولیدات ایرانی دیده شود و مطبوعات و رسانه ها امکانی برای انعکاس رفتار عملی آنها در بین مردم پیدا کنند؛ یقیناً مردم هم به خرید محصولات ساخت داخل رغبت بیشتری نشان خواهند داد.
از منظر کیفیت و استاندارد هم تولید کنندگانی که بتوانند مصرف کننده را از کیفیت و خدمات پس از فروش محصولات خود اطمینان خاطر دهند و در صورت انصراف مصرف کننده از خرید محصول، بدون دغدغه نسبت به عودت کالای فروخته شده اقدام نمایند، می توانند امیدوار باشند مصرف کننده رویکرد مطلوب تری در خرید از آنها نشان خواهد داد.
دستاوردهای کشورهای توسعه یافته در ارتقای تولید و توانمندسازی آن حاصل اجماع همه ارکان ذی مدخل در تولید است. تولیدکننده آنها پذیرفته است که در عمل به مصرف کننده تعهد مسئولیت محض استفاده از کالای خریداری شده را می دهد و مصرف کننده هم با مشاهده این حسن نیت، تلاش و جدیت، خود را مکلف به حمایت همه جانبه از محصول تولیدی بنگاه اقتصادی کشور خود می داند؛ باید تولید کننده در عمل برای حمایت و حفاظت از تولید کشور و توسعه مصرف آن که ضامن توسعه پایدار است خود را متعهد نشان دهد تا مصرف کننده از خطرات و آسیب ها و نگرانی های خود در استفاده از محصول تولیدشده بکاهد. نباید این ذهنیت وجود داشته باشد که مسئولیت تولیدکننده و واحد صنفی عرضه کننده کالا تا مرحله دریافت وجه است و پس از آن دیگر ادبیات گفتاری و پاسخگویی او نیز تغییر می کند؛ تغییر رویکرد جریان تولید به سمت احترام به سلیقه خواست و نیاز مشتری، جلوگیری از اجحاف به مصرف کننده، انحصار در فرآیند تولید و عرضه، عدم پایبندی به تعهدات و عدم معرفی کالاهای مطلوب و با کیفیت داخلی از آسیب های این حوزه قلمداد می شود.
البته در کشور بنگاه های اقتصادی نیز وجود دارند که تلاش می کنند به سلایق، نیازها و حقوق مصرف کننده احترام بگذارند و زمینه های وفاداری او را به کالای خود فراهم کنند. این بنگاه ها که عمدتاً از جوانان خلاق، باهوش و فعال هستند توانسته اند در شیوه های نوین و متنوع بازاریابی و فروش محصولات تولیدی خود با کاهش هزینه و افزایش کیفیت خدمات توجه بسیاری از مصرف کنندگان داخلی را به خود جلب کنند. این بنگاه های اقتصادی ضمن ارائه مشاوره های مناسب به مصرف کننده تلاش دارند تا مصرف کننده را در همه مراحل فروش شامل خدمات قبل، حین و پس از فروش محصول حمایت کنند.
البته بخشی از این اقدامات مناسب و موفق به سبب عدم انعکاس مطلوب، برای مصرف کنندگان چندان شناخته شده نیست شناسایی و معرفی این بنگاه های تولیدی و خدماتی به مردم یکی از راهبردهای ترویج خرید کالای ایرانی است که از تشکل های مردم نهاد و فعال در این حوزه مطالبه می شود. ایجاد کمپین های حمایت از کالای باکیفیت و موفق داخلی توسط این تشکل ها و حمایت دولت و نهادهای غیردولتی از آنها می تواند تا حدودی زمینه ترویج استفاده از تولیدات این بنگاه ها را در جامعه فراهم کند.
باید بر این نکته تاکید شود که مصرف کنندگان کم توقع داخلی و مردم ایران اسلامی حتماً نسبت به حمایت از تولیدات داخلی متعهد و توانمند خود، احساس مسئولیت پیدا خواهند کرد و در هیچ شرایطی او را رها نخواهند نمود، در صورتی که عملکرد و رفتاری متناسب با احترام و توجه به خواست و نیاز خود را از او مشاهده کنند.
کارشناس اقتصادی*