عموما، افراد پرانرژی از مزیتی رقابتی برخوردار هستند، اما اگر تنها یک چیز از تحقیق و نگارش نخستین کتابم یاد گرفته باشم، آن هم این است که چگونه کار بیشتری را در زمانی کمتر انجام دهیم.
پنج سال اولی که بهعنوان یک نویسنده مستقل شروع به کار کردم، مشتاقانه دود چراغ خوردم و فکر میکردم این کار باعث پیشرفتم خواهد شد. این کار باعث شد تا قلقها را سریعتر یاد بگیرم و درک سریعتری از این مهارت داشته باشم، اما عمده این نتایج زمانی برایم حاصل شد که بیشتر اوقات سرم پایین بود. در واقعیت، من در گل گیر کرده بودم و نمیتوانستم فرصتهای بزرگتر و ایدههای بهتر را ببینم.
همه چیز به همان شکل پیش رفت تا اینکه لحظه سرنوشتساز من اتفاق افتاد. این اتفاق که در طی تعطیلاتی در بیگ اسکای کانتری واقع شد، جنبههای مختلفی از روابط و کار مرا متحول کرد. پس از آن هفته رویایی، من از رکوردهای شخصی و رشد اجتماعی و حرفهای خویش لذت بردم و بهشدت رویکردها و انگیزههای شغلیام دستخوش تغییر شد.
با دنبال کردن پنج نکته زیر شما هم میتوانید این کار را انجام دهید.
1- از مزاحمتهای تلفنی جلوگیری کنید
من تمام هشدارهای صوتی و تصویری گوشی همراهم را غیرفعال میکنم، مگر اینکه این هشدارها از طرف همسر و فرزندانم باشند. این مسئله شامل ایمیل، شبکههای اجتماعی، پیامهای کوتاه و هر نرمافزار دیگری که قصد جلب کردن توجه من را داشته باشد، میشود. البته من مشکلی با تماسهای صوتی ندارم و از آنجایی که این تماسها در مواقع اضطراری اتفاق میافتند، عمده مسائل را بهجز این تماسها، محدود میکنم. این کار باعث میشود تا شخصا زمانم را برنامهریزی کنم.
2- حدود تکنولوژیک سختگیرانهای در نظر داشته باشید
من همواره برای ابزارهای ارتباطی حدود کاربری سختگیرانه و بخشهای کنترلی در نظر میگیرم. برای مثال من هرروز از ساعت 9 شب تا 7 صبح، حالت مزاحم نشوید را فعال میکنم. تلفن همراه من تنها در صورتی که یک شماره تلفن سه بار متوالی تماس بگیرد، هشدار میدهد. علاوه بر این همیشه سعی میکنم گوشی همراه، مسائل کاری و سایر قضایایی که کیفیت خوابم را خراب میکنند، با خود به رختخواب نبرم. در نظر من تمام نرمافزارهای جدید، و ابزارها و گجتها غیرسودمندند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود و در نهایت، من شبها آخرهفتهها و در تعطیلات سمت کار نمیروم. این کار باعث میشود تا از اوقات استراحتم به بهترین نحو استفاده کنم و با انرژی بیشتری کار کنم و از لحاظ روحی تقویت شوم.
3- تعهدات رسانهای غیرضروری را محدود کنید
شما احتمالا تاثیر رسانههای مجازی و پیامهای دورهای آنها را روی روانتان دست کم میگیرید. حتی اگر لزوما محتوا را دوست نداشته باشید، بمباران رسانهای حس تعهد ناخودآگاهی را بیدار میکند. این مسئله در مورد تازهترین برنامههای تلویزیونی، بازیهای ویدئویی، خبرنامههای بیپایان رسانههای اجتماعی و خدمات مشترکان که فشار همکاران و دوستانتان شما را ملزوم به استفاده از آنها میکند، نیز صدق میکند. روی منابع اطلاعاتی که به واقع دوست دارید، به خاطر ارزشی که برایتان به ارمغان میآورند، تمرکز کنید.
4- به قرارهای ملاقات صبح، «نه» بگویید
مطالعات نشان میدهد که اکثر انسانها به هنگام صبح خلاقتر و مولدتر هستند، چراکه موقع صبح، بدن و ذهن آنها سرحالتر بوده و خوب استراحت کردهاند. محققان بر این باورند که باید زمان صبح را صرف برنامهها و چالشهای فردی و فکری کرد. هیچ قرار ملاقاتی را موقع صبح فیکس نکنید. این جلسات را موقع عصر برگزار کنید. جف بزوس، نوآور، میلیاردر و موسس آمازون در بین بهترین کسانی است که از این قانون پیروی میکند. دفعه بعد که یک نفر درخواست قرار ملاقاتی را برای صبح دارد، مودبانه درخواستش را رد کنید. «من آنموقع سرم شلوغ است؛ بیایید زمان دیگری را پیدا کنیم» پاسخ مناسبی است.
5- ناخودآگاه خود را به کار ببندید
در اوایل کارم، چندین کتاب ارتقای شخصی و حوزه بازرگانی خواندم تا مشکلاتم را حل کنم. وقتی دو تا سه مورد از این کتابها به کارم آمدند، باقی آثار را به کل فراموش کردم. تحقیقات جدید موسسه Carnegie Mellon دلیل این مسئله را توضیح میدهد: هنگام حل مسئله، افکار ناخودآگاه نسبت به افکار خودآگاه کارکرد بهتری دارند. چرا این افکار رویکردهای حل مسئله دقیقتری را ارائه میکنند. به ذهن و مغز خود استراحت بدهید تا پتانسیل پس زمینهای آن فعال شده و راهحل کارکردیای ارائه شود. تا وقتی که این مسئله را امتحان نکنید، به قدرت آن پی نخواهید برد.