5 خطر پنهان فرهنگ استارتاپ کلیشه ای

استارتاپ ها اشکال و انواع گوناگونی دارند و هویت آنها همچون موسسان شان متنوع و متفاوت است. البته که فرهنگ سازمانی قالبی وجود دارد و همین فرهنگ معرف استارتاپ ها به عموم مردم است و تأثیر شگرفی روش رویارویی کارآفرینان جوان با بازار و راه اندازی فرهنگ سازمانی استارتاپ خودشان دارد.

با مطالعه و مرور داستان های موفقیت استارتاپ های سیلیکون ولی و همچنین استارتاپ های رسانه ای به این نتیجه می رسیم که همه آنها بر آزادی فردی تمرکز دارند و سیطره این تفکر به حدی است که همه کارآفرینان جوان آن را به عنوان شرط ملزم پیروزی در دنیای کسب و کار می دانند.

اگر واقع بینانه به این قضیه نگاه کنیم، خواهیم دید که چنین فرهنگ کلیشه ای به دلیل ساعات کاری منعطف اش بسیار تأثیرگذار است، زیرا کارمندان شادترند و در بسیاری موارد سودمندی بالاتری دارند، دفاتر کاری محیطی لذت بخش دارند و افراد بیشتری میل دارند آنجا کار کنند و از آنجا که سیاست های درون سازمانی، غیررسمی و آزاد هستند، صحبت ها و مکالمات شخصی و دوستانه، شرکت را در مسیر بازار و کسب وکار بهتر به پیش می برد.

هرچند این نوع فرهنگ هم، مانند انواع دیگر، نکات منفی ای دارد که می تواند مزیت هایش را کمرنگ کند. فرهنگ استارتاپی کلیشه ای برای هر کسب وکار جدیدی مناسب نیست، چرا خطراتی پنهانی دارد که در زیر به آنها اشاره شده است:

1- استخدام بر مبنای کاریزما

در بسیاری از مقالاتی که در حوزه جذب و استخدام نیروهای جدید نوشته شده است، به ما گفته می شود که باید علاوه بر توانایی های افراد، بر شخصیت آنها نیز تمرکز داشته باشیم. خب این درست است، شخصیت و تناسب فرهنگی ملاحظات مهمی هستند. اما مطلقا مهم ترین مسائل نیستند.

تصمیماتی که در حوزه جذب نیرو اتخاذ می کنید باید در جهت موفقیت شرکت تان باشد. پیش زمینه شغلی، مهارت ها و اخلاق کاری بسیار مهم تر از مهارت در پینگ پنگ است! (هرچند اگر کارمندان تان در پینگ پنگ هم مهارت داشته باشند، این به عنوان مزیت محسوب می شود.) استخدامی که تنها مبتنی بر کاریزمای فرد باشد، تیم تان را ضعیف می کند.

2- میزان خرج کرد بالا

فرهنگ سازمانی «لذت بخش» نیازمند اسباب بازی، وسایل و محیطی منعطف است. بسیاری از کارآفرینان تازه کار بر این باورند که این چیزها تأثیر زیادی بر شهرت آنها دارد و منجر به استخدام نیروهای قوی و جذب مشتریان جدید می شود.

مطلب مرتبط:چگونه یک فرهنگ مناسب و سازنده در استارتاپ خود ایجاد کنیم؟

در این مورد هم باید گفت که این مسئله تا حدودی درست است، اما نباید برای تان تبدیل به اولویت بشود. این دست کارها، هزاران دلار هزینه دارند و حتی با صرف این مقدار پول هنوز کالایی نفروخته اید. به جای اینکه دفتر کار لذت بخشی راه اندازی کنید، پول تان را پس انداز و آن را برای ارائه محصولات خود سرمایه گذاری کنید. مسائل مربوط به سرگرمی را بعدا هم می توان وارد کار کرد.

3- اتخاذ تصمیمات احساسی

کار کردن در محیطی دوستانه و مشورتی، می تواند میزان استرس تان را کاهش داده و به جای گردهمایی رئیس و کارمندانش، احساس بودن در یک خانواده را تداعی کند. این مسئله می تواند در ابتدا تأثیر خوبی داشته باشد، اما با گذشت زمان ممکن است شما را در جهت اتخاذ تصمیمات احساسی سوق دهد. ممکن است کارمند ضعیفی را فقط به خاطر اینکه دوست تان است، اخراج نکنید. یا اینکه برای جلوگیری از وارد آمدن فشار کاری بر تیم، استراتژی های تازه ای پیاده نکنید. 

4- فقدان سلسله مراتب شفاف

همچون دیگر موارد مذکور، در این نوع فرهنگ سازمانی، از بین بردن مرزهای میان کارمندان و مدیران کار آسانی است. در جایگاه مدیر یا موسس، باید امضای شما پای چک های پرداختی کارمندان باشد، اما در امور روزمره شرکت، همه با هم برابرند.

اکثر اوقات چنین رویکرد دموکراتیکی برای همه خوشایند است، اما به محض اینکه مشکلی پیش آید و کسی مسئولیت رهبری را نپذیرد، همه چیز به هم می ریزد. دموکراسی ها روی کاغذ حرف ندارند، اما وقتی اوضاع بهم ریخته می شود و نیازی به اتخاذ تصمیماتی مهم وجود دارد، وجود رهبر الزامی است.

5- فراموش کردن هدف غایی

احتمالا انگیزه شما از راه اندازی یک کسب وکار، چیزی فراتر از سودآوری مالی است، اما بدون سودآوری کافی، کسب وکارتان موفق نخواهد شد. در این مسیر، همواره هدف غایی سودآوری است.

وقتی که شرکت آرام و مفرحی را مدیریت می کنید، فراموش کردن این مهم چندان کار دشواری نیست. مسائل شرکت از بالابردن میزان سودمندی به بالابردن دست ها و برهم زدن شان تبدیل می شود و از اتفاقاتی که در مسیر کسب وکارتان در حال وقوع است، غافل می شوید. اجازه ندهید چنین اتفاقی بیفتد.

فرهنگ سازمانی استارتاپ در مقایسه با قدرت ایده، زمان بندی، سرمایه اولیه و طرح کسب وکار، مسئله کم اهمیتی است. اما اگر می خواهید موفق شوید و تیم‎ تان را خوشحال نگاه دارید، به فرهنگ سازمانی تان هم توجه دقت مندی داشته باشید.

فرهنگ سازمانی تان را از روی برنامه های تلویزیونی و نمونه هایی که دیده اید کپی نکنید. برعکس، فرهنگی بنا کنید که دقیقا مطابق با ساختار و بنیان کسب وکارتان باشد. به مواردی که در پیروزی و موفقیت کارتان مهم هستند، فکر کنید. 

استارتاپ شما منحصربه فرد است، پس آن را به نمایه ای برای نمایش فرهنگ سازمانی دیگران بدل نکنید.