7 اشتباه رایج بنیانگذاران که سبب نابودی شرکت های نوپا می شود

من در جلسات زیادی حاضر بوده ام که در آن شخصی می گوید «90درصد از شرکت های نوپا شکست می خورند.» البته این یک افسانه است، اما با اینکه آمار واقعی بسیار کمتر است، شروع یک کسب و کار بدون شک کاری سخت و پرمخاطره محسوب می شود. اگر قادرید برخی از اشتباهات معمول تازه کارها را از دیگران بیاموزید، می توانید در تأسیس شرکت خود موفق باشید. به منظور تأسیس یک شرکت نوپا با نیروی پایداری، از این اشتباهات بزرگ و رایج پرهیز کنید.

1. برنامه ریزی ناکافی

یک ایده برای شروع کسب وکار کافی ا ست، اما برای ادامه آن داشتن یک برنامه ضروری می نماید. با اینکه برخی افراد، برنامه ریزی را کسل کننده می یابند، اگر نقشه راهی برای شرکت خود نداشته باشید، در تاریکی فعالیت خواهید کرد. یک طرح جامع کسب وکار می تواند تنها و مهم ترین قدم برای زمینه چینی موفقیت در آینده باشد. شما برای چگونگی پیشرفت به گام های مشخصی نیاز دارید، اما تنها به گونه ای که به شما انعطاف پذیری لازم را جهت تطبیق خود با تغییرات ایجاد شده در صنعت را بدهد. هر قدر هم که گرفتار اداره شرکت نوپای خود باشید، یا فکر نوشتن یک طرح تجاری لرزه به اندام تان انداخته باشد، لازم نیست دچار استرس شوید. یک راهکار ساده که طرح کلی دارایی ها، بازاریابی و جزییات مهم کسب و کار را ارائه دهد، کافی خواهد بود. سپس اهدافی را به طرح خود اضافه کنید که به شما جهت می دهند و در طول انجام فعالیت های روزانه در مسیر درست نگاه تان می دارند.

2- تلاش های بدون ذوق وشوق

لازمه ایجاد یک کسب وکار، اشتیاق شدید، صبر و درک این موضوع است که این اقدام دیگر قسمت های زندگی تان را تحت الشعاع قرار خواهد داد. برای موفق شدن، آماده قربانی دادن باشید، وقت لازم را صرف کنید و با چالش ها رودررو شوید. با دوستان و خانواده صادق باشید تا آنها نیز درک کنند که وقت خود را به چه چیز اختصاص خواهید داد. اگر آنها از ابتدا این موضوع را بدانند، از دیدگاه تان بیشتر حمایت خواهند کرد. این همان چیزی است که در جایگاه پراسترس و دلسردکننده یک کارآفرین، به آن نیاز خواهید داشت. علاوه بر این فرقی نمی کند که تا چه اندازه از زمان و انرژی خود را صرف کسب وکارتان می کنید؛ اگر واقعاً به مشکلی که در حال حل آن و افرادی که در حال کمک به آنها هستید علاقه ای ندارید، خیلی پیشرفت نخواهید کرد. باید برای آن چیزی که خلق و کسانی که به خاطرشان کسب وکار خود را ایجاد می کنید، اهمیت بسیار زیادی قائل شوید، در غیر این صورت حفظ انرژی لازم برای انتخاب بهترین گزینه ها، تقریباً غیرممکن می شود.

3- منتظر کمال مطلوب بودن

منتظر کمال مطلوب بودن، شرکت های نوپای بیشتری را نابود کرده است تا آغاز بدون فکر و زودتر از موعد آن (که می تواند اقدامی به همان اندازه زیان بار باشد). البته زمانی که ایده بسیار مفیدی در دست دارید، طبیعتاً می خواهید آن را در بهترین شکل خود به دنیا معرفی کنید، اما چه زمانی قرار است این موضوع را بپذیرید که کمال طلبی دارد شما را از پیشرفت بازمی دارد؟ قرار نیست کسب و کار شما بی نقص باشد، اما بررسی عیوب امری ضروری است تنها زمانی می توانید واقعاً این کار را انجام دهید که محصول را وارد بازار کرده باشید. سعی در عالی ساختن چیزی، قبل از مواجهه با مشکلات واقعی مشتریان، شما را به جایی نمی رساند. هیچ مجموعه ای فوراً محصولات تمام عیار را وارد بازار نمی کند، به علاوه متقاضیان اولیه محصول نسبتاً بردبار هستند، بنابراین می توانید این کار را به تدریج انجام دهید. مخاطبان انتخابی شما انتظار نخواهند داشت که یک محصول تازه وارد، 100درصد کامل باشد، اما انتظار خواهند داشت برای خلق بهترین نمونه از محصولات مورد نیاز خود، با شما کار کنند.

4- قیمت گذاری نامناسب

قیمت گذاری بیشتر یا کمتر از حد واقعی کالا یا خدمات، یکی از اشتباهات رایج کارآفرینان است. جهت قیمت گذاری مناسب، آشنایی با پیامدهای مالیاتی، تغییر نرخ دستمزدها و هزینه های واقعی شما اهمیت دارد. بسیاری اوقات، عدم اعتماد به نفس منجر به قیمت گذاری کمتر می شود. قیمت گذاری خیلی پایین، ارزش منحصربه فرد شرکت شما را تحلیل می برد و جبران این اشتباه، تبدیل به کاری طولانی و خسته کننده برای تان می شود. برای رهایی از این کار طاقت فرسا، با دقت بازار را بررسی و بهترین قیمت را برای محصول خود مشخص کنید.

مطلب مرتبط:6 اقدامی که می تواند کسب و کار شما را نابود سازد

اونت وو (EventVue)، شرکتی که حالا بیشتر به دلیل تجزیه و تحلیل های بعد از شکست به یاد آورده می شود، با قیمت گذاری کمتر از حد نرم افزار سازمانی خود، به شدت آسیب دید. این شرکت با جلب برگزارکنندگان مراسم گران قیمت تر و بدون داشتن هزینه مکرر یا قیمت گذاری مناسب، با کمبود بودجه مواجه شد. آنها در نهایت به اشتباه خود پی بردند و سعی کردند با تغییر جهت، درآمد بیشتری کسب کنند، اما این درآمد بسیار کم بود و خیلی دیر به دست آمد. از طرف دیگر، قیمت گذاری بیش ازحد کالا نیز به همین اندازه راحت است.

برای مثال دوربین ریِر ویژِن شرکت پِرل (Pearl’s RearVision)، به خاطر قیمت زیاد خود نابود شد. با اینکه در تبلیغات، از این محصول به عنوان بهترین دوربین پشتیبان موجود یاد می شد، قیمت 500دلاری آن بسیار بیشتر از وسع مالی خریداران بود؛ به خصوص زمانی که این دوربین ها به طور استاندارد در بیشتر وسایل نقلیه استفاده می شدند و دوربین های خوبی با قیمتی بسیار ارزا ن تر نیز در دسترس بودند.

5- ترس از شکست

دلیلی دارد که نقل قول «زود شکست بخور» تا این حد رایج است. شکست خوردن هنوز هم اتفاق ترسناکی است و بسیاری از مردم باور دارند که شکست در نقطه مقابل موفقیت قرار دارد؛ درحالی که شکست می تواند کلید موفقیت باشد و تنها زمانی مشکل به حساب می آید که شما درسی از آن نیاموزید. شکست صرفاً یک دیدگاه متفاوت است، بنابراین ذهنیت خود را تغییر دهید. غلبه بر شکست ها و موانع، هزینه ای است که باید برای موفق شدن پرداخت. با روش های سازنده و تحلیلی به شکست های خود فکر کنید، چراکه در صورت عدم موفقیت، همراهان خوبی خواهید داشت.

اغلب کارآفرینان بسیار موفق دنیا -مانند ریچارد برنسون (Richard Branson)، لری پیج (Larry Page)، آریانا هافینگتون (Arianna Huffington) و استیو جابز (Steve Jobs)- در مسیر خود به سمت موفقیت، اشتباهات بزرگی مرتکب شده اند، اما تسلیم نشده و با غلبه بر ترس خود، از اشتباهات شان آموخته اند. افراد کوته بین را نادیده بگیرید. کارآفرینان پشت میزنشین ارزش وقت شما را ندارند.

6- عملی کردن ایده های خطرناک

البته که شما می خواهید دیگران عاشق محصول تان شوند، اما اگر اینطور نشود چه؟ داشتن مهارت، یعنی صرف نظر از اینکه تا چه حد عاشق یک ایده هستید، حتماً انعطاف پذیر هم باشید. وجود یک فرصت در بازار، الزاماً به معنای نیاز بازار نیست، پس لازم است به سرعت ناموفق بودن ایده خود را تشخیص دهید. واضح و صریح معین کنید که محصول شما متناسب با چه قسمتی از بازار است و کاملاً مطمئن شوید که این محصول همان چیزی است که مردم واقعاً می خواهند. در صورت نیاز به تغییر جهت، آن را با میل و رغبت بپذیرید. قاپیدن یک فرصت در بازار، میزان موفقیت را نشان می دهد.

اپلیکیشن اسلَک (Slack) همواره یک ابزار پیام رسان فوری برای کسب وکارها نبود. موفقیت اسلک تنها زمانی محقق شد که بنیانگذارش، استورات باترفیلد (Stewart Butterfield)، در ساخت یک بازی چندنفره (multiplayer game) با شکست مواجه شد و سپس تغییر جهت داد تا تنها از بخش پیام رسانی محصول خود استفاده کند. صاحبان کسب وکاری که باور دارند استیو جابز بعدی هستند و هیچ کس -از جمله مشتریان- به اندازه آنها نمی داند، باید برای یک نبرد طاقت فرسا آماده شوند.

برای مثال شرکت بِتِرپلِیس (BetterPlace) را درنظر بگیرید؛ مدیرعامل آن شای آگاسی (Shai Agassi)، رویاهای بزرگی برای بترپلیس داشت و حتی سخنرانی های زیادی درباره اش ایراد می کرد. او نه تنها نقشه فروش خودروهای برقی را می کشید، بلکه می خواست وابستگی مردم به نفت را نیز از میان ببرد. این اهداف بلندپروازانه، به زودی به توهمات خودبزرگ بینی تبدیل شدند. یکی از اعضای قدیمی هیأت مدیره توضیح داد، «ما داشتیم مناطق شارژ خودرو و مراکز خدمات تلفنی خود را می ساختیم و تصور می کردیم که می توانیم همه چیز را بهتر انجام دهیم.» در اکوسیستم شرکت های نوپا، مشکل غرور بی جا وجود دارد، اما صاحبان کسب وکار ناچارا باید متواضع باقی بمانند.

7- مشغولیت ذهنی بر سر تأمین سرمایه

صاحبان شرکت های نوپایی که رویاهای بزرگی در سر دارند و بسیار بلندپروازند، قطعا توجه سرمایه داران را جلب خواهند کرد، اما سرمایه همه چیز نیست و نباید تنها هدف نیز باشد. این شرکت ها اغلب افزایش درآمد را بر جست وجو برای بازار مناسب محصول و ساخت یک پایگاه کاربر (user base) ترجیح می دهند. اگر موفق به افزایش درآمد شوند، فرض شان این است که یک کسب وکار موفق دارند، اما در مورد سرمایه، وضعیت متفاوت است. هر ساله شرکت هایی با بودجه و ارزش بسیار زیاد، شکست می خورند. به عنوان مثال، شبکه اجتماعی ناشناسِ ییک یَک (Yik Yak)، که 73.5 میلیون دلار درآمد داشت، با مشکلات قابل پیش بینی تالارهای گفت وگو مواجه شد که به کاربران چت، اجازه ناشناس ماندن می داد.

این شرکت باوجود آن همه سرمایه و آوازه در دنیا، نتوانست به تبلیغات زیاد و غلوآمیز خود ادامه دهد و در ماه مه سال 2017 منحل شد. مثال بعدی بیپی (Beepi) است. با اینکه ایده های خوبی داشت -بازار خریدو فروش خودروهای دست دوم- اداره آن به خوبی صورت نگرفت. ارزش این شرکت در دوره های مالی قبلی 560 میلیون دلار بود، اما مدیران شرکت اولویت های اشتباهی داشتند. طبق گفته یک کارمند سابق، بیپی در زمان اوج خود که 300 کارمند داشت، ماهی 7 میلیون دلار هزینه می کرد. درنهایت، این شرکت در ماه فوریه سال2017 منحل شد. بالاخره هیچ مقدار از نقدینگی قادر نیست فقدان تجربه کاری را جبران کند.