بافت های ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستند که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده و از چرخة تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارسایی ها درآمده اند. این بافت ها درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیت ها و قابلیت های نهفته بسیاری برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. اما پرداختن به بافت های ناکارآمد شهرها و برنامه ریزی برای آنها، جدا از پرداختن به واقعیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نبوده و مستلزم برنامه ریزی دقیق، جامع و واقع گرایانه است.
درسال های اخیر بازآفرینی شهری به عنوان رویکرد جدید برای بهسازی و نوسازی این بافت ها مطرح شده است. در این راستا رویکرد «بازآفرینی شهری»گامی فراتر از مقاصد، آرزوها و دستاوردهای «نوسازی شهری»، «توسعه شهری» و «بهسازی شهری» است و با درنظر گرفتن همه ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی به بافت، نگاهی جامع و یکپارچه و پایدار دارد.
تقریباً ۱۸درصد مساحت شهرهای کشور را بافت های فرسوده شهری تشکیل می دهند که ۵۵ هزار و ۱۰۴ هکتار آن را بافت های ناکارآمد میانی، ۲۴ هزار و ۱۴۱ هکتار آن را بافت های تاریخی و ۶۱ هزار و ۶۵۷ هکتار آن را سکونتگاه های غیررسمی تشکیل می دهند.
راهبردها و نظریات مختلفی برای حل مشکلات ناشی از پدیده افت شهری و ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی آن ارائه شده است که در رهیافت بازآفرینی شهری خلاصه میشود.
بازآفرینی شهری سیاستی جامع و یکپارچه برای حل مشکلات شهر ها است به نحوی که منجر به ارتقای شاخص های زیست پذیری و کیفیت زندگی شهروندان می شود. از سوی دیگر اجرای این طرح که دربرگیرنده شبکه ای از اقدامات و برنامه های مختلف و در مسیر اهداف توسعه پایدار محسوب می شود، رویکردی همه جانبه، مشارکتی، فرآیند مبنا، راهبردی، اجتماع محور و برنامه های بازآفرینی است که در تمامی سطوح، مشارکت حداکثری را به همراه دارد.
تغییر در عملکرد اقتصادی شهرها و افزایش جهانی شدن بازارها باعث تنزل و تحلیل رفتن اقتصادی شهرها شده است. نقش شهر در اقتصاد نوین و پیشرفته شامل میزان نیاز شهرها به تطبیق با فرآیند های تغییرشهری قابل توجه است. توسعه سیاست های شهری در سه دهه گذشته در قالب فرآیند پاسخگویی به تغییرات مستمر اقتصاد مدرن و نمود های فضایی و کالبدی آن بوده است.
بازآفرینی شهری به مفهوم احیاء، تجدید حیات و نوزایی شهری و به عبارتی دوباره زنده شدن شهر است. در واقع پارادایم جدید بازآفرینی شهری در بسیاری از شهرها، به دلیل تغییرات در عملکرد اقتصادی آنها و افزایش جهانی شدن بازارها دچار افت و تنزل اقتصادی شده اند به عنوان یک پیش شرط اقتصادی ضروری است.
بازآفرینی شهری رویکردی است که درصدد احیا و معاصرسازی این محلات سنتی گام برمی دارد و تلاش تزریق روحی دوباره در این مناطق و فراهم آوردن شرایطی برای حضور و مشارکت همگان در فرآیند آن، از اهداف ارزشمند این رویکرد است. محرک های توسعه بازآفرینی شهری مولدهایی هستند در جهت بازگرداندن رونق و توسعه به مناطق مورد نظر پروژه های بازآفرینی شهری تا چرخه فعالیت زنده و پویا را در این مناطق به راه اندازد. در همین راستا چگونگی تأثیر رویکرد محرک توسعه در فرآیند بازآفرینی شهری در محلات سنتی ضروری است. (رویکرد نو در بازآفرینی اقتصادی شهری).
مهم ترین عامل فرسودگی بافت های شهری، افت اقتصادی است. این باعث می شود بخش هایی از شهر از چرخه حیات شهری خارج شوند و رو به مُردگی بگذارند (افت شهری، عرضه و تقاضای شهری). اگر استراتژی بازآفرینی شهری به بهبود زیرساخت های شهری، ارتقای بهره وری زمین شهری، کاهش هزینه اصلاح و تجمیع اراضی شهری، ارتقای مهارت نیروی کار محلی، بهبود وضعیت اشتغال، ارتقای توان مشارکت، رقابت و میزان بهره برداری از فناوری، اطلاعات و ارتباطات منجر شود، بازآفرینی اقتصادی، جزء مهم و حیاتی آن است. منابع مالی و سرمایه گذاری جدید برای ارتقای فرصت های توسعه درونی شهر مورد نیاز است و این آغاز رویکرد اقتصادی به باز آفرینی شهری است.
با این مفهوم اقتصادی در سمت تقاضا، اگر شهری بتواند تمامی منابع داخلی و بودجه های خود را در جهت ارتقای کمی و کیفی محیط زندگی ساکنان و بهره برداران هزینه کند و آمادگی و ظرفیت پذیرش منابعی خارج از شهر و حتی کشور، را داشته باشد، آن شهر زنده است؛ یعنی هنوز سرمایه گذاری در آن از توجیه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و زیست محیطی لازم برخوردار است و آن شهر، در حال تعالی و ارتقای اهداف خود بوده و خط مشی تقویت و نگهداری خود را یافته است.
به عنوان مثال، راه اندازی فعالیت های اقتصادی جدید، توسعه بازارهای گردشگری، ایجاد مکان های مناسب برای برگزاری گردهمایی محلی، منطقه ای، ملی و بین المللی در شهر، باعث زنده ماندن شهر خواهد بود. در طرف عرضه نیز، شهری زنده خواهد ماند که سرمایه گذاری لازم را برای توسعه زیرساخت ها در سطح شهر و توسعه راه های ارتباطی به آن شهر و توانمندسازی ساکنان خود انجام داده باشد.
به صورت کلی می توان بیان کرد، شهری به لحاظ اقتصادی زنده و پویاست که در شرایط سیستمی، فرآیند های عرضه و تقاضا در آن به خوبی کار کنند و بتوانند به تغییرات مستمر اقتصاد مدرن پاسخگویی کنند. یک موجود زنده، مدام به سمت تعالی حرکت می کند و عدم تغییر یا ثابت ماندن به منزله شروع افول و مردگی آن است. ویژگی دیگر یک شهر زنده، توانایی شرکت در رقابت اقتصادی محلی، منطقه محلی، منطقه ای و ملی است، درواقع توانایی رقابت، منعکس کننده کیفیت زیرساخت ها، مهارت های نیروی کار و مزیت های محلی است. رقابت پذیری مستلزم بهسازی، نوسازی کالبد شهری و توانمند سازی دائمی افراد است. به عبارت عام تر، شهری زنده خواهد بود که فرآیند بهسازی و نوسازی و توانمند سازی و به عبارت عام تر «بازآفرینی» در آن متوقف نشده باشد.
بازآفرینی اقتصادی فرآیندی محوری در بازآفرینی شهری است. بازآفرینی شهری به دنبال جذب و انگیزش سرمایه گذاری، اشتغال زایی و ایجاد فرصت های شغلی و بهبود محیط زیست در شهرها است، بازآفرینی اقتصادی صرفاً تغییر کاربری اراضی شهری به کاربری های تجاری، اقامتی و صنعتی و اقتصادی تر نیست، بلکه باید علاوه بر اینها تأکید بیشتری به پاسخگویی نیازهای جوامع محلی و وارد شونده به شهر باشد و در پروژه ها باید امکانات تفریح و فراغت در نظر گرفته شود و تسهیلات لازم را برای جذب بازدید در شبانه روز فراهم کند و به عبارت دیگر، باید نیازهای جوامع محلی و غیرمحلی برای بهره گیری از ظرفیت اقتصادی آنها را تأمین کند. بازآفرینی اقتصادی موفق یک شهر دارای دو بُعد است: از یک طرف شهر علاوه بر درآمدهای داخلی باید توانایی جذب بودجه های خارجی را (سرمایه گذاری و ورود ثروت) داشته باشد.
رویکرد بازآفرینی اقتصادی و ارتقای جایگاه شهرها در حیات اقتصادی کشور که می تواند منجر به بازآفرینی و توسعه درونی شهرها شود، به طوری که مزیت ها و صرفه های اقتصادی مرتبط را فراهم کند: ارتقای بهره وری از زمین و کمک به تخصیص بهینه منابع ملی، کاهش اراضی بایر و رها شده در درون شهرها، کاهش هزینه های اسکان جمعیت و انواع هزینه های شهری، کاهش مصرف انرژی و آلودگی ناشی از آن، کاهش هزینه های تأمین زیرساخت های مورد نیاز شهری، رونق بخشیدن به صنعت گردشگری، ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم.
کنشگر برنامه ریزی و توسعه منطقه ای*