با آمدن سال نو، بسیاری از ما فهرستی از تصمیماتی داریم که علاقه مندیم چه در زندگی شخصی و چه در زندگی حرفه ای خود آنها را عملی سازیم، اما تشویق تان می کنم که یک مورد دیگر را هم به این فهرست اضافه کنید: دست از تقسیم مساوی زمان خود بردارید.
منظورم این است که وقتی می خواهیم از عهده انجام تمام موارد فهرست کارهای مان برآییم، به همه آنها زمان یکسانی اختصاص می دهیم. چون همه موارد به نظرمان مهم هستند، می خواهیم مطمئن شویم که برای هریک از آنها مقداری زمان صرف کرده ایم.
اما معمولا چه اتفاقی می افتد؟ بیشتر آن موارد هرگز به سرانجام نمی رسند، زیرا زمان کافی را به آنهایی که از همه مهم تر بوده اند اختصاص نداده اید. حتی بدتر، کم ارزش ترین کارها تمام و کمال به انجام رسیده و مهم ترین اهداف تان دست نخورده باقی مانده اند.
می توانیم از بازی شطرنج درس بگیریم. در قانون این بازی، از آنجایی که هر دو سوی تخته به طور مشابه و با تعداد مهره های مساوی آغاز می شوند، هر نوبت بازی باید با یک حرکت به پایان برسد. اما بازیکنان باهوش خوب می دانند که اگر بخواهند برنده بازی باشند، باید برای درهم شکستن خطوط حریف و به چنگ آوردن مهره شاه، نیروهای خود را در یک نقطه متمرکز کنند، حتی اگر به این معنی باشد که گاهی مجبور باشند برای رسیدن به آن نتیجه، بعضی از مهره ها را قربانی کنند.
چنین قیاسی در مورد چگونگی سپری کردن زمان نیز صادق است. به جای آنکه به تمام موارد فهرست خود زمان مساوی اختصاص دهیم، باید نیروی خود را بر انجام مهم ترین موارد فهرست متمرکز و آنها که ارزش کمتری دارند را فدا کنیم.
وقتی می توانید از پس چنین کاری برآیید که یک سیستم رتبه بندی بر مبنای سه ویژگی ارزش اقتصادی، میزان ریسک و رضایت فردی ترتیب دهید. سپس براساس برآیندی که از ترکیب آن سه ویژگی به دست می آورید، به هریک از موارد فهرست خود امتیاز بدهید. حالا باید تمام یا بخش اعظم وقت تان را وقف مواردی کنید که بالاترین امتیازات را به دست آورده اند.
برای مثال، من قصد داشتم با دوستانم به ماهیگیری بروم. وقتی فهرست کارهایم را رتبه بندی کردم، متوجه شدم این مورد از نظر ارزش اقتصادی امتیاز خوبی ندارد (برایم هزینه مالی داشت) و واقعا مخاطره آمیز نیست، اما از نظر رضایت و حال خوبی که به من می دهد در صدر قرار می گیرد. همین شد که تصمیم گرفتم فورا برای سفرم جا رزرو کنم و باقی کارهایم را برای بعد بگذارم.
مورد دیگر زمانی بود که ارزش به دست آوردن یک مشتری بزرگ جدید را رتبه بندی کردم. از آن جایی که ارزش اقتصادی به چنگ آوردن مشتری جدیدی مانند این بسیار بالا بود، سریعا به صدر فهرست منتقل شد. متأسفانه به دست آوردن مشتری جدید می تواند به طور بالقوه ماه ها به طول بینجامد. اما من می دانستم که مجبورم بیشتر وقتم را وقف این کار کنم، بنابراین به جای اینکه برای پیگیری فعالیت تجاری جدیدم زمان کمتری بگذارم، همه کارهای کم اولویت را کنار گذاشتم.
نکته اینجاست که اگر واقعا بخواهید به نتایج معنادار و جالبی دست یابید، باید زمان خود را روی معدود کارهایی که بیشترین بازده را برای تان دارند متمرکز کنید نه آنکه وقت تان را بین همه کارها تقسیم کنید و در آخر به هیچ نتیجه ارزشمندی نرسید.
پس در سال جدید، به این فکر کنید که واقعا می خواهید چه چیزی را به اتمام برسانید، سپس تمام وقت خود را صرف انجام ارزشمندترین کارهایی کنید که شما را به آن هدف می رسانند و باقی کارها را به نفع آنها کنار بگذارید. در نهایت شاهد کامیابی در زندگی شخصی و حرفه ای خود خواهید بود.