به قلم: جوآنی کونل
تا به حال چند بار این جمله را درباره رهبران شرکت خود گفته اید یا شنیده اید که «این فقط خط مشی آنهاست» یا «اینها فقط یک سری حرف های مبهم و دوپهلوی جمعی است» یا «چرا زحمت رفتن به این جلسات را به خود بدهیم، آنها که به ما نمی گویند واقعا چه خبر است؟»
چرا اصالت مهم است؟ اصالت می تواند بین رهبران خوب و رهبران بد تمایز برقرار کند. اصالت می تواند در کارکنان انگیزه کار و وفاداری به سازمان ایجاد کند. همچنین می تواند موجب تثبیت اعتماد در روابط فراسازمانی شود.
اصالت چیزی فراتر از صراحت و بیان حقیقت است و مستلزم این است که از خود و ارزش های خود آگاه باشید.
اصالت یعنی چه؟
اصالت یعنی:
- صادق بودن با خود؛
- صریح بودن با دیگران؛
- راستگو و درستکار بودن.
تعریف معنای اصالت امری جداگانه است، اما از کجا متوجه می شوید که اصالت شبیه چیست؟ از کجا می دانید که کسی حقیقتا صریح و صادق است؟ چه رفتارهایی بازتاب اصالت هستند؟ رهبرانی را که خودتان از نزدیک یا از طریق اخبار و تاریخ می شناسیددر نظر بگیرید. فکر می کنید کدام شان اصیل هستند؟ اصالت شان از چه طریق نشان داده می شود؟
برای شروع، در اینجا نمونه هایی از رهبران اصیل را نام می بریم:
- مارتین لوترکینگ، جونیور، رهبر جنبش حقوق مدنی
- سم پالمیسانو، مدیرعامل سابق IBM
- اپرا وینفری، بازیگر، مجری سابق تلویزیون
- جک ولچ، مدیرعامل سابق جنرال موتور
- آن مولکاهی، مدیرعامل سابق شرکت زیراکس
- استیو جابز، مدیرعامل سابق شرکت اپل
- الینور روزولت، همسر فرانکلین روزولت، رئیس جمهور سابق
- وارن بافت، سرمایه گذار، مدیرعامل برکشایر هاتاوی
همه این آدم ها با شناخت از خود و روراست بودن با دیگران نمونه اصالت هستند. برای مثال، استیو جابز در سخنرانی خود در جشن فارغ التحصیلی دانشگاه استنفورد گفته بود: «حقیقتش را بخواهید، اینجا کمترین فاصله ای است که تا به حال با فارغ التحصیلی از دانشگاه داشته ام» و بعد توضیح داده بود که چرا دانشگاه را ترک کرده است. یکی از دانشجویان دست اندرکار در انتخاب استیو جابز برای سخنرانی در جشن، می گوید انتظار داشته او درباره موفقیت هایش صحبت کند، نه شکست هایش.
رهبران اصیل هراسی از صحبت درباره ناکامی های شان ندارند، بلکه مشتاقند اشتباهات و نقاط ضعف شان را با دیگران در میان بگذارند. وارن بافت می گوید بزرگ ترین اشتباهش خرید برکشایر هاتاوی بوده است: «یک اشتباه 200 میلیارد دلاری». رهبران اصیل از دشواری هایی که پشت سر گذاشته اند نیز حرف می زنند. مثلا اپرا وینفری راجع به کودکی به شدت دردناک خود بسیار با صراحت صحبت می کند.
و در آخر، رهبران اصیل صادقانه صحبت می کنند، مثل کاری که آن مولکاهی انجام داد و به اعضای گروهش گفت: «هی، بیایید فقط حرف بزنیم، بی کلک». الینور روزولت هم در زندگینامه بسیار صادقانه خود همین کار را کرده است.
مراحل رسیدن به اصالت
حالا که می دانید اصالت چیست و چگونه است، شاید بخواهید بدانید چطور می توانید به آن دست یابید؟ به اکثر ما یاد داده اند که «هرگز ضعف هایت را بروز نده» و «با تمام توانت تلاش کن». چطور می توان این نقاب را کنار زد و به جایش از ته قلب سخن گفت؟ پیش از اینکه بتوانید از ته قلب سخن بگویید، باید بدانید چه کسی و مظهر چه چیزی هستید. این یعنی بالا بردن خودآگاهی.
خودآگاهی: این اولین گام به سوی رهبری اصیل است. باید بدانید که کیستید و چه چیز برای تان مهم است تا با خودتان صادق باشید. این کار ممکن است ساده به نظر برسد، اما در واقع نیست. بگذارید چند لحظه ای روان شناس بشوم و درمورد خودفریبی با شما صحبت کنم. همه ما حداقل کمی درباره انکار، توجیه کردن، سرکوب و خودشیفتگی می دانیم. بله، همه می دانیم، اما سؤال این جاست که تا چه حد می دانیم؟
برای اصیل بودن، باید ترس ها و دلهره های خود را بشناسید و بدانید در کودکی برای مقابله با تجربه هایی که از سر گذارنده اید و هنوز هم می گذرانید، از چه سازوکارهایی بهره می گرفته اید. باید بر این تجربه ها چیره شوید و با خودتان کنار بیایید. شما باید ضعف ها و قوت های تان را بپذیرید و آنها را با شوق با دیگران به اشتراک بگذارید تا از آنها درس بگیرند. انجام این کار برای برخی افراد سخت تر از سایرین است.
من با رهبران زیادی کار می کنم و می توانم به سرعت بگویم که چه کسی خودآگاه هست و چه کسی نیست. مطمئنم شما هم می توانید، اگر درباره اش فکر کنید. رهبران خودآگاه، آدم های بسیار قوی تری هستند و پیروی از آنها ساده تر است، چراکه آنها ثابت قدم بوده و درباره برنامه های کاری خود روراست و صریح هستند.
حالا دوباره به نمونه هایی که از رهبران اصیل در ذهن دارید فکر کنید. چطور توانستید خودآگاه بودن آنها را تشخیص دهید؟ چه رفتارهایی باعث شد به خودآگاهی آنها پی ببرید؟ آنها از چه زبانی استفاده می کنند تا خودآگاهی شان را به شما منتقل کنند؟
ارزش ها: بخشی از خودآگاهی، این است که بدانید چه چیزی برای تان مهم است. ارزش های شما کدامند؟ ارزش ها عبارتند از طرز فکر شما در مورد نحوه برخورد با مردم، میزان اهمیتی که برای صداقت قائلید، تعریف عدالت، میزان اهمیت پول، میزان اهمیت روابط و... این نکته اهمیت دارد که به طور دوره ای در ارزش های خود بازنگری کنید، چراکه ممکن است با گذشت زمان دچار تغییر شده باشند. خود من از وقتی پدر شدم، این فرصت را به دست آوردم که ارزش های خودم را بپذیرم؛ آن موقع بود که متوجه شدم وقت گذراندن با فرزندم چقدر برایم مهم است، بنابراین باید در اهداف کاری ام تجدیدنظر می کردم.
حالا دوباره به نمونه های رهبران اصیل فکر کنید. آنها چه ارزش هایی دارند؟ چگونه ارزش های شان را در رهبری خود دخالت می دهند؟ با چه تنگناهایی روبه رو بوده اند و چگونه حل شان کرده اند؟
یکی از آدم های مورد علاقه من در بین رهبران اصیل، مارتین لوترکینگ جونیور است. او از طریق جنبش حقوق مدنی، بدون خشونت با خشونت جنگید. هر قدر هم که دیگران نسبت به او و هدفش خشن و بی رحم بودند، باز هم یکی از بالاترین ارزش ها در نزد او عدم خشونت بود. ارزش عدم خشونت در بین میراث داران او در راه دستیابی به هدف نهایی اش یعنی برابری نیز ادامه یافت. اصالت و ارزش های او منبع الهامی برای همه ما بوده است و تا زمانی که در راه توسعه برابری در جامعه قدم برمی داریم، میراث او به حیات خود ادامه می دهد.
مهم نیست چه کسی هستید یا چه چیزی را رهبری می کنید، اصالت جایگاه والای خودش را دارد. این چیزی است که پیروان شما خواهان آن هستند. برای رهبری با اصالت، باید خود را بشناسید و با دیگران روراست باشید. وقتی با اصالت رهبری می کنید، مردم به شما اعتماد می کنند و پیامی به شما می رسانند که ارزش شنیدن دارد.