شاید تصورش را هم نکنید که نوع ایده کسب و کار برای راه اندازی آن چه ارزشی دارد. اگر ایده شما مناسب نباشد، به زودی کسب وکار شما از رونق می افتد.
ایده راه اندازی استارت آپ ها ممکن است از هر جایی جرقه بزند. رایج ترین منابع را با هم مرور می کنیم:
- یک موضوع یا مشکل ناشی از زندگی روزانه شما
- یک روند در حال گسترش
- یک شکاف در بازار اقلام خاص
- میل به کمک به دیگران به شیوه ای خلاقانه
- داشتن مهارت یا تخصصی ویژه
کدامیک بهتر هستند؟ چند کارآفرین موفق در این باره نظر داده اند. همه آنها بر سر این موضوع توافق دارند که اولین مورد یا مشکلی که شما شخصا در طول هر روز تجربه می کنید و بابت آن معضلاتی دارید؛ انگیزه ایده آل راه اندازی شرکت شما است.
شما باید از میان منابع بالا یک مورد را به عنوان ایده استارت آپ خود انتخاب کنید اما هوشمندانه ترین کار این است موردی را انتخاب کنید که نیاز یا عامل مستاصل کننده شخصی خودتان است. چرا این گزینه بهتر است؟ چون راه اندازی یک شرکت نیازمند گذراندن ساعات طولانی و تمرکز بی اندازه است. هر دو این موارد در صورتی که هدفی در پی آن داشته باشید، بسیار ساده تر می شوند.
آرون پازر، موسس سرویس مالی شخصی تحت وب Mint. com است که آن را در نهایت به قیمت ۱۷۰ میلیون دلار به شرکت Intuit فروخت؛ او می گوید: توصیه شماره یک من به کارآفرینان این است که شما به حل کردن یک مشکل حقیقی نیاز دارید. من به دنبال پیدا کردن چنین مشکلاتی در زندگی شخصی خودم بودم. Mint به این دلیل به وجود می آمد که من در مدیریت امور مالی خودم با استفاده از برنامه های Quicke و Microsoft money مشکل داشتم، بنابراین این برنامه را برای استفاده خودم طراحی کردم.
اگر چنین انگیزه ای در خود سراغ ندارید، میل شخصی برای یافتن مفهوم مورد نظر به نفع تان می شود؛ دنبال کردن ایده استارت آپی خودتان توصیه نمی شود. به این دلیل که روزهای ابتدایی راه اندازی یک شرکت، به شدت طاقت فرسا هستند.
شاید به ذهن تان خطور کند که ایده اشتباهی را به کار گرفته اید. با گذشت ماه ها و سال ها به همین نتیجه می رسید و در نهایت تصمیم می گیرید که یک شغل سودآور را کنار بگذارید؛ پس اندازهای شخصی را سرمایه گذاری کنید و زمان تان را برای دنبال کردن رویای تان دور از خانواده سپری کنید. (کارآفرینان باسابقه می گویند که یافتن راه شان در استارت آپ ها، حداقل سه سال طول کشیده و شاهد دست از کار کشیدن تازه واردان زیادی بوده اند.)
دلیل دیگری نیز برای به کارگیری چالش شخصی در استارت آپ وجود دارد. احتمال دارد دیگران نیز بدون آگاهی داشتن، مشکلاتی مشابه شما را تجربه کنند. این اشخاص، مشتریان شما خواهند بود. سارا بلیکلی، طراح لباس های مارک Spanx که ارزشی بیش از یک میلیارد دلار دارد، می گوید: من تمام پولی را که به سختی به دست آورده بودم روی یک جفت شلوار کرمی سرمایه گذاری کردم. یک روز به طور ناگهانی تصمیم گرفتم که قسمتی از جوراب شلواری را ببرم؛ بعد آن را در زیر شلوار سفیدم بپوشم و به مهمانی بروم. ظاهر فوق العاده ای پیدا کرده بودم. عالی بود، هیچ خطی از شلوار روی لباسم مشخص نبود. لاغرتر و کشیده تر به نظر می رسیدم. با خودم فکر می کردم که همه زنان باید چنین لباسی داشته باشند.
ممکن است با خودتان بگویید: صبر کن ببینم! این موضوع برای من معضلی درست کرده است. شاید دیگران هم آن را تجربه کرده باشند، اما احتمالش وجود دارد که شخص دیگری در حال حاضر در حال کار کردن روی آن باشد.
درست فکر می کنید. تقریبا تمام ایده ها همین حالا نیز وجود دارند، اما عامل موفقیت شما، نحوه پیاده سازی، به کارگیری مفهوم جدید خود و اجرای آن است. شرکت های میلیارد دلاری بی شماری وجود دارند که بر اساس ایده هایی راه اندازی می شوند که شکل تغییر یافته مفهومی از پیش موجود هستند. برای مثال، فیس بوک از یک ایده اولیه ساده شروع شده است.
شبکه های اجتماعی در شرکت هایی مانند SixDegrees، Friendster و Myspace بیش از یک دهه قدمت دارند. ایده فیس بوک، به تنهایی باعث موفقیت آن نشده است، بلکه تلاش مستمر روی نحوه کسب توجه مشتریان و پیشی گرفتن در رقابت ها موجب موفقیت امروزه آن شده است.
اریک پالی، شریک مدیریتی صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر Founder Collective می گوید: هر شرکت باید از نقطه ای شروع کند. من به کارآفرینان توصیه می کنم که بیش از ایده های ابتدایی خود روی مشکلاتی تمرکز کنند که درصدد حل آنها هستند. موسسان با تفکر عمیق روی فرضیه های اصلی، در مورد تخصص اصلی خود آموخته، انطباق داده، دیوارها را خراب کرده، دوباره انطباق پیدا کرده و در نهایت آن را شکل می دهند. آنها دستیابی به این تخصص را در ابتدای کار هرگز در نظر نداشتند. در واقع، در اکثر اوقات ایده اصلی با گذشت زمان خنده دار یا حداقل بسیار ساده انگارانه نسبت به مدت زمانی به نظر می رسد که یک استارت آپ برای موفقیت نیاز به گذراندن دارد.
جف بزوس در زمان راه اندازی سایت آمازون در سال ۱۹۹۴ به کتاب فروشی مشغول بود. رید هاستینگز، یکی از موسسان نتفیلیکس نیز در سال ۱۹۹۷ در یک سرویس اجاره فیلم کار می کرد. هر دوی این اشخاص، شرکت های خود را به مفهومی بسیار متفاوت از ایده های اولیه خود تبدیل کردند.
استارت آپی که قصد ایجاد آن را دارید به شرکتی که پنج یا 10 سال بعد راه می اندازید، شباهتی ندارد. استارت آپ ها و به طور کلی، کسب وکارها، به شیوه منحصر به فرد خود به حیات و رشدشان ادامه می دهند؛ این اتفاق به دلیل پیشرفت های تکنولوژیکی و تغییر سلیقه مشتریان رخ می دهد. موفق ترین کارآفرینان همیشه با جریان رایج بازار همراه می شوند. آنها پس از راه اندازی شرکت خود سؤال هایی از این دست می پرسند: اوضاع فروش محصول چگونه است؟ فروختن آن آسان است یا سخت؟ این محصول، چه میزان ارزشی را در شرایط کنونی ایجاد می کند؟ آیا درآمدزا است؟
تصمیم گیری برای ایده کسب وکاری عالی با شرح گفته های بالا به نظر دشوار می رسد، به خصوص اگر بدانید که استارت آپ شما همواره نیاز به تغییر و تلاش مستمر دارد. به همین دلیل است که برخی کارآفرینان، رسیدن به نوعی بینش را نیز توصیه می کنند؛ بینشی که با وجود تغییر کردن تدریجی شرکت نیز در شما پایدار بماند.
پایال کاداکیا، موسس استارت آپ تناسب اندام ClassPass است. او مدل کسب و کاری خود را از زمان راه اندازی آن در سال ۲۰۱۳ تا به حال، چندین بار تغییر داده است. کاداکیا می گوید: داشتن بینش، قدرتمندترین و خاص ترین دارایی در هر شرکتی است. بینش شما در نهایت، در قلب هر کاری است که برای شرکت تان انجام می دهید؛ حتی اگر این به معنای تنظیم یا تکرار نقشه راه محصول برای اطمینان از به مقصد رسیدن آن باشد.
جایگاه خود را پیدا کنید
رایان رابینسون، یک کارآفرین و نویسنده است؛ او به مردم می آموزد که چگونه خود اشتغالی کنند. او می گوید: بهترین ایده های کسب وکار از موارد مورد علاقه شما گرفته می شوند.
مسلما در اول راه به سختی می خورید؛ باید انگیزه ای بیش از مسائل مالی داشته باشید. اگر این کار را تنها به دلیل مسائل مالی انجام می دهید، بسیار زود آن را رها می کنید یا به وسیله اشخاصی که حقیقتا به انجام آن کار اشتیاق دارند و اشخاصی که به آنها کمک می کنند از بازار خارج می شوید؛ آنها انگیزه ای بیش از شما دارند.
اگر موضوعات مورد علاقه خود را نمی شناسید یا نمی دانید کدام یک از آنها، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرصت کسب و کاری سودآور را دارند، سؤالات زیر را از خود بپرسید. پاسخ این سؤالات ممکن است در یافتن راه، کمک کننده باشند.
- سرگرمی های شما چه مواردی هستند؟
- مهم ترین بخش روز شما به چه موضوعی مربوط می شود؟
- موضوعی که از نوشتن یک مقاله ۱۰۰۰ کلمه ای در مورد آن لذت می برید، چیست؟
- انجام چه کاری را دوست دارید؟
- با دستیابی به چه موردی، احساس افتخار می کنید؟
- آیا جنبه یا وظایف ویژه ای وجود دارند که شما انجام دادن آنها را در شغل فعلی خود دوست داشته باشید؟
- چه رویاهایی از زمان کودکی را همچنان جذاب می دانید؟
- اگر تنها یک مورد وجود داشت که دوست داشتید شما را با آن به یاد بیاورند، آن مورد چه بود؟
زمانی که ایده کسب وکاری خود را مشخص و بینشی پیدا کردید، زمان راه اندازی ایده شما فرا رسیده است.