درحالی که بازاریابی و طراحی تجربه کاربری (UX) شبیه هم نیستند و حتی ممکن است شما هیچ ارتباطی بین آنها مشاهده نکنید، اما اگر عمیق تر به موضوع توجه کنید، آنها دارایی های بزرگی بوده و مکمل هم محسوب می شوند. به گزارش ibazaryabi، آنها باید به صورت مشترک به کار برده شوند، چرا که به دنبال منافع مشترکی هستند.
بازاریابی
بازاریابی به معنای متقاعد کردن مردم و تلاش برای تغییر تصمیم آنها جهت خرید محصولات است.
ما نمی توانیم این موضوع را انکار کنیم که بازاریابی هنر قانع کردن مشتری برای خرید محصولات است.
بازاریابی از روش های مختلف استفاده می کند تا فروش را افزایش دهد. به عبارت ساده تر، بازاریابی حتی اگر به دنبال رضایت مشتری باشد، همین رضایت مشتری برای افزایش فروش است و نه هدف دیگری.
تجربه کاربری
برعکس بازاریابی که هدفش ایجاد ارزش برای کسب وکار است، هدف از تجربه کاربری ایجاد ارزش برای مشتری است.
هسته اصلی تجربه کاربری، همدلی با مشتری است.
متخصصان تجربه کاربری از روش های مختلفی همچون ایجاد شخصیت کاربر، رفتار آنلاین کاربر و تست های آنلاین استفاده می کنند تا نیازهای کاربر را کشف کنند و به آنها کمک کنند تا تجربه بهتری به دست آورند. در تجربه کاربری خدمات دهی عالی به مشتری هدف نهایی است. برای ارائه خدمات منحصربه فرد به مشتری درک عمیق نیازها و اهداف مشتری بسیار مهم است و این درک عمیق از طریق تحقیق به دست می آید.
شکست کسب وکارهایی که بر پایه تجربه کاربری بنا می شوند
از آنجایی که هر دو مبحث بازاریابی و طراحی تجربه کاربری با مشاهده رفتارهای انسانی تکامل پیدا می کنند، به همین دلیل تحقیقات بسیاری جهت اثبات همگرایی این دو مبحث انجام شده است. بسیاری از محققان معتقدند که طراحی تجربه کاربری باید زیرمجموعه ای از بازاریابی باشد و زمانی که بازاریابی با طراحی تجربه کاربری هماهنگ عمل می کند، بسیار نتیجه بخش است. با این حال، تحقیقات نشان می دهد زمانی که بیش از حد به تجربه کاربری توجه می شود، عوامل دخیل در بازاریابی حذف شده و کسب وکار به کل از بین می رود.
بیایید به آمار بیشتری از اپلیکیشن هایی که تنها به طراحی تجربه کاربری اهمیت می دهند، بپردازیم.
-۸۰ درصد از کلیه اپلیکیشن ها با تجربه کاربری عالی کمتر از ۱۰۰۰بار دانلود می شوند.
- تنها یک درصد از کلیه اپلیکیشن ها با تجربه کاربری عالی بیش از یک میلیون بار دانلود شده اند.
اپلیکیشن هایی با تجربه کاربری عالی به یک دلیل عملکرد بسیار ضعیفی دارند؛ آنها نمی توانند هم خدمات ارائه کنند و هم فروش داشته باشند.
اما اپلیکیشن هایی هم که فقط از بازاریابی استفاده می کنند، نمی توانند به صورت طولانی مدت دوام بیاورند.
اپلیکیشن ها یا وب سایت هایی که موفق می شوند، اغلب سوال نمی کنند که چه کاری می توانیم انجام دهیم تا نرخ تبدیل ها را بالا ببریم؟ بلکه آنها می پرسند مشتریان ما چه چیزی نیاز دارند و چگونه می توانیم به آنها بهترین خدمات را ارائه کنیم؟ تفاوت این دو سوال تفاوت بین بخش های بازاریابی و بخش های طراحی تجربه کاربری است. بازاریابی، هنر استدلال و تجربه کاربری هنر خدمات دهی است.
بررسی دو تحقیق در رابطه با بازاریابی و طراحی تجربه کاربری
تحقیقات HBR نشان داد که یک برند با ویژگی های زیر به موفقیت دست خواهد یافت.
-راحتی
- ایجاد ارزش
- ارزش های اجتماعی
- مشوق ها
- سرگرم کنندگی.
اما تحقیقات فارست ریسرچ نیز ویژگی های دیگری را ارائه داد.
- مفید بودن
- قابل استفاده بودن
- مطلوب بودن.
هر دو این ویژگی ها بسیار مهم هستند اما کارشناسان برای اینکه روش درست را شناسایی کنند، اقدام به آزمایش این دو روش با دو اپلیکیشن کردند و تحقیقات فارست نتیجه بخش بود.
نتیجه گیری: بازاریابی یا تجربه کاربری
درحالی که بازاریابی و طراحی تجربه کاربری از لحاظ هسته ای یکی نیستند، اما باید در ارتباط با هم مدیریت شوند. یک کسب وکار خوب از هر دو آنها بجا و در کنار هم استفاده می کند.
در حالی که یک برنامه بازاریابی بازدیدکنندگان را به فروش دعوت می کند، یک برنامه طراحی تجربه کاربری، فروش را برای بار چندم تکرار می کند زیرا باعث می شود خدمات مناسبی به مخاطب ارائه شود و او تمایل داشته باشد خرید را برای بار چندم تکرار کند.