از در که وارد شدم قبل از اینکه من سلام کنم مرد بلند قامتی که گویا مدیر بنگاه املاک بود سلام کرد و به سمت من آمد و در حالی که دستش را به سوی من دراز می کرد، گفت: خیلی خوش آمدید. من رسولی مدیر املاک با افتخار در خدمت شما هستم. و کارت ویزیت زیبایی را از جیب کتش درآورد و به من داد و مرا برای نشستن هدایت کرد.
کمی دور و برم را نگاه کردم و هنوز گیج رفتار مودبانه مدیر بنگاه بودم که جوانی خوش برخورد و مودب به سمت آمد و با ادب و احترام خودش را معرفی کرد و گفت: می تونم از شما سوال کنم چه خدمتی از ما بر میاد؟ گفتم: من دنبال خرید خونه هستم. هنوز حرفم تمام نشده بود که گفت: این وظیفه ماست که به شما در زمینه خرید مسکن مشاوره بدهیم.
گفتم راستش من زیاد پول ندارم، اما دوست دارم یک آپارتمان نقلی خوب بخرم. جوان مودب در حالی که به من لبخند می زد و مرا به سمت میزش هدایت می کرد، گفت: تخصص ما ارائه مشاوره حرفه ای به شماست تا بهترین و مناسب ترین آپارتمان را با توجه به بضاعت مالی برای شما تهیه کنیم. وقتی از میزان اندک پولم گفتم اندکی سکوت کرد و دوباره از من پرسید می توانم از شما سوال بپرسم؟ گفتم: بله حتما. جوان خوش برخورد و مودب شروع کرد سوالات ریز و درشت در باره مسائل مالی و کاری و پس انداز و وام و اقساط و شرایط مختلف از من سوال پرسیدن.
بعد گفت: در املاک ما مهم ترین شرط برای خانه دار شدن افراد انگیزه است. گفتم یعنی چی متوجه نمی شوم؟ در حالی که یکی از همکاران او یک لیوان آب پرتقال را جلوی من می گذاشت، گفت: شما نوش جان بفرمایید، من توضیح می دهم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که مشاور جوان اطلاعات بسیار خوبی در زمینه انواع آپارتمان و انواع وام و شرایط تقسیط و موقعیت جغرافیایی و ارزش های ملک های معرفی شده به من داد و گفت با پول نقدی که شما دارید گرچه به ظاهر نمی شود حتی یک آپارتمان رهن کرد، اما من معتقدم با توجه به انگیزه شما و درآمد ماهانه و امکان دریافت وام می توانم یک آپارتمان 65 متری برای شما تهیه کنم که نه تنها امکانات خوبی دارد و نوساز است، بلکه می توانید از سند آن برای اخذ وام استفاده کنید.
علاوه بر اینها با توجه به اینکه شما یک ملک کوچک در شهرستان دارید می توانم این پیشنهاد را به مالک بدهم تا برای بخشی از قیمت کل آپارتمان این ملک را از شما بگیرد. ضمن اینکه موقعیت جغرافیایی ملک باعث می شود حداقل 50درصد از هزینه های حمل و نقل شما کاهش پیدا کند. دسترسی به مدارس و درمانگاه و بازارچه میوه و تربار نیز یکی از نقاط قوت همین ملک است که می تواند شما را در خرید این ملک ترغیب کند.
از خوشحالی در پوستم نمی گنجیدم. با اینکه یک ماهی می شد به ده ها بنگاه رفته بودم و جواب رد شنیده بودم با مشاوره و راهنمایی این جوان خوش برخورد انگار دنیا را به من دادند. داشتم به بنگاه های دیگه فکر می کردم که حتی حاضر نبودند حرف مرا بشوند. یکی از بنگاه ها وقتی فهمید من 150میلیون پول دارم یک باره همه زدند زیر خنده و به گونه ای مرا مسخره کردند. تو یکی از بنگاه ها همه مشغول بازی تخته نرد بودند و کسی حتی سرش را بالا نیاورده بود، اما رفتار نجیبانه و مودبانه و حرفه ای این جوان و مدیریت خوب این بنگاه همه چیز را تغییر داده بود و من در آستانه خانه دار شدن بودم.
در همین فکر ها بودم که صدای جوان مودب مرا به خود آورد و گفتم: بله بله در خدمتم. لبخندی زد و گفت اگر موافقید با توجه به امکان سنجی مالی و شرایط و خواسته شما قبل از اینکه حضورا از این آپارتمان بازدید کنیم شما فیلم این آپارتمان را ببیند و در صورتی که پسندیدید با هم از نزدیک این خانه را بازدید می کنیم. صفحه لپ تاپ را باز کرد و فیلم را به من نشان داد. فیلم بسیار گویا بود و همه اجزا و زوایای درونی و بیرونی آپارتمان را نشان می داد. ضمن تماشای فیلم گهگاهی مشاور جوان توضیحاتی درباره بخش هایی از آپارتمان می داد.
فیلم که تمام شد گفتم خیلی متشکرم شما واقعا یک مشاور املاک حرفه ای هستید. در حالی که صندلی را جابه جا می کردم گفت: خوشحالم که توانستم به شما در زمینه خرید مشاوره خوبی بدهم. در حال خارج شدن از بنگاه بودم که مدیریت بنگاه به طرف من آمد و دستش را به سمت من دراز کرد و گفت: حضور شما در این بنگاه برای ما افتخاری بود، امیدوارم بتوانیم خدمتی شایسته به شما ارائه کنیم. تشکر کردم و به بیرون بنگاه رفتم. در چند قدمی بنگاه اتومبیلی که آرم بنگاه را داشت منتظر من بود تا برای بازدید آپارتمان برویم. در حالی که سوار اتومبیل می شدم خوشحال بودم که برای خرید آپارتمان با مشاوران حرفه ای املاک آشنا شدم.
کارشناس فروش