دنیای کسب و کار به طور طبیعی با مد درهم تنیده است. شیوه ها و روش های مدیریتی، بازاریابی، فروش و آموزش پرسنل به طور مداوم در حال تغییر هستند. در این میان آنچه همیشه ثابت باقی مانده است، اهداف اساسی کسب وکار است. گاهی اوقات برخی از ایده ها ماندگاری طولانی را تجربه کرده و بعضی دیگر تنها چند ماه دوام می آورند. یکی از کارهای خلاقانه ای که در زمینه مطالعه تاریخ مدیریت صورت گرفته است، دسته بندی سبک های مدیریتی مختلف براساس اولویت زمانی است.
به طور مثال دهه 80 میلادی را می توان «عصر تنوع» نام گذاری کرد. مشخصه بارز این دهه تنوع شیوه ها و درهم آمیختگی سبک های نوین و کلاسیک بود. سپس به دهه 90 می رسیم؛ زمانی که تقاضاهای «مرکزمحور» در دنیای کسب وکار تقویت شد. براساس این طرح اغلب شرکت ها به سوی سازماندهی متمرکز روانه شدند.
هدف از ارائه این اطلاعات به عنوان مقدمه بحث، آماده ساختن ذهن تان به منظور طرح ایده اصلی بود. در واقع، اگر تا چند سال پیش هر دهه با غلبه یک شیوه مدیریتی خاص قابل شناسایی بود، اکنون تحول شرایط کسب وکار باعث تعویض سریع شیوه ها شده است. بر این اساس دیگر صحبت از دهه یک سبک خاص در عمل بی معنا تلقی می شود. آنچه در این میان اهمیت دارد، توانایی کادر مدیریتی شرکت ها در هماهنگی با سرعت تغییرات حاضر است. به عبارت ساده، به عنوان یک مدیر اکنون نیازمند اعمال تغییرات سریع و مقطعی در شیوه های مدیریتی تان هستید.
همانطور که در ایده های قبلی اشاره شد، آموزش پرسنل و سطوح مختلف مدیران از اهمیت بالایی در راستای پیشبرد بهینه اهداف سازمانی برخوردار است. تفاوتی که فرآیندهای آموزشی در دهه 90 و پیش از آن با قرن حاضر دارد از طریق اهمیت تغییرات سریع در عصر حاضر قابل درک است. به بیانی دیگر، اکنون ضروری است که به عنوان مدیر ارشد طرح های آموزشی گوناگونی را همزمان به اجرا در آورید.
نکته اساسی در اجرای کارآمد این هدف توانایی آگاه سازی کارمندان نسبت به تفاوت هر کدام از موضوع های آموزشی است. باید پذیرفت که همه کارمندان از توانایی یادگیری و تجزیه وتحلیل یکسانی برخوردار نیست. به این ترتیب شاید نیاز به ساده سازی بنیادی مفاهیم موردنظر برای آموزش داشته باشید. بهترین شیوه برای ساده سازی فرآیند آموزش پرسنل طبقه بندی مفاهیم و دسته بندی افراد است. به این ترتیب که در گام نخست بخش های مختلف سازمان را از یکدیگر تفکیک کرده و سپس مطالب موردنیاز را نیز براساس اولویت شان برای هر یک از گروه ها ارائه دهید.
پس از بررسی اهمیت و چگونگی آموزش پرسنل لازم است به بحث «جهانی شدن» نیز اشاره ای هرچند کوتاه کنیم. اگرچه مفهوم سیاسی- اجتماعی جهانی شدن را می توان از شروع فروپاشی شوروی بررسی کرد، با این حال ورود آن به دنیای کسب وکار از اوایل سده 20 شروع شده است. چنین رخداد مهمی در سطح جهان بدون شک تأثیرات خاصی را روی کسب وکارهای مختلف خواهد داشت. نخستین عرصه ای که جهانی شدن در آن نمود یافت، صنعت بود.
در این مرحله نیاز به روابط بین المللی صنایع بیش از پیش احساس شد. در مرحله بعد این تحولات به بخش کسب وکارهای کوچک نیز راه یافت. پیشرفت شبکه های ارتباطی آنلاین در این مرحله نقش محوری ایفا کرده و با تسهیل ارتباطات جهانی ایده های کوچک به سرعت در مناطق وسیع قابل اجرا شدند. استارتا پ هایی نظیر فیس بوک حاصل همین تحولات هستند.
صرف نظر از توصیف شرایط، باید راهکاری نیز به منظور کسب موفقیت در شرایط پرتلاطم حاضر ارائه شود. در این راستا معمولا روی بخش توسعه و تحقیقات (Research and Development) تأکید فراوانی صورت می گیرد. در واقع آنچه اکنون اهمیت دارد، اطلاعات دقیق و طبقه بندی شده است.
شناخت صحیح بازارهای هدف، پیش بینی حوادث به منظور استفاده مناسب از موقعیت های جدید و بهبود ارتباط با مشتریان تنها بخشی از حجم وسیع فعالیت های موردنیاز سازمان هاست. در این مورد یک نکته طلایی وجود دارد که بدون رعایت آن دستیابی به اهداف تقریبا غیرممکن خواهد بود. آنچه قصد تأکید بر آن را دارم، استفاده از دستیاران مخصوص است.
انتخاب این دستیارها باید براساس تنوع و پیچیدگی مسائل پیش روی سازمان صورت گیرد. در مورد سازمان های بزرگ با شعبه های بین المللی بهتر است در هر شعبه از یک دستیار بومی اسفاده کنید. شیوه دریافت اطلاعات از دستیاران و به طور کلی بخش توسعه و تحقیقات نیز بستگی به نوع کسب وکارتان دارد. در بخش صنایع مادر هر یک ماه، صنعت خودرو هر دوهفته، کسب وکارهای محلی هر چهار روز و در نهایت برای کسب وکارهای اینترنتی هر 12ساعت زمان مناسبی به نظر می رسد.
توصیه های حرفه ای از مدیران موفق
هنگامی که در دانشگاه مشغول تحصیل بودم، یکی از اساتید پس از بیان هر مبحث درسی مستقیما به ذکر یک مثال عینی در آن مورد می پرداخت. یکی از مثال ها در مورد تجربه شخصی وی در مواجهه با تغییر و تحولات اواخر دهه90 میلادی بود.
همانطور که در بخش قبل اشاره شد، مشخصه این دهه تلاش برای تمرکز سازماندهی بود. با این حال استاد من کاملا بر خلاف جهت عمل کرده و جالب اینکه به موفقیت قابل توجهی نیز دست یافته بود. بر این اساس باید در نظر داشت که همیشه فعالیت همگام با تغییرات پیش رو ضامن کسب موفقیت نیست.