همان طور که در 10ایده نخست این سلسله مقالات اشاره شد، انتقال دیدگاه و استراتژی اصلی شرکت به کارمندان و تیم های زیرشاخه اهمیت فراوانی دارد. نکته مهمی که در این شماره قصد مطرح ساختنش را داریم، در واقع نتیجه انتقال صحیح دیدگاه و استراتژی شرکت به کارمندان است. اگر فرآیند چنین انتقال مفاهیمی به صورت صحیح صورت گیرد، می توان تا حدود زیادی نسبت به کارمندان و تیم های وابسته شرکت اعتماد داشت.
لازم به ذکر است که ارائه استقلال تصمیم گیری به بخش های مختلف شرکت (ایده 31) تنها بخشی از این فرآیند مبتنی بر اعتماد را تشکیل می دهد. اگرچه این فرآیند بسیار طولانی و در برخی موارد هزینه بر است، با این حال هرگز به فکر کوتاه کردن آن نباشید. در واقع بهتر است به طور کل قید چنین برنامه ای را زده یا آن را به طور کامل و با تمام جزییات عملی کنید.
در ادامه به بررسی اهمیت و چگونگی درگیر کردن تیم شرکت در امور مختلف صحبت خواهیم کرد. با این حال در مقام ارائه مزایای چنین دخالت و استقلالی برای تیم شرکت همین بس که در شرایط دشوار و بحرانی این بخش های خودمختار شرکت هستند که بیشترین کمک را به شما خواهند کرد.
ایده
دریاسالار هوریشیو نلسون، فاتح نبرد ترافالگار، یکی از قهرمانان ملی بریتانیاست. این دریاسالار مشهور در زمان جنگ انگلستان و فرانسه (21 اکتبر 1805) با پیروزی بر ناوگان فرانسه و اسپانیا برتری کشورش بر آبراه های اروپا را تضمین کرد. در بحبوحه نبرد میان ناوگان های هماورد، نلسون با بیانی محکم مدعی بود که هیچ خطری از جانب ناوگان فرانسه متوجه تنگه مانش نخواهد بود. شاید در نگاه نخست بیان چنین نظری با قطعیت کامل به نظر غیر منطقی برسد. با این حال هوریشیو با اتکا به شیوه مشهور «گروه برادران» موفق به پیروزی در این نبرد شد. شاید جالب باشد که بدانید نام گروه برادران از میان نوشته های شکسپیر اقتباس شده است: «مجموعه ای شجاع و همراه، چنین گروهی از برادران، قلب من نگران و در فکر آنهاست.»
ابداع کننده چنین روش جنگی، نلسون بود. با این حال خود وی در نبرد ترافالگار کشته شد. شیوه عملکرد این دریادار در طول تاریخ مورد تقلید بسیاری از فرماندهان جنگی و سیاستمداران قرار گرفته است. با این حال در اینجا قصد داریم تأثیر ایده «گروه برادران» در دنیای کسب وکار و کارآفرینی را تجزیه و تحلیل کنیم. نلسون به طور معمول هنگام صرف شام با فرماندهان بخش های مختلف ناوگان دریایی انگلستان به صحبت و تبادل نظر می پرداخت.
تاکتیک های جنگی در این جلسات مرور شده و آمادگی لازم برای دست به کار شدن حاصل می شد. در اختیار داشتن اندکی خلاقیت و قوه تخیل کافی است تا چنین جریانی را در یک شرکت همانندسازی کنیم. در واقع گردهمایی روزانه یا ماهانه برای بحث و تبادل نظر پیرامون موضوعات مختلف فرصت بسیار خوبی محسوب می شود.
صرف نظر از تجربه تاریخی دریاسالار هوریشیو نلسون، گروه ریلاینس نیز در زمان فعالیت خود با مشکلات عمده ای مواجه شده که توسط شیوه مشابه «گروه برادران» حل وفصل شده است. در واقع براساس خاطرات موکش، پسر بنیانگذار برند ریلاینس، هنگامی که پسرعموی پدرش که یکی از مدیران اجرایی شرکت بود درگذشت، مشکلات شرکت به طور غیرقابل پیش بینی افزایش یافت.
ماجرا هنگامی دشوارتر شد که تنها به فاصله چند ماه از این حادثه پدر موکش نیز دچار سکته مغزی شده و در بیمارستان بستری شد. در این هنگام سیستم باز شرکت در زمینه همکاری کارمندان و مدیران میان رده شرکت بود که توانست گروه ریلاینس را از مخمصه های موجود نجات داده و به نوعی مانع از سقوط این برند هندی در دام تله بنیانگذار (وابستگی برندها به بنیانگذاران شان) شود. «شرایط بسیار دشواری بر شرکت حکمفرما بود. به طور معمول ما سه نفر مدیریت شرکت را بر عهده داشتیم، با این حال در عرض کمتر از پنج ماه تنها من باقی مانده بودم. اگرچه شرایط بسیار حساس بود، اما به دلیل استفاده از سیستم باز کمترین تغییر و احساس وحشتی در شرکت مشاهده نشد.
به عبارت ساده، اگر قرار بود من به تنهایی بار تمامی مشکلات را بر دوش بکشم، نه تنها موفقیت قابل توجهی به دست نمی آمد، بلکه احتمال ورشکستگی نیز وجود داشت. استفاده از نظرات مدیران هر بخش این امکان را فراهم ساخت تا امور به همان شیوه قدیمی پیگیری شده و کمبود مدیریتی حس نشود.