همه ما در کودکی آرزوهای عجیب، دست نیافتنی یا خنده داری داشته ایم. بدون شک یکی از این آرزوها در مورد شغل آینده مان بوده است. هنوز هم اگر از کودکان سوال کنید، خلبانی و معلمی در صدر آرزوهای شان برای آینده شغلی قرار دارد. با این حال در پیچ وخم حوادث همه ما به سمت وسوی متفاوتی رهسپار شدیم. البته این به معنای منفی و ضعیف نشان دادن افراد نیست. در واقع بسیاری از افراد با گذر زمان به مشاغل دیگر علاقه مند شده و آینده حرفه ای خود را در آن زمینه جست وجو می کنند.
در هر کسب وکاری که فعالیت داشته باشید، یک حقیقت غیرقابل انکار وجود دارد و آن اهمیت برنامه ریزی برای آینده شغلی است. اغلب افراد نسبت به همکاران شان حساسیت بالایی داشته و نسبت به وضعیت کاری آنها واکنش هایی از سر دلسوزی نشان می دهند. با این حساب شاید عجیب به نظر برسد که طیف وسیعی از این افراد در مواجهه با برنامه بلندمدت برای فعالیت حرفه ای شان کاملا منفعلانه عمل می کنند.
در این ایده قصد ندارم از ضرورت برنامه ریزی برای آینده شغلی صحبت کنم. بدون تردید با اندکی تأمل می توان به ضرورت چنین فعالیتی پی برد. آنچه در ادامه ایده حاضر به آن خواهیم پرداخت، چگونگی تهیه یک برنامه و نقشه راه واقع گرایانه است. در همین راستا توجه به نکات زیر مناسب به نظر می رسد.
- گام نخست توجه به مسیری است که تا به حال پیموده اید. در واقع مهاجرت از یک شاخه تخصصی به شاخه های دیگر امری است که در دنیای صنعتی و تخصصی شده امروز چندان آسان به نظر نمی رسد. بر همین اساس بهتر است قایق خود را در این دریای توفانی در مسیر مشخصی که پیش از این طی کرده اید، ثابت نگه دارید.
همچنین برای درک بهتر آنچه واقعا از آینده شغلی تان می خواهید (در تقابل با آنچه بر اثر احساسات کوتاه مدت بر شما غالب می شود)، تأمل درباره چند پرسش، مناسب به نظر می رسد. ابتدا به این پرسش پاسخ دهید که در دو سال آینده در چه موقعیتی می خواهید باشید؟ من به این پرسش بسیار علاقه مند هستم.
در واقع این پرسشی است که اغلب افراد در پاسخ به آن نیاز به چندین ساعت تفکر دارند. با این حال مطمئن باشید هنگامی که پاسخ تان را پیدا کردید، می توانید برنامه کوتاه مدت خود را براساس پاسخ ارائه شده طراحی کنید. پرسش بعدی با همین ساختار اما برای پنج سال آینده طراحی شده است. چنین امری ذاتا برای طراحی برنامه نیمه بلندمدت طراحی شده است. در بخش پایانی نیز باید به سوالی درمورد برنامه بلندمدت که شامل موقعیت شما در 10سال آینده خواهد بود، پاسخ دهید.
- گام دوم آنالیز شرایط موجود در مقایسه با آنچه می خواهید به آن برسید است. در این مرحله باید تفاوت ها و شکاف میان وضع موجود و وضع مطلوب تان را یافته و به دنبال راهکارهای مناسب به منظور کاهش این اختلاف باشید. توجه داشته باشید که مهارت های لازم برای مشاغل به ظاهر یکسان لزوما به یک شکل نیست. در واقع تغییر جایگاه از مدیر عملیاتی به سطح مدیر میانی بدون شک نیازمند دستیابی به دانش و مهارت های خاص خود است. در همین راستا توصیه من آشنایی با پیش نیازهای مشاغل مختلف در حوزه کسب وکارتان است.
به این ترتیب قادر به استفاده بهینه از موقعیت های پیش آمده خواهید بود. معمولا برای ارزیابی توانایی های افراد در زمینه های مختلف از سیستم ارزش گذاری یک تا 10 استفاده می کنند. به این ترتیب که باتوجه به عملکرد ارائه شده در چارچوب های موجود یکی از نمرات انتخاب می شود. نکته مهم در مورد استفاده از این شیوه عدم اجرای آن به صورت شخصی است. در واقع نمراتی که خودتان به صورت شخصی ثبت می کنید، فاقد ارزش لازم است. استفاده از یک مشاور یا همکار در چنین مواردی مطلوب به نظر می رسد.
- گام پایانی مرحله ای است که باید به تمام دستاورها جامه عمل بپوشانید. تا اینجا اهداف خود را شناسایی کرده و پیش نیازهای دستیابی به آن را که شامل مهارت های لازم است شناسایی کرده اید. پس از این، نوبت اقدام برای عمل است. در همین راستا تنها کاری که باید انجام دهید، پیروی از برنامه طراحی شده است. با این حال توصیه پایانی من این است که به برنامه های تان به چشم فرمولی جادویی نگاه نکنید. هر برنامه ای ممکن است با شکست مواجه شود. همانطور که در ایده های قبلی بیان شد، پس از تحمل شکست باید به دنبال ریشه یابی و رفع علل آن باشید.