سال ها پیش که دوران کودکی و نوجوانی را سپری می کردیم، پرسش رایج بین تمام همسن و سال های ما این بود که در آینده دوست دارید چه کاره شوید. تعداد بسیار زیادی از بچه ها به پیشه های مهندسی و پزشکی علاقه داشتند، عده ای که آموزگاران شان را دوست داشتند، به پیروی از علاقه شان می گفتند می خواهیم معلم شویم. بقیه هم دوست داشتند کارهای فنی انجام دهند اما کمتر فردی پیدا می شد که بگوید می خواهم یک کسب و کار موفق داشته باشم یا اینکه می خواهم مدیر باشم.
بسیاری از اوقات وقتی در سازمان یا محل کار خود با تصمیمی مواجه می شویم که از سوی مدیریت گرفته شده، به این فکر می کنیم که آیا من هم همین تصمیم را می گرفتم؟ عملکرد من در این موقعیت چگونه بود؟ واضح است که هر فرد با توجه به تجربه، دانش و نگرش فردی، پاسخ های گوناگونی برای این پرسش ها دارد. به عبارتی دیگر، تصمیم گیری فرآیند پیچیده ای است که همه ما در طول روز بارها ناهشیارانه انجام می دهیم.
از تصمیم گیری های ساده برای انتخاب خوراک و پوشاک روزانه گرفته تا تصمیم های پیچیده تری که باید به صورت حرفه ای و پخته تر در محل کار گرفته شوند. تصمیماتی که به نوعی نشان دهنده نظام اخلاقی و شخصیتی ما خواهند بود. به طور خلاصه تصمیم گیری بر پایه دو روند اصلی انجام می شود؛ نخست بر پایه احساس. در روش احساسی یا شهودی همانطور که از نامش پیداست، احساسات و آنچه از درون فرد برمی آید بر تصمیم گیری ها غالب است. این روش برای تصمیم گیری های ساده و روزمره که نیاز به صرف زمان زیادی ندارند، استفاده می شود.
دوم بر پایه استدلال و منطق است. در روند استدلالی یا منطقی این فرآیند کمی پیچیده تر و با احتیاط و دقت بیشتری صورت می گیرد و طی آن از آمار و ارقام استفاده می شود. بنابر این روش تفکر استدلالی به روند تصمیم گیری جامه رسمی تری می پوشاند. به کارگیری همزمان این دو روش باعث می شود روند تصمیم گیری منسجم تر باشد. درواقع ابتدا از طریق منطق و استدلال، آمار و ارقام جمع آوری شده و سپس زمانی که به یک مسیر مشخص رسیدید احساس را در آن دخیل می کنید. به بیانی واضح تر، به این پاسخ می رسید که آیا حس خوبی نسبت به اتفاق پیش رو دارید یا خیر؟
خودشناسی و مکاشفه درونی مدیران
برخی عوامل فرعی نیز در فرآیند تصمیم گیری مؤثر هستند. عواملی که آگاهی از آنها می تواند بسیار مهم باشد. از آن جهت که ساختار شخصیت ها و عوامل شناختی انسان ها با یکدیگر متفاوت است و هرکسی با زاویه دید خاص خود به مسائل پیرامونش نگاه می کند، تصمیم گیری های افراد نیز متفاوت است.
این بسیار مهم است که یک مدیر، آگاه باشد تصمیمی که می گیرد عجولانه است یا براساس تفکر و آرامش. درکل هر مدیر باید در فواصل زمانی مشخص در خصوص خودشناسی وقت صرف کند چراکه هرچه مدیران، بیشتر ظرفیت ها و توانایی های خود را کشف کنند بیشتر می توانند روی تصمیمات مهم خود کنترل داشته باشند.
نوع مسئله یا موقعیتی که قرار است درباره اش تصمیم گیری کنید بنا بر سخت یا آسان بودن، گزینه هایی پیش روی شما می گذارد. در این مرحله هر اندازه مهارت فردی، اجتماعی و دانش بیشتری داشته باشید به طور حتم با دید بازتری فکر کرده و تصمیم می گیرید. مهارت های فردی به کاهش اضطراب و سردرگمی کمک می کنند و سطح اعتماد به نفس را افزایش می دهند. در این میان نمی توان برخی از عوامل محیطی مثل دوستان، آشنایان، تبلیغات و رسانه ها را نادیده گرفت، چراکه نقش پررنگی در روند تصمیم گیری افراد ایفا می کنند.
مشورت گرفتن یک گزینه مثبت است اگر. . .
از مشورت با افراد متخصص، آگاه و باتجربه غافل نشوید. همواره سعی کنید ذهن تان را بیدار و خلاق نگه دارید و راه های جدیدی کشف کنید. عواملی را که مانع از تصمیم گیری درست می شوند درنظر داشته باشید و سعی کنید بر آنها غلبه کنید. جالب است بدانید که نداشتن اطلاعات کافی همان قدر مخرب است که اطلاعات بیش از حد نیاز. افراط در دریافت اطلاعات از دیگران منجر به «فلج تحلیلی» افراد می شود؛ اتفاقی منفی که باعث اختلال در تصمیم گیری می شود.
بنابراین تا جایی که امکان دارد تعداد گزینه های مهم را محدود و باکیفیت کنید. نظرخواهی های زیاده از حد و مشورت های وسواسی از تعداد زیادی از دوستان، باعث لطمه زدن به روند تصمیم گیری خواهد شد. فراموش نکنید برخی از عوامل که از دید شما پنهان هستند، به طرز عجیبی مانع تصمیم گیری درست می شوند. برای حل این مشکل می توانید از شخصی حرفه ای که خارج از گروه کاری شما است، کمک بگیرید.
در انتها می توانیم فرآیند تصمیم گیری را در چند مرحله اصلی طبقه بندی کنیم؛ اول اینکه مسئله یا وضعیتی را که باید درباره اش تصمیم بگیرید بشناسید و مشخص کنید. بعد از شناسایی مسئله، تمام راه حل های موجود را بررسی کنید. سپس مزایا و معایب آنها را در نظر بگیرید و به اصطلاح سبک سنگین کنید (از نوشتن و یادداشت برداری استفاده کنید و همه جوانب را درنظر بگیرید). هر راه حلی را که به بقیه برتری داشت و در شرایط مکانی و زمانی موجود، بهترین گزینه محسوب می شد، انتخاب کنید. در نهایت تصمیم خودتان را بگیرید!
فراموش نکنید هسته یک کسب و کار موفق شامل هزاران تصمیم کوچک است که به درستی اتخاذ شده اند.
مشاوره کسب و کار - کلینیک کسب و کار
ارتباط با نویسنده: m.mirmehdi@outlook.com