با رکود اقتصادی که در دنیا اتفاق افتاد بسیاری از کشورها سیاستهایی را برای برون رفت از این امر دنبال کردند. ایران نیز در این میان مبحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کرد. مبحثی که برای آن سه مولفه مردمبنیاد؛ دانشبنیان و عدالتمحور تعریف شد. هرکدام از این مولفهها مبین کارکردهای اقتصادی متفاوتی است، در زمینه مردمبنیاد بودن میتوان به مشارکت مردمی در این زمینه اشاره کرد، اما آمارهای سازمان آمار در فصل تابستان گذشته نشان میدهد که نرخ مشارکت اقتصادی در کل کشور در سن 15 سال به بالا 40/5 درصد اعلام شده است.
مقایسه نرخ مشارکت با تابستان 92 که 5/55 درصد بوده است خبر از کاهش 20 درصدی مشارکت اقتصادی مردم میدهد که این نشان میدهد از زمانی که بحث اقتصاد مقاومتی پیش آمده تاکنون در زمینه مردم بنیاد بودن نه تنها رشدی نداشتهایم، بلکه با کاهش مشارکت اقتصادی رو به رو بوده ایم. در زمینه دانش بنیان شدن تولیداتمان نیز پارکهای فناوری ترتیب داده شده اما حجم بسیار اندکی از پروژههای این پارکها به خط تولید کشور راه یافته و همچنان تولیداتمان با همان سیستم سنتی یا با اتکا با تکنولوژی خارجی حرکت میکند.
مبحث عدالتمحور نیز که احتمالا هدفش تامین همه حقوق اولیه و نیازهای مردم است در بخشی مانند سلامت موفق عمل کرده، اما همچنان بسیاری از مردم در تامین نیازهای اولیه چون خوراک و مسکن عاجز هستند و این نشان میدهد برای رسیدن به یک اقتصاد مقاومتی جامع راه طولانی در پیش داریم. در ادمه تلاش کردیم در گفتوگو با کارشناسان اقتصادی سه مولفهای را که برای مبحث اقتصاد مقاومتی تبیین شده بشکافیم و راهکارهای پیادهسازی آنها را بررسی کنیم...
***
سهم دولت از اقتصاد کم شود
گفتگو با هادی حق شناس
هادی حقشناس، کارشناس اقتصادی معتقد است که بودجه پژوهش باید افزایش یابد تا نیاز به منابع خارجی کم شود.
مولفههای اقتصاد مقاومتی چگونه قابل تبیین است و چه زمان میتوانیم بگوییم اقتصاد مقاومتی محقق شده است؟
سه مولفهای که برای اقتصاد مقاومتی تعیین شده، اگر واقعا پیادهسازی شود، میتوانیم خوشبین باشیم اقتصاد مقاومتی در کشور اتفاق میافتد. هدف ما از پیادهسازی اقتصاد مقاومتی این است که نیازهایمان را به منابع خارجی از بین ببریم. هر چه وابستگی ما به تولید خارجی کمتر باشد، بیشتر به پارامترهای اقتصاد مقاومتی نزدیک شدهایم. در دو سوی اقتصاد، عرضه یا همان تولید و تقاضا یا مصرف وجود دارد.در اقتصاد ایران، سمت تقاضا مردم قرار دارند که تبلیغات و فرهنگ کشورهای دیگر به دلیل وابستگی ما به تولیدات آنها سبب تعیین نیاز آنها میشود.
در کل نیازهای اساسی ما به سه بخش تقسیم میشود؛ ابتدا تولیدات کشاورزی مانند گندم و برنج، صنعتی مانند فولاد و آهن و خدمات مانند بانک و سلامت که در این سه بخش هر چه وابستگی خارجی کم شود و تولیدات داخلی این نیازها را تامین کند، میتوانیم بگوییم اقتصاد مقاومتی در کشور نمود بیشتری پیدا کرده است. از گذشته ما همواره در زمینه تکنولوژی، پتروشیمی و بنزین به منابع خارجی وابسته بودهایم و همین امر سبب شده در برهههای مختلف اقتصاد ما بهشدت آسیب ببیند، اگر ما بتوانیم این منابع را در داخل تامین کنیم، به لحاظ اقتصادی کمتر لطمه میبینیم.
در تعیین مولفههای اقتصاد مقاومتی ایران سه فاکتور مردمبنیاد، دانشبنیان و عدالتمحور تعیین شده است، چگونه کارکرد اقتصادی این سه مولفه در این میان قابل تبیین است؟
در زمینه اقتصاد مقاومتی کشور در تلاش است با در نظر گرفتن پژوهشهایی که در دانشگاهها و پژوهشگاهها صورت گرفته، محصولات جدیدی تولید کند. از این منظر است که با تولید محصولات مورد نیاز میتوان کشور را از منابع خارجی بینیاز کرد. متاسفانه تاکنون حجم هزینهای که صرف پژوهش در کشور شده است چیزی بین هفت دهم تا هشت دهم درصد است، یعنی حتی رقمی پایینتر از یک درصد، در حالی که در کشورهای دیگر هزینه پژوهش رقمی بین چهار تا پنج درصد است. اتفاقی که نشان میدهد امر پژوهش در کشور ما مغفول مانده و همین امر سبب شده تولیدات ما مطابق نیاز روز صورت نگیرد و همچنان کشور به منابع خارجی وابسته باشد. در زمینه مولفه مردمنهاد هم جمله امام خمینی(ره) برای تبیین این گفته کافی است که امور مردم را به مردم واگذار کنید. این به آن معناست که سهم دولت از اقتصاد کم شود و این سهم را به مردم اختصاص دهند.
مواردی که در زمینه مولفه دانشبنیان گفتید، نیاز به زیرساختسازی دارد و تا پژوهشهای ما به تولید درآیند نیاز به زمان زیادی است، آیا هدفی که اقتصاد مقاومتی در کشور ما دنبال میکند در طولانیمدت قرار است بازده داشته باشد یا اینکه این اقتصاد مقاومتی برای پاسخگویی در کوتاهمدت تعریف شده است؟
این امر بستگی به ضروریات روز و استراتژی نظام دارد. واقعیت این است که نظام به این نتیجه رسیده باید کار را به مردم سپرد و دولت را کوچک کرد. سال 1385 زیر اصل 44 این امر بهصورت قانونی تعریف شده است. براساس این اصل دولت باید تمام بنگاههای دولتی را به بخش خصوصی واگذار کند و پس از واگذاری حق ندارد دوباره در این بنگاهها سرمایهگذاری کند اما متاسفانه شاهد هستیم که دولت پس از واگذاری، دوباره به این شرکتها بودجه میدهد و در آنها سرمایهگذاری میکند. این به آن معناست که این واگذاری واقعی نبوده است و دولت باید به سمتی برود که این واگذاریها واقعی شود.
در این شرایط کلیت اقتصاد مقاومتی یک حرکت از بالا به پایین است، با این عنوان که یکسری کارکردها در دولت تعریف میشود و اقتصاد از آن متاثر میشود یا اینکه مردم یکسری ریاضتها را باید در این میان متحمل شوند؟
اتفاقا من فکر میکنم، تا زمانی که سهم اعظم اقتصاد کشور در دست دولت است مردم ریاضت میکشند. هر گاه دولت سهم مالکیت، مدیریت و سرمایهگذاریاش را محدود کند و به مردم بسپارد مردم از ریاضت خارج میشوند و نوعی رفاه اقتصادی برای مردم ایجاد میشود. اتفاقی که یک روند از بالا به پایین است و مردم با گرفتن سهمشان میتوانند در این استراتژی وارد شوند.
***
اقتصاد مقاومتی، ریاضتی نیست
گفتگو با سیدمحمدرضا امیری تهرانی، کارشناس اقتصاد اسلامی
برای اقتصاد مقاومتی که مدنظر دولت است سه مولفه مردم نهاد، دانشبنیان و عدالتمحور در نظر گرفته شده است، اگر بخواهیم این مولفهها را در یکسری کارکردهای اقتصادی تعریف کنیم، چگونه قابل تببین و پیادهسازی هستند؟
تبیین هرکدام از این مولفهها نیازمند کار تحقیقی مفصل است، اما اگر بخواهم هریک را بهصورت خلاصه تعریف کنم، ابتدا به مولفه دانشبنیان میپردازم.
- اقتصاد مقاومتی زمانی محقق میشود که در فرآیند تولید کالا و خدمات از سطح دانش و تکنولوژی مبتنیبر مطالعه در کشور استفاده شود و محصولات تازه و متفاوتی تولید شود. این امر در زمینه خدمات نیز سیستمهای تازهای را که در پژوهشگاهها مورد مطالعه قرار گرفته و آماده استفاده است شامل میشود تا خدمات نیز با ساختار و شکل جدیدی به مردم ارائه شود.
- در زمینه مولفه مردمنهاد بودن، در اصل در این فاکتور میتوان به این مسئله اشاره کرد که دولت باید تا جایی که میتواند از تصدیگری کنار بکشد و دست مردم را برای فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری باز بگذارد. دولت باید آییننامهها، قوانین و سیاستهایی را که بهوسیله آنها برای سرمایهگذاری مردم محدودیت ایجاد شده حذف کند و آزادی عمل بیشتری به مردم بدهد. تازمانیکه مردم قدرت سرمایهگذاری بالقوه دارند و دولت نتواند شرایط بالفعل شدن آن را با برداشتن این محدودیتها فراهم کند نمیتوان به هدف این مولفه دست پیدا کرد. بنابراین دولت باید سیاست تازهای پی بریزد تا براساس آن در بسیاری امور مردم را جای خود بنشاند.
- مولفه عدالتمحور، مولفهای است که وارد دیدگاه عدالت اجتماعی و اقتصادی میشود و بحث مفصلی است. این مولفه به دنبال آن است که اولویت خود در تخصیص منابع را به تولیدهایی معطوف سازد که معاش مردم را تامین کند. بحث عدالتمحور برخلاف ساختار بازار آزاد بر دو محور اطلاعرسانی و سازگاری برای تخصیص منابع استوار است.
در زمینه اطلاعرسانی که مشخص است یعنی بازار رسالتش این است که با اطلاعرسانی یک فضای عدالت در حیطه کار و امور اجتماعی بسازد، اما درخصوص سازگاری برای تخصیص منابع هدف این است که اولویت تخصیص منابع براساس حق معاش مردم رقم بخورد. یعنی اینکه نیازهای اساسی و اولویتهای زندگی مردم در اولویت قرار گیرند و زمانی که این ضرورتها تامین شد پس از آن دولت میتواند به رفع دیگر خواستهها و نیازهای مردم بپردازد. این رویه ربطی به روندی که در کشورهای سوسیالیستی دنبال میشود ندارد، بلکه اولویتبندی در تخصیص منابع است. در این جایگاه وقتی حق معاش مردم تامین شد، میتوان برای منابع عظیمی که در دست داریم سیاستی داشته باشیم که اولویتهای بعدی منابع را تامین کنیم. در این حیطه بهترین رویکرد، رویکردی است که شهید صدر مدنظر داشت.
حال در این شرایط میتوانیم بگوییم اقتصاد مقاومتی یک روند از بالا به پایین است و دولت سیاستهایی تعیین میکند و مردم باید آن را دنبال کنند؟! و علاوه برآن اقتصاد مقاومتی ریاضت مردمی همراه دارد؟
اتفاقا رهبری زمانی که بحث اقتصاد مقاومتی را مطرح کرد تاکید داشت که این بحث اصلا یک بحث ریاضتی نیست. در کل در آن وجه که دولت باید سیاستگذاری کند و دست مردم را با حذف برخی قوانین و آییننامههای دست و پاگیر باز بگذارد، بله این به آن معناست که دولت در ابتدا در زمینه سیاستگذاری باید وارد شود، زیرا مردم نمیتوانند با وجود این قوانین دست به فعالیت اقتصادی و سرمایهگذاری بزنند.
اما زمانی که این سیاستگذاری اعمال شد، این مردم هستند که باید وارد شوند و سرمایههایشان را به حرکت وادارند تا اقتصاد پویا شود. وقتی از عدالتمحور بودن این امر صحبت میکنیم و منظور از آن حق معاش مردم است، در اصل به حق اولیه مردم که همان حقوق شهروندی است اشاره داریم، در این زمینه سیاستها باید بهنحوی باشد که حقوق شهروندی پایمال نشود. بنابراین اقتصاد مقاومتی خواهناخواه یک پروسه از بالا به پایین است که باید از این طریق موانع برداشته شود و مردم را وارد میدان کند.