- رییس جان؟ رییس جان؟ (من را میگوید!) وقت داری یه لحظه؟
- بفرما جوون، بیا تو بشین، بله، در خدمتم، امر بفرما.
- آقا من دوباره تو همون مربع خبیثه گیر کردم... یه فکری بکنین تو رو خدا...
- مربع خبیثه؟ مگه قبلا دایره خبیثه نبود؟ الان مربع شد؟ حداقل بیضی میگفتی...
- نه این دفعه آخه چهارضلعیه، یک ورش کارفرماس، یک گوشهاش مشاوره، یه طرفش ماییم به عنوان پیمانکار دست اول، طرف آخرشم پیمانکار دست دومه که با ما قرارداد داره. ماجرا هی از این یکی در یک حرکت مستقیمالخط یکنواخت میره تا میرسه به اون یکی، از اونجام با یه پیچ 90 درجه و با شعاع پیچش مناسب میره...
- خیله خب، خیله خب دیگه هی با نمک نشو، بگو چیه، چه جوری شده حالا؟
- جانم براتون بگه که در مورد این مدارک اولیه این یارو پروژه جدیده هست، یه جوری شده که شما گفتین ما نتایج بررسیهامون روی مدارک تولیدی پیمانکار دست دومو با نامه برای مشاور و کارفرما بفرستیم، مگه نه؟
- دقیقا همینجوره، کلا من معتقدم همه چیز بهتره که مکتوب باشه...
آره درسته، اونوقت تو همین شرایط پیمانکار دست دوم معتقده که این رفت و آمدن مدارک همهاش مکتوب نشه چون حجم مکاتبات الکی زیاد میشه و نمیدونم... نظرشون اینه که موارد رو تو جلسات دو هفتگی پیشرفت پروژه مطرح کنیم.
- خب طبیعیه فرزندم، اون پیمانکاره دیگه، یه جوری دوست داره هیچ چیزی مکتوب نشه، هیچ مدرکی به صورت نوشته باقی نمونه، هیچ...
- نه آخه موضوع فقط اونا نیستن، خب پیمانکار دست دوم رو که مطابق قرارداد اگه الزامش کنن کارشو انجام میده، حرفی نداره بنده خدا...
- خب پس چی؟
- هیچی مشاور قضیهام میگه مکتوب نکنین، من الان اون مورد آخرو که با هماهنگی خودتون بررسی کردم، نوشتم در قالب یه نامه فرستادم، الان مشاور زنگ زده میگه برا چی فرستادی، نمیدونم برنامه ما رو به هم ریختی و قاطی شده و فلان و بهتر بود تو جلسه در موردش صحبت میکردیم، تا موعد جلسهام 10 روز مونده الان، دیر میشه.
- خب ببین جوون در چنین شرایطی باید به یه مرجع بالاتر مراجعه کرد، کارفرما رو گذاشتن اونجا با کلی امکانات و پول و خدم و حشم که در چنین شرایطی تصمیمگیری کنه دیگه، من دفعه قبلی که با مدیرشون صحبت کردم به نظرم اومد مثل من انسانی است کتبی و بسیار اخلاقمدار و آدم حسابی. زنگ زدی بهش.
- بله رییس جان (من را میگوید!) تا حالا چهار بار در چهار مقطع مختلف در این مورد با ایشون صحبت کردم، دقیقا به اندازه اضلاع مربع!
- خب؟ چی شد؟
- والا یک در میون گفتن مکتوب کنین، مکتوب نکنین تو جلسه مطرح کنین، دوباره مکتوب کنین، دوباره...
- جان من راست میگی؟ اینکه خیلی مدیر پرقدرتی به نظر میرسید که؟
- نمیدونم والا رییس (من را میگوید!)