براساس مطالعات اخیر، شکاف واقعی در میزان دستمزدهای دریافتی زنان و مردان از چیزی که عموما تصور می شود، بسیار کمتر است.
موسسه مطالعاتی مالی بریتانیا تحقیقاتی را درباره شکاف جنسیتی دستمزدها منتشر کرده و بسیاری از رسانه ها گزارش کرده اند که زنان در مجموع 18 درصد کمتر از مردان درآمد کسب می کنند.
این همان شکاف جنسیتی دستمزدها است که درباره اش زیاد می شنوید و پایه این باور فراگیر است که به طور معمول و به دلیل تبعیض جنسیتی به زنان کمتر از مردان دستمزد داده می شود.
نکته اینجاست که این رقم 18درصدی براساس یک سوءتفاهم در شیوه آمارگیری به دست آمده است. شکاف دستمزد واقعی احتمالا چیزی حدود 6درصد است و به مرور زمان کمتر می شود. به علاوه دلیل عمده اش این نیست که برای مشاغل یکسان، به زنان کمتر از مردان دستمزد می پردازند.
بنابر آنچه نمودارA می گوید، میزان شکاف جنسیتی دستمزدها در حال حاضر 18درصد است و نسبت به سال 1993میلادی به میزان 27درصد کاهش نشان داده است. اما چند مشکل در مورد این آمار وجود دارد. این آمار طیف وسیعی از مسائل را پوشش می دهد که به طرز چشمگیری چگونگی پرداخت دستمزدها را تغییر می دهند. این آمار صرف نظر از شغلی که افراد برای انجام انتخاب می کنند، انجام اضافه کاری، انجام کار پاره وقت و اینکه آیا از کارشان برای بچه داری می زنند یا نه، صرفا دستمزد ناخالص زنان در مقابل مردان را معیار قرار می دهد.
بنابراین موسسه مطالعات مالی نمودار دیگری تهیه کرده است که داده ها را به شاخص های کوچک تر تجزیه می کند. نمودار B نشان می دهد مردان و زنان برای شغلی مشابه و در وضعیت کاری یکسان، با چه نسبتی دستمزد می گیرند.
توجه داشته باشید در ستون سمت چپ، که نمایانگر 36 درصد شکاف درآمد هفتگی است، به ظاهر بی عدالتی هنگفتی در حق زنان دیده می شود، اما این شکاف حاصل سوءتعبیر داده های اطلاعاتی است. سازمان مطالعات ملی بریتانیا می گوید معمولا به زنان دستمزد کمتری پرداخت می شود چون آنها ساعات کمتری کار می کنند و این مقایسه ای عین به عین نیست تا نشان دهد که برای کار زنان ارزش گذاری کمتری صورت گرفته است.
ستون دوم میزان دستمزد ساعتی را براساس جنسیت مقایسه می کند و نشان می دهد که به ظاهر زنان 19درصد کمتر از مردان درآمد دارند. این آمار هنوز زنان و مردان را در موقعیت مشابه مقایسه نمی کند، زیرا درآمد کار پاره وقت هم برای زنان و هم برای مردان کمتر از کار تمام وقت است و زنان بیشتر به کار پاره وقت تمایل دارند. به همین ترتیب در ازای اضافه کاری نیز، چه به زنان و چه به مردان دستمزد بیشتری پرداخت می شود و مردان تمایل بیشتری دارند اضافه کاری کنند.
ستون سوم تفاوت بین مبالغ دستمزد زنان و مردانی را نشان می دهد که بیش از 20 ساعت در هفته کار می کنند، شکاف در اینجا 16درصد است. این هنوز بی عدالتی وسیع آشکاری در حق زنان است. اما در اینجا نیز یکی از عوامل اصلی این تفاضل پرداخت بررسی نشده است؛ آیا از ساعات کاری برای رسیدگی به فرزندان کاسته شده است؟
ستون چهارم نشان می دهد در جایی که مردان و زنان تمام وقت کار می کنند و فرزندی ندارند، تفاوت دستمزدها به 10درصد رسیده و اگر کارکنان، جوان (بین 22 تا 35 سال) باشند، این تفاوت (در ستون پنجم) به 6درصد کاهش می یابد. ستون «جوان ها» جالب است چون به کارکنانی نظر دارد که در شغل های مشابه، با ساعات کاری یکسان و در وضعیتی که مسائل خانوادگی کارشان را مختل نمی کند، مشغول به کارند. این 6درصد، همان میزان واقعی شکاف جنسیتی دستمزدهاست که در نتیجه تبعیض جنسیتی و نه به دنبال انتخاب های شغلی به وجود می آید.
این میزان خیلی کمتر از چیزی است که در سرفصل خبرها گفته می شود و همین نیز به مرور زمان در حال کاهش است. در نمودار C این شکاف براساس زمان تولد نشان داده شده است.
این نمودار جالب است چون نشان می دهد اگر از ساعات کاری برای رسیدگی به فرزندان کم شود، چه اتفاقی برای درآمد فرد رخ می دهد. اگر از نسل هزاره هستید، میزان شکاف جنسیتی دستمزد برای تان تا 5درصد پایین آمده است.
به طور کلی، هنگامی که کارکنان به دهه چهارم و پنجم از عمر خود رسیده و به رتبه های ارشد و مدیریتی وارد می شوند، کسب بیشترین میزان درآمد را آغاز کرده و پول واقعی را در این دوران به دست می آورند. اما زنان هنگامی که کار را برای بچه دار شدن کنار می گذارند، ضربه هنگفتی را متقبل می شوند. آنها بعد از ورود مجدد به نیروی کار، دیرتر از آن دسته از همکاران شان که هیچ وقت شغل شان را ترک نکرده اند، وارد این مرحله از کسب درآمد واقعی می شوند.
هنگامی که افراد صاحب فرزند وارد دهه چهل یا پنجاه سالگی شوند، مجبورند در زمان نامناسبی، برای جبران مافات اقتصادی تلاش کنند و دلیل اینکه با گذشت سن و سال شکاف جنسیتی دستمزد بیشترمی شود، همین است. افرادی که فرزند ندارند (غالبا مردان) با روند شتابان تری از افراد صاحب فرزند (غالبا زنان) پیشی می گیرند.
این نتایج تنها حاصل مطالعات ذکر شده نیست، بلکه یافته های مشابهی توسط موسسه «گلاس دُر» (5.4درصد در آمریکا، در سال 2016) و نیز توسط اقتصاددانان فرانسیس بلاو و لارنس کان (شکاف 9درصدی در سال 2007) و توسط سازمان آمار بریتانیا (شکاف 9.4درصدی در سال 2015) به دست آمده است.
آمار نشان می دهد زنان با رفتار کاری مشابه مردان، یعنی داشتن شغل تمام وقت، انجام اضافه کاری و عدم ترک کار، می توانند برابری تقریبی حقوق خود را حفظ کنند.
البته گفتنش از انجام دادنش آسان تر است. داده های اطلاعاتی درباره میزان خسارت اقتصادی تحمیل شده به زنان، از طرف مردانی که فرزند می خواهند اما حاضر نیستند شغل خود را به خاطر فرزندان ترک کنند، پاسخی نمی دهند.
در نهایت آمارها پیشنهاد می کنند بزرگ ترین کاری که کمپانی ها می توانند برای ترمیم شکاف دستمزدها انجام دهند، پرداخت بیشتر به زنان نیست، بلکه استخدام تمام وقت به جای پاره وقت و ارائه خدمات مراقبت از فرزندان هم به مردان و هم به زنان صاحب فرزند است.