پاک گیچ شدهام. اوایل جلسه یک چیزهایی میفهمیدم ولی از یکجایی به بعد کلا در وضعیت صمُ بکم امی فرو رفتم. هم مغزم از شدت خستگی در شرف ازکارافتادگی کامل است و هم احساس فلاکت و عقبماندگی میکنم. اصلا من نمیفهمم، این جلسه به من چه ارتباطی دارد.
هنرهای رئیس عزیز است دیگر. یکبارگی خوابنما شدهاند و از چندی پیش تصمیم گرفتند، شخص بنده و سایر مدیران میانی شرکت را به اینگونه جلسات بفرستند و خفت و خواریمان بدهند. جلسه در مورد بررسی اظهارنامه مالیاتی و دفاتر و مدارک مالی مربوط به سال گذشته شرکت است. یعنی شرکت ما حسب رویه جاری در دقایق نود و اضافه تیرماه سال جاری اظهارنامه مالیاتی خود را تسلیم کرده و هماکنون چند روزی است که کارشناس امور مالیاتی از شرکت مالیات به شرکت ما آمده و با حضور مسئولان مالی و حسابداری و تعدادی از مدیران میانی به بررسی و حساب و کتاب نهایی اظهارنامه و مدارک پشتیبان ارائه شده از طرف شرکت متبوع ما میپردازد.
حال رئیس عزیز از این تصمیم انقلابی چه منظوری داشتهاند، کسی اطلاعی ندارد. خواستهاند مدیران میانی در این جلسات بفهمند حساب سود و زیان شرکت چقدر سخت است و قدر عافیت بدانند؟ محتمل است خواستهاند مدیران جوان با اصول حسابداری و موازنه و تراز مالیاتی آشنا شوند؟ باز هم محتمل است. قصد این بوده که در این وانفسای اوضاع مالی و واویلای بیپولی توی دل جوانان این مرز و بوم را خالی کنند که مثلا ادعاهای مالی و مربوط به حقوق و مزایایشان کم شود و از این طریق این ترس را در بقیه شرکت هم اشاعه دهند؟ باز هم احتمالش میرود.
هرچه که هست هم بنده و هم سایر همگروهان جوان دچار همین وضعیت گیجی و گولی و هیچی نفهمیدگی میگردیم. معلوم نیست فلان پروژه که همگی اطلاع داریم با قیمت خوبی قرارداد شده است، در این حساب و کتابها نهایتا به زیان منتهی میشود، یا بهمان بخش کار، چرا شامل یک مبلغ بیمه اضافه شده که الان در حساب و کتاب نهایی ظاهرا درآمد شرکت را کمتر نشان میدهد. خلاصه یک وضعی است.
فقط یک موضوع را بنده بعد از یکی دو ساعت به فراست و درایت درمییابم و آن کلمه هراسناک علیالرأس است. ظاهرا مامور اداره مالیات هر بار که از مدارک ارائه شده قانع نشده یا احساس پیچاندهشدگی و به تاق کوبیده گشتگی بکند، از این عبارت استفاده کرده و کارشناسان مالی شرکت ما را سخت به تکاپوی پاسخدهی میاندازد. بعدها از رئیس میشنوم که علیالراس آن هنگام است که اظهارنامه و مدارک مالی لازم ارائه نشوند یا مدارک ارائه شده مامور مالیات را قانع نسازند که در آن صورت اداره مالیات میتواند مدارک ارائه شده را مردود اعلام کرده و خودش رأسا وارد محاسبه سود و زیان و مالیات شرکت مربوط شده و پدر صاحب بچه را درآورد! خب الحق و الانصاف هم چیز خوفانگیزی است.
نهایتا در انتهای این جلسه اینجانب ضمن عبرت گرفتن از شرایط موجود و قدر عافیت دانستن و کم شدن ادعاهای مربوط به حقوق و دستمزد، یک تصمیم کبری نیز اخذ میکنم. لازم است یک مقدار مختصری اطلاعات مالی و مالیاتی داشته باشم. به قول معروف آدم بیسواد، کور است.