تحصیل، تغییر، کار و پیشرفت در آینده

در سال‌های دهه 80 به تدریج که کار پیشرفت بیشتری کرد و سیستم‌های مدیریتی پیاده‌سازی می‌شد، نیاز من هم برای آموختن و کسب مطالب علمی و به‌روز، بیشتر شد. شدیدا احساس نیاز کردم و برای اینکه مسیر را اشتباه نروم، با استادان بزرگم، آقایان دکتر ناجی‌زاده و دکتر شاه‌محمدی که از اساتید بنام سازمان مدیریت صنعتی هستند، مشورت کردم. ایشان فرمودند در کلاس‌های MBA سازمان مدیریت شرکت کنم. سال 86 در امتحان ورودی پذیرفته شدم و همانجا فوق‌لیسانس MBA را گرفتم و در فکر گرفتن مدرک دکترا هستم. اکنون که خاطراتم را مرور می‌کنم، 53 سال از عمرم می‌گذرد؛ عمری که بسیاری از روزهایش را با سختی و محنت و تلاش و پشتکار ولی با امید سپری کرده ام.

بارها از صفر شروع و نقطه اول را تجربه کردم. شاید اگر به بزرگی مسائل فکر می‌کردم و خودم را در مقابل آنها کوچک می‌دیدم، هرگز به جایی که الان هستم نمی‌رسیدم. از همسر عزیزم که در همه جا و همه زندگی پا به پای من پیش آمد و در کنار من مشکلات زیادی را متحمل شد و ماند، بی‌نهایت سپاسگزارم. او باعث می‌شد که برای کار و برای آینده، انگیزه داشته باشم.

تا روزی که زنده و سرپا هستم، کار خواهم کرد و ادامه خواهم داد. جایی در زندگی هر انسانی هست که دیگر به پول و درآمد نمی‌اندیشد، بلکه به دنبال این است که از خود یادگاری و ردپایی به‌جا بگذارد. من که همیشه ماندنی نیستم، اما مایلم بعد از من امرسان ملی شود؛ مانند آقای آزمایش و ارجمند. این افراد گرچه دیگر خودشان نیستند و حضور فیزیکی ندارند، اما کارخانه‌های آنان هست و برای خیلی‌ها روزی‌رسان است. امیدوارم امرسان هم آثار خوبی داشته باشد و بتواند پابرجا بماند و به افراد جامعه سود برساند. من پایه این کار را ریخته‌ام، یعنی همواره سعی کرده‌ام کل‌نگر باشم و برنامه‌هایم را بر اساس تغییرات محیط و جامعه ایرانی تغییر دهم. اخیرا معماری سازمانی را پایه‌ریزی کرده‌ایم که حتی در شرایط سخت هم شرکت بتواند راه خود را پیدا کرد و خودش را با تغییرات هماهنگ کند. به علاوه همواره سعی کرده ام رابطه خوبی با کارکنان و کارگرانم برقرار کنم و همیشه به آنها احترام بگذارم تا این احترام و علاقه بین ما حفظ شود. حتی سعی می‌کنم کمتر صحبت کنم تا کمتر اشتباه کنم و بچه‌های کارخانه حس نکنند که من چیزی می‌گویم که غیرواقعی است. چرا که جوان‌های امروز اگرچه تفکراتشان با ما بسیار متفاوت است، اما در صورتی که اعتماد کنند و ببینند که حرف حق می‌زنید، حتما آن را می‌پذیرند.