رهبران تجاری و مدیریت بحران های بازار

بحران ها مانند توفان هایی غیرمنتظره همواره می توانند در مسیر کسب و کارها ظاهر شوند و چالش های بی پایانی را به همراه بیاورند. این توفان ها ممکن است از هر جهت بر سر کسب و کارها نازل شوند؛ خواه ناشی از رکودهای اقتصادی، تغییرات سیاسی یا حتی بحران های محیطی و طبیعی باشند. تاثیرات بحران ها بر کسب و کارها ممکن است ناگهانی و تکان دهنده باشد یا به طور آهسته و غیرمحسوس، اما عمیق به زیرساخت ها و فرآیندهای کاری نفوذ کنند. هیچ برندی از این نوع بحران ها مصون نیست اما واکنش به آنها، تعیین کننده مسیر آینده برند است.

زمانی که بحرانی از راه می رسد، برندها با موقعیت های پیچیده ای روبه رو می شوند. از کاهش فروش و نابودی بازارها گرفته تا اختلال در زنجیره تامین و بروز نارضایتی مشتریان. این شرایط بحرانی می تواند برندهای کوچک و بزرگ را به یک اندازه تحت فشار بگذارد. در این میان نحوه واکنش رهبران تجاری به این بحران ها کلیدی است. برندها، زمانی که در شرایط بحرانی قرار می گیرند، به افرادی نیاز دارند که نه تنها تصمیمات حیاتی بگیرند، بلکه الهام بخش تیم های شان باشند و تعادل را در میان آشوب حفظ کنند.

برخی از بحران ها همچون نوسانات اقتصادی و مالی می توانند به سرعت تیشه به ریشه یک کسب وکار بزنند. بحران هایی مانند جنگ ها یا تغییرات ناگهانی در سیاست های دولتی نیز ممکن است زنجیره های تأمین را به طور کامل قطع کنند. اما همه بحران ها از بیرون نمی آیند. برخی از آنها از درون شرکت ها و سازمان ها شکل می گیرند؛ مشکلات اخلاقی، کاهش بهره وری کارکنان یا حتی مسائل مدیریتی می توانند برند را به خطر بیندازند.

در چنین شرایطی، رهبران تجاری باید قدرت و سرعت تصمیم گیری بالایی داشته باشند، اما این تنها یک بخش از وظایف آنهاست. رهبری تجاری در شرایط بحرانی چیزی فراتر از تصمیم گیری های فوری است. این رهبران باید چشم اندازی روشن برای تیم ها ایجاد کنند، به گونه ای که کارکنان بتوانند با روحیه ای مقاوم و استوار بحران ها را پشت سر بگذارند، در غیر این صورت عدم اطمینان و نگرانی ها بر سازمان چیره می شود.

نکته مهم دیگر در شرایط بحرانی این است که بحران ها همیشه از یک شکل و نوع نیستند. گاهی بحران های اقتصادی به دلیل تغییرات جهانی و عدم تعادل در بازار به وجود می آیند، در حالی که برخی بحران ها ناشی از ضعف های درونی سازمان ها یا حتی نارضایتی های مشتریان هستند. در هر صورت، رهبران تجاری باید نه تنها آماده مقابله با هر نوع بحرانی باشند، بلکه باید بدانند چگونه این بحران ها را به فرصت تبدیل کنند. ما در این مقاله به بررسی انواع بحران های کسب وکار و نقش رهبران در هدایت برندها از دل این بحران ها خواهیم پرداخت. پس با ما همراه باشید تا اطلاعات دست اولی در این رابطه به دست بیاورید. 

انواع بحران ها در کسب وکار

بحران های اقتصادی: نوسانات مالی و رکودهای بازار

یکی از رایج ترین و در عین حال مرگبارترین بحران ها، بحران های اقتصادی است. این بحران ها می توانند به دلیل نوسانات شدید در بازارهای مالی، تغییرات ناگهانی در نرخ ارز یا حتی رکودهای اقتصادی جهانی به وجود آیند. زمانی که یک بحران اقتصادی به وقوع می پیوندد، تاثیرات آن به سرعت به زنجیره تامین، جریان نقدی و حتی سودآوری برندها می رسد. بسیاری از کسب وکارها در این شرایط به طور ناگهانی با کاهش فروش، افت قیمت سهام و کاهش توان خرید مشتریان مواجه می شوند.

مطلب مرتبط: رهبران تجاری موفق دنیا چه درس هایی برای ما دارند؟

بحران های اقتصادی معمولا با کاهش قدرت خرید مصرف کنندگان آغاز می شوند. وقتی تقاضا برای محصولات یا خدمات کاهش یابد، برندها ناچار به کاهش تولید، کاهش کارکنان یا حتی کاهش کیفیت خدمات می شوند تا از نابودی کامل جلوگیری کنند. این بحران ها همچنین ممکن است فشارهای شدیدی بر روی تامین مالی برندها ایجاد کنند و برندها را مجبور به اخذ وام های سنگین یا تصمیمات پرخطری مانند فروش سهام کنند. برای مثال، در بحران اقتصادی جهانی سال ۲۰۰۸، بسیاری از شرکت ها مجبور شدند استراتژی های مالی خود را کاملاً تغییر دهند و حتی برخی از غول های تجاری برای نجات از فروپاشی به کمک های مالی دولت متوسل شدند.

برای مقابله با بحران های اقتصادی، برندها باید آمادگی داشته باشند تا از تکنیک های نوین مالی و بهینه سازی فرآیندها بهره بگیرند. این به معنای کاهش هزینه های اضافی، تجدیدنظر در استراتژی های فروش و جست وجوی بازارهای جدید است. همچنین، انعطاف پذیری در مدیریت منابع مالی و افزایش نوآوری در خدمات یا محصولات، می تواند به برندها کمک کند که از دل این بحران ها به سلامت عبور کنند.

بحران های تکنولوژیک: نوآوری های ناگهانی و رقابت پذیری فناوری

دنیای امروز به سرعت در حال تغییر است و این تغییرات بیشتر از هر زمان دیگری با فناوری های جدید مرتبط است. از رباتیک و هوش مصنوعی گرفته تا بلاک چین و اینترنت اشیا (IoT)فناوری ها می توانند به سرعت صنایع را متحول کرده و برندهایی را که توان تطبیق ندارند، به حاشیه برانند. بحران های تکنولوژیک زمانی رخ می دهند که یک برند از روند نوآوری جا می ماند و در رقابت با شرکت های پیشرو شکست می خورد.

برای مثال، زمانی که فناوری هوش مصنوعی به سرعت وارد صنایع مختلف شد، بسیاری از کسب وکارها که آمادگی بهره برداری از آن را نداشتند، دچار افت شدید در بهره وری و کاهش سهم بازار شدند یا تصور کنید که یک شرکت تولید کننده لوازم خانگی از ورود رقبای جدیدی که از فناوری های هوشمند در محصولات خود استفاده می کنند، بی خبر باشد. این نوع از بحران ها می تواند به سرعت ارزش برند را پایین بیاورد و حتی آن را از بازار خارج کند.

بحران های تکنولوژیک به برندها نشان می دهند که انعطاف پذیری و پیش بینی نیازهای فناوری در بازار، امری ضروری است. شرکت ها باید به طور مداوم در حوزه فناوری سرمایه گذاری کنند و از تغییرات به عنوان فرصتی برای نوآوری و بهبود فرآیندها استفاده کنند. رهبران تجاری در چنین مواقعی باید با سرعت تصمیم گیری کنند و تیم های نوآوری را برای شناسایی و بهره برداری از فرصت های تکنولوژیک هدایت کنند.

بحران های قانونی و مقرراتی: چالش های قوانین و شکایات حقوقی

یکی دیگر از بحران های رایج که برندها را به طور مستقیم تحت فشار قرار می دهد، بحران های قانونی و مقرراتی است. این بحران ها زمانی رخ می دهند که یک برند با تغییرات ناگهانی در قوانین دولتی یا تصویب مقررات جدید مواجه می شود. این تغییرات ممکن است شامل افزایش مالیات ها، محدودیت های جدید برای صادرات و واردات یا حتی وضع قوانین سختگیرانه تر در حوزه هایی نظیر حفظ محیط زیست و مسئولیت های اجتماعی باشند.

در مواجهه با بحران های قانونی، شرکت ها ممکن است ناچار شوند که به سرعت فرآیندهای خود را تغییر دهند و این تغییرات ممکن است هزینه های سنگینی برای آنها به همراه داشته باشد. همچنین، مواجهه با شکایات حقوقی از سوی رقبا یا مشتریان نیز می تواند برند را در معرض آسیب های جدی قرار دهد. برای مثال، یک برند تولیدی ممکن است به دلیل عدم رعایت استانداردهای محیط زیستی، با جریمه های سنگین مواجه شود که به طور مستقیم بر توان مالی و اعتبار آن تاثیر بگذارد.

در چنین شرایطی، رهبران تجاری باید به سرعت با تیم های حقوقی مشورت کنند و از بهترین راهکارها برای رفع مشکلات قانونی بهره بگیرند. همچنین، پیش بینی قوانین جدید و آماده سازی برند برای مواجهه با تغییرات قانونی، از جمله مهارت هایی است که رهبران تجاری باید داشته باشند.

بحران های منابع انسانی: نارضایتی کارکنان و خروج استعدادها

بحران های منابع انسانی اغلب نادیده گرفته می شوند، اما می توانند اثرات عمیقی بر بهره وری و موفقیت برندها داشته باشند. این نوع بحران ها معمولا زمانی رخ می دهند که کارکنان به دلایل مختلف مانند نارضایتی از شرایط کاری، عدم شفافیت در تصمیم گیری ها یا مشکلات مدیریتی، به طور گسترده به فکر ترک سازمان بیفتند یا سطح بهره وری آنها به شدت کاهش یابد. بحران های منابع انسانی می توانند باعث از دست رفتن استعدادهای کلیدی و حتی ایجاد چالش های گسترده در نیروی کار شوند.

مطلب مرتبط: ۱۰ اشتباه مدیران در مواجهه با بحران

بحران های منابع انسانی ممکن است به کاهش شدید انگیزه کارکنان و افزایش نارضایتی در تیم ها منجر شود. اگر کارکنان احساس کنند که حقوق و نیازهای شان نادیده گرفته شده، این وضعیت به افت بهره وری و حتی اعتراض های داخلی منجر می شود. همچنین، از دست دادن کارکنان کلیدی می تواند به برندها آسیب های غیرقابل جبران بزند.

رهبران تجاری باید توجه ویژه ای به رفاه کارکنان داشته باشند و از استراتژی های مناسب برای افزایش انگیزه و حفظ استعدادها استفاده کنند. ایجاد فرهنگ سازمانی مثبت و ارائه فرصت های رشد به کارکنان، می تواند به کاهش بحران های منابع انسانی کمک کند.

رهبری تجاری و مدیریت بحران

تصمیم گیری سریع و استراتژیک: نقطه عطف در زمان بحران

یکی از کلیدی ترین اصول رهبری تجاری در زمان بحران، توانایی تصمیم گیری سریع و استراتژیک است. وقتی بحرانی از راه می رسد، معمولاً فرصت زیادی برای تعلل و بررسی های طولانی وجود ندارد. هر لحظه ای که از دست برود، ممکن است منجر به گسترش مشکلات شود. در این شرایط، رهبران موفق باید توانایی داشته باشند تا با سرعت عمل بالا، تصمیمات حیاتی بگیرند. اما نکته مهم اینجاست که این تصمیمات نباید فقط به خاطر سرعت اتخاذ شوند؛ بلکه باید دقیق، منطقی و با چشم اندازی استراتژیک باشند.

رهبران در بحران ها با حجم عظیمی از اطلاعات روبه رو هستند و باید قدرت تحلیل سریع این اطلاعات را داشته باشند. تصور کنید یک شرکت تولیدی با بحران کمبود مواد اولیه مواجه شده است. مدیرعامل باید فوراً ارزیابی کند که آیا امکان تأمین مواد از منابع جایگزین وجود دارد؟ آیا نیاز به تغییر در فرآیندهای تولید است؟ آیا استراتژی فروش باید تغییر کند؟ در این شرایط، یک تصمیم اشتباه می تواند به افزایش هزینه ها و کاهش بهره وری منجر شود، در حالی که تصمیم درست می تواند به حفظ برند در بازار کمک کند.

تصمیم گیری سریع در بحران نیازمند تعادل است. برخی از رهبران به دلیل فشار ناشی از بحران ممکن است به تصمیماتی شتاب زده روی بیاورند که بعدها پیامدهای منفی به همراه دارد. در حالی که یک رهبر توانمند باید توانایی داشته باشد که حتی در شرایط بحرانی، آرامش خود را حفظ کرده و به ارزیابی دقیق وضعیت بپردازد. بهترین رهبران کسانی هستند که بتوانند فشارهای زمانی را مدیریت کرده و با ایجاد فضایی برای مشورت و دریافت اطلاعات بیشتر، تصمیماتی استراتژیک و دقیق بگیرند.

همچنین اهمیت شفافیت در این فرآیند نباید نادیده گرفته شود. وقتی تصمیمات مهمی گرفته می شود، لازم است که این تصمیمات به طور واضح و دقیق به تیم ها و افراد مرتبط منتقل شود. اگر رهبران نتوانند تصمیمات خود را به درستی به دیگران توضیح دهند، احتمال ایجاد سردرگمی و حتی نارضایتی در میان کارکنان وجود دارد. بنابراین، علاوه بر سرعت و دقت در تصمیم گیری، باید مطمئن شد که اجرای تصمیمات نیز به صورت شفاف و هماهنگ انجام می شود.

حفظ انگیزه و روحیه تیم ها: ایجاد تعهد در شرایط بحرانی

یکی از بزرگ ترین چالش های رهبران تجاری در مواجهه با بحران ها، حفظ انگیزه و روحیه تیم ها است. وقتی بحران رخ می دهد، فشارها و استرس های ناشی از آن بر همه افراد سازمان تأثیر می گذارد. در این شرایط، بسیاری از کارکنان ممکن است احساس نگرانی یا ناامنی کنند؛ ترس از دست دادن شغل، کاهش مزایا یا حتی ناتوانی شرکت در پرداخت حقوق. در چنین وضعیتی، رهبران باید توانایی ایجاد امید و انگیزه در تیم ها را داشته باشند تا بهره وری و انسجام سازمانی حفظ شود.

مطلب مرتبط: نقش روابط عمومی در مدیریت بحران

اولین گام در حفظ انگیزه کارکنان، شفافیت است. وقتی بحران از راه می رسد، بسیاری از افراد تمایل دارند بدانند که وضعیت کسب وکار چگونه است و چه اقداماتی برای مقابله با بحران در حال انجام است. رهبرانی که از صحبت درباره بحران خودداری می کنند و اطلاعات را از تیم ها پنهان می سازند، احتمالاً باعث افزایش استرس و بی اعتمادی در میان کارکنان خواهند شد. به جای این کار، رهبران باید به طور منظم با تیم های خود ارتباط برقرار کرده و وضعیت را به طور شفاف توضیح دهند. این ارتباطات باعث می شود که کارکنان حس کنند بخشی از راه حل بحران هستند و این حس تعهد و انگیزه آنها را تقویت می کند.

علاوه بر شفافیت، ایجاد محیطی باز و تعاملی نیز مهم است. رهبران باید به کارکنان این فرصت را بدهند که دغدغه ها و نگرانی های خود را مطرح کنند و راه حل های پیشنهادی شان را به اشتراک بگذارند. وقتی کارکنان می بینند که نظرات و ایده های شان مورد توجه قرار می گیرد، احساس مشارکت بیشتری در روند مقابله با بحران پیدا می کنند. رهبران باید فضایی را ایجاد کنند که در آن کارکنان احساس کنند صدای شان شنیده می شود و می توانند به بهبود شرایط کمک کنند.

نکته مهم دیگر این است که رهبران باید علاوه بر برقراری ارتباطات شفاف، الهام بخش باشند. در زمان های بحرانی، نیاز است که رهبران با ارائه چشم اندازی مثبت و واقع گرایانه، به کارکنان انگیزه بدهند. رهبرانی که صرفاً به بیان مشکلات و چالش ها می پردازند، احتمالاً باعث افزایش استرس در تیم ها خواهند شد. در مقابل، رهبرانی که توانایی ترسیم چشم انداز روشنی از آینده را دارند و نشان می دهند که چگونه می توان از بحران عبور کرد، می توانند انگیزه کارکنان را به طرز چشمگیری افزایش دهند.

انعطاف پذیری و نوآوری: تبدیل بحران به فرصت

بحران ها همواره تهدید محسوب نمی شوند؛ بلکه می توانند فرصتی برای نوآوری و رشد باشند. رهبران موفق در زمان بحران ها، افرادی هستند که به جای ایستادگی صرف در برابر چالش ها، از آنها به عنوان فرصتی برای نوآوری استفاده می کنند. این نوع رهبران می دانند که بحران ها می توانند زمینه ساز تغییرات مثبت و حتی تحولات اساسی در کسب وکار باشند. به عبارت دیگر، رهبران هوشمند بحران ها را به عنوان نقطه ای برای بازنگری در فرآیندها و استراتژی های موجود می بینند.

اولین قدم در این مسیر، انعطاف پذیری است. رهبران باید توانایی تغییر سریع مسیر و تطبیق با شرایط جدید را داشته باشند. در زمان بحران، ممکن است نیاز باشد که استراتژی ها، محصولات یا حتی مدل های کسب وکار به سرعت بازبینی و تغییر کنند. برای مثال، بحران های اقتصادی می توانند فرصتی برای بهبود بهره وری و کاهش هزینه ها باشند. برندهایی که می توانند فرآیندهای خود را بهینه کنند و منابع جدیدی برای سودآوری پیدا کنند، احتمال بیشتری دارند که از بحران ها قوی تر بیرون بیایند.

علاوه بر انعطاف پذیری، رهبران باید فضای نوآوری را در سازمان تشویق کنند. یکی از درس های بزرگ از بحران ها این است که رویکردهای سنتی همیشه نمی توانند جوابگو باشند. رهبران موفق در این شرایط به تیم های خود اجازه می دهند تا خلاقیت به خرج دهند و راه حل های جدید و غیرمنتظره ای ارائه دهند. نوآوری در زمان بحران ممکن است شامل استفاده از فناوری های جدید، ورود به بازارهای جدید یا حتی تغییر در شیوه ارائه خدمات باشد. برندهایی که توانایی نوآوری دارند، نه تنها می توانند از بحران ها عبور کنند، بلکه می توانند مزیت رقابتی جدیدی در بازار به دست آورند.

برای نمونه، در بحران جهانی سال ۲۰۲۰ که بسیاری از کسب وکارها با تعطیلی مواجه شدند، برخی برندهای موفق توانستند با تغییر مسیر به سوی دیجیتال شدن، نه تنها از بحران عبور کنند، بلکه کسب وکار خود را به شدت گسترش دهند. رهبرانی که توانایی شناسایی فرصت های جدید در دل بحران را دارند، به برندهای خود کمک می کنند که از بحران ها به عنوان سکویی برای رشد استفاده کنند.

ارتباطات شفاف و موثر: کلید حفظ اعتماد در بحران

یکی از وظایف اصلی رهبران تجاری در زمان بحران، حفظ ارتباطات شفاف و مستمر با تمام ذی نفعان است. بحران ها معمولا به ترس و نگرانی منجر می شوند، و این ترس ها می توانند به راحتی باعث گسترش شایعات و اطلاعات نادرست شوند. در چنین شرایطی، رهبران باید با ایجاد ارتباطات مؤثر و شفاف، اطلاعات دقیقی را به طور مداوم در اختیار همه افراد مرتبط با برند قرار دهند. این ارتباطات شامل کارکنان، مشتریان، سرمایه گذاران و حتی رسانه ها است.

ارتباطات شفاف از دو جنبه اهمیت دارد. اول این که وقتی ذی نفعان اطلاعات دقیق و روشنی از وضعیت کسب وکار داشته باشند، نگرانی ها و استرس های آنها کاهش می یابد، در غیر این صورت، عدم شفافیت به گسترش شایعات و نگرانی های بی پایه منجر می شود. دومین جنبه این است که شفافیت به حفظ اعتماد ذی نفعان کمک می کند. وقتی رهبران اطلاعات را به طور دقیق و صادقانه به اشتراک می گذارند، ذی نفعان اعتماد بیشتری به توانایی آنها در مدیریت بحران پیدا می کنند.

مطلب مرتبط: مدیریت بحران برند: یک راهنمای جامع

ارتباطات موثر در بحران به این معناست که رهبران باید بتوانند به طور منظم و سیستماتیک با ذی نفعان صحبت کنند. این ارتباطات باید به گونه ای باشد که اطلاعات کلیدی به سرعت و به صورت دقیق به دست ذی نفعان برسد. یکی از اشتباهات رایج در بحران ها این است که رهبران به جای برقراری ارتباطات منظم، به طور پراکنده و ناپیوسته عمل می کنند. این وضعیت می تواند باعث کاهش اعتماد و افزایش نگرانی شود. رهبران موفق برنامه های منظم ارتباطی دارند و به طور پیوسته به روزرسانی های مرتبط با بحران را به همه افراد اطلاع رسانی می کنند.

یکی از نمونه های برجسته این نوع ارتباطات در بحران، برندهایی هستند که در زمان بحران های امنیت سایبری توانسته اند با شفافیت کامل درباره هک شدن داده ها با مشتریان خود صحبت کنند. در چنین مواقعی، برندهایی که بلافاصله اطلاعات صحیح را به اشتراک گذاشته و به مشتریان اطمینان داده اند که اقدامات لازم را برای محافظت از داده ها انجام می دهند، توانسته اند اعتماد مشتریان را حفظ کنند. در مقابل، برندهایی که به دلیل عدم شفافیت و تأخیر در اطلاع رسانی، اعتماد مشتریان خود را از دست داده اند، با کاهش فروش و آسیب به شهرت مواجه شده اند.

استفاده از تیم های تخصصی و مشاوران: همکاری هوشمندانه در بحران ها

یکی از بزرگ ترین اشتباهاتی که رهبران در زمان بحران ممکن است مرتکب شوند، این است که خود را تنها مسئول همه چیز بدانند و از استفاده از تیم های تخصصی و مشاوران پرهیز کنند. واقعیت این است که هیچ رهبر تجاری به تنهایی نمی تواند از پس همه ابعاد یک بحران برآید. بحران ها معمولاً چالش های متنوعی ایجاد می کنند که نیازمند تخصص های مختلف هستند؛ از مسائل مالی و حقوقی گرفته تا مدیریت منابع انسانی و فناوری. رهبران هوشمند کسانی هستند که می دانند چگونه از تخصص و تجربه تیم های مشاوره بهره ببرند تا تصمیمات بهتری بگیرند.

برای مثال، در بحران های قانونی، حضور تیم های حقوقی قوی می تواند به رهبران کمک کند تا بهترین راه حل های حقوقی را پیدا کنند و از جریمه ها یا مشکلات قانونی بزرگ تر جلوگیری کنند یا در بحران های تکنولوژیک، مشاوران فناوری می توانند به رهبران کمک کنند تا سریع تر به نوآوری های لازم دسترسی پیدا کنند و از مزیت های رقابتی جدید بهره برداری کنند. بهره گیری از مشاوران نه تنها به حل سریع تر بحران ها کمک می کند، بلکه باعث می شود که تصمیمات گرفته شده با دقت بیشتری انجام شوند.

همچنین، استفاده از تیم های داخلی متخصص نیز می تواند نقش بسیار مهمی در مدیریت بحران داشته باشد. رهبران باید توانایی شناسایی افراد کلیدی در تیم های خود را داشته باشند و از تخصص آنها در زمان بحران بهره برداری کنند. این همکاری ها نه تنها به بهبود روند تصمیم گیری ها کمک می کند، بلکه باعث افزایش اعتماد درون سازمانی نیز می شود. وقتی کارکنان احساس کنند که نقش مهمی در مدیریت بحران دارند و تصمیمات آنها مورد توجه قرار می گیرد، احتمال بیشتری وجود دارد که با انگیزه و تعهد بیشتری به حل بحران کمک کنند.

سخن پایانی

بحران ها بخش اجتناب ناپذیری از دنیای کسب وکار هستند، اما نحوه مواجهه با آنهاست که تفاوت ها را رقم می زند. شما به عنوان یک رهبر تجاری یا مشاوری که در کنار چنین شخصی کار می کند، می توانید با یادآوری اهمیت استفاده از روش های مختلف وضعیت نهایی یک کسب و کار را از فاجعه نجات دهید. 

مطلب مرتبط: 4 اصل موفقیت در روزهای بحرانی

من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با اصول رهبری تجاری در شرایط بحرانی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوالی در رابطه با نکات مورد بحث در مقاله داشتید، تعارف را کنار گذاشته و با ما در ارتباط باشید. 

منابع:

https://www.linkedin.com

https://www.forbes.com

https://vorecol.com

https://blog.hubspot.com