شکست در زندگی شخصی یا کاری خود، دلیل بر حضور شما در شرایط نامناسبی نیست. من به جرأت می گویم که 100درصد خوانندگان این متن شکست را تجربه کرده اند. در حقیقت هر انسانی در زندگی خود دو انتخاب پیش رو دارد؛ یکی ماندن در شرایط کنونی و دیگری خطر کردن و پذیرش شکست احتمالی.
متأسفانه شکست با مفاهیم منفی همراه است. به دوران کودکی خود و نمرات کم یا راه نیافتن به تیم منتخب کلاس فکر کنید. والدین، معلمان و مربیان همگی بچه ها را به دلیل شکست جریمه می کنند. این حقایق به ما می آموزند که شکست امری منفی است و باید از آن دوری کرد.
ما با این ذهنیت به دنیا نمی آییم. به کودکی فکر کنید که بارها زمین می خورد، اما دست از تلاش برای ایستادن برنمی دارد. به اشتباهات تان در دوران آموختن زبان مادری فکر کنید، اما در طول زندگی، ما شکست را مترادف با از دست دادن و هم معنی با ضعف شناخته ایم. این طرز فکر شجاعت مورد نیاز برای پیروزی را از ما سلب می کند.
در اینجا با 5 دیدگاه مناسب نسبت به شکست آشنا می شویم.
مطلب مرتبط: چرا برخی از مردم شکست می خوردند (ویدئو )
1- شکست جزئی اجتناب ناپذیر از زندگی ماست؛ از بدو تولد تا زمان مرگ
یکی از کارتون های مورد علاقه من ملاقات با خانواده رابینسون است. لوئیس، پسر جوان خانواده، ماشینی می سازد که به صورت خودکار کره بادام زمینی را با ژله بر روی نان می مالد تا زمان مورد نیاز برای آماده سازی ساندویچ ژله و کره بادام زمینی را کاهش دهد. برای یک کودک ایده بدی به نظر نمی رسد. اما هنگام نمایش دستگاه به خانواده، این ماشین با خطا مواجه می شود و ضمن انفجار، چهره اعضا خانواده را نیز آغشته به ژله و کره بادام زمینی می کند.
عکس العمل خانواده برای من بی نظیر بود؛ آنها به جای ناراحتی، جشن گرفتند.
خانواده رابینسون شکست را به عنوان بخشی طبیعی از زندگی پذیرفته بودند. حقیقت اینکه لوئیس نیز از شکست فراری نبود و آن را عامل تشویق می دانست. این شخصیت شایسته تشویق و ستایش بود، چرا که صرفاً با گذر زمان می توانست آن ایده را به موفقیت برساند.
2- شکست راهنمای زندگی است و نه یک هیولا
با اینکه شکست مانند هیولایی به نظر می رسد، اما باید بگویم که هیچ دروغی بالاتر از این جمله نیست! این طرز فکر لاجرم منجر به کاهش اعتماد به نفس می شود. شاید حتی این ذهنیت را به وجود آورد که شما انسان بدی هستید. اگر شکست را امری شخصی در نظر بگیرید، یعنی خود را با آن رویداد یکسان دانسته اید.
با شکست مانند انسانی آزاردهنده برخورد کنید که می خواهد زیر جلدتان نفوذ کند! به او بگویید از درسی که به شما داده است ممنون هستید و باید او را ترک کنید. بی خیال شوید، تجربه کسب کنید و سریعاً گام بعدی را برای رسیدن به هدفی جدید بردارید.
دو مسیر یادگیری وجود دارد. این دو راه از شکست های خودتان و از شکست های دیگران حاصل می شوند. راهنماها، مربیان و رهبران در موقعیتی قرار دارند که می توانند به شما بیاموزند، چرا که شکست های بسیاری را تجربه کرده اند. تجربه های توأم با شکستِ آنها همان دانشی است که این افراد را مهیای مدیریت دیگران می کند.
وقتی شکست را به عنوان یک راهنما در نظر بگیرید، درسی ارزشمند می آموزید و از نظر روانی همواره آماده کسب تجربیات بیشتر می شوید.
3- شکست متضاد موفقیت نیست؛ از لازمه های رسیدن به آن است
با اینکه عوام شکست را نقطه مقابل موفقیت می دانند، کارآفرینان بزرگ می گویند که شکست قدمی در مسیر پیروزی است. دقیقاً همان طور که برای رسیدن به نوک قله باید از میان راه های سنگلاخی، درخت ها و غیره بگذرید، برای رسیدن به موفقیت نیز باید شکست هایی را تجربه کنید. سدهای متعددی در مسیر هستند که راهی برای دور زدن آنها وجود ندارد.
بسیاری تصور می کنند تنها خودشان با چنین چالش هایی مواجه می شوند. ما بخش های زیبای زندگی خود را در شبکه های اجتماعی به اشتراک می گذاریم و مخاطبان مان تنها قسمت شیرین زندگی مان را می بینند.
این تفکر که شکست با تمام ناراحتی هایی که به همراه می آورد، باز هم امری طبیعی است، به انسان آرامش می بخشد. شکست را نباید اتفاقی خاص و عجیب در نظر گرفت؛ بلکه باید آن را پیش بینی کرد و همواره انتظارش را داشت.
4- شکست داستان های شگفت انگیزی ایجاد می کند
ایلان ماسک(Elon Musk) بارها شکست خورد؛ دیو رمزی (Dave Ramsey) یک قدم با ورشکستگی فاصله داشت؛ جف بزوس (Jeff Bezos) میلیاردها دلار ضرر کرد؛ اپرا وینفری (Oprah Winfrey)، والت دیزنی (Walt Disney) و استیو جابز (Steve Jobs) همگی در یک نقطه مشترک بودند؛ «شکست». تمامی این افراد از شکست به عنوان چراغ راه خود استفاده کردند. شکست نه تنها آنها را برای رسیدن به موفقیت قوی تر ساخت، بلکه پلی قوی برای ارتباط آنها با مخاطبان شان نیز ایجاد کرد: «داستانی شنیدنی.»
داستان زندگی آنها برای بسیاری افراد نقش نقطه عطف را داشت. افراد موفق امپراتوری خود را بر روی کوهی از شکست ایجاد کرده اند. اگر شما در فصل یازدهم از ماجرای شکست های خود هستید، همواره تصور کنید چه داستان جذابی از آن می توانید برای مخاطبان تان روایت کنید. وقتی به زمین افتادید، برخیزید، لباس خود را بتکانید و بگویید «داستان جذابی در حال شکل گیری است.»
مطلب مرتبط: باورهای محدودکننده ای که باعث شکست کسب و کار می شوند
5- شکست شما را متواضع و آماده یادگیری می سازد
فردی را با غرور بی حدّ و حصر تصور کنید که فکر می کند همه چیز را می داند؛ هیچ کس از بودن با چنین انسانی لذت نمی برد. تمامی کارمندان دوست دارند رهبران شان را همراه با شکست ها و سختی های شان بشناسند. زندگی وقتی زیباتر می شود که شما مانند یک دانش آموز، فروتنانه به دنبال یادگیری و بهبود شرایط بگردید.
به لطف شکست ها، انسان چنین ذهنیتی می یابد.
زمانی که شکست را رویدادی بیرونی بدانید و نه بخشی از خودتان، می توانید با آغوش باز آن را بپذیرید و از آن درس بگیرید. وقتی چنین درسی را بیاموزید، شکست به دوستی بزرگ برای شما مبدل می شود، نه یک دشمن تلخ!