انتخاب شما در نوع رهبری و شخصیتی که به دنبال آن هستید، چیست؟
تعاریف متداول در زمینه رهبری به نشان دادن نمودهای بیرونی و ظاهری از قبیل بینش، داوری، خلاقیت، رانش، گیرایی و حضور همه جانبه و غیرمتمرکز می پردازند و توجه چندانی به اصل و جوهره رهبری ندارند.
این الگوی ظاهری تا مراحل مدیریتی و سازمانی نیز ادامه دارد. افراد عموماً به دلیل تسلط در زمینه این نمودهای بیرونی، شناخته می شوند و پاداش می گیرند. عموماً موفقیت براساس درآمد، سود، محصولات جدید، محدودسازی هزینه، سهم در بازار و دیگر مقیاس هایی از این قبیل، سنجیده می شود.
به طور قطع، دستیابی و سنجش نتایج و نمود های خارجی، بسیار ارزشمند هستند، اما مسئله اصلی محسوب نمی شوند. مسائل اصلی شامل این سوالات می شوند: (1) «چه چیزی این نتایج خارجی را به وجود می آورد؟» و (2) «چه چیزی سبب پایداری این نتایج خارجیِ مناسب می شود؟»
جواب اولین سؤال، رهبری و جواب دومین سؤال، رهبری عالی و انواع صحیح آن است.
رهبری صحیح و معتبر، نتیجه صداقت است؛ صداقت به معنای در اولویت قرار دادن نیازهای دیگران نسبت به نیازهای خودتان است؛ رهبری صحیح در صداقت برای اشتراک گذاری مثبت و منفی اطلاعات است؛ صداقت در استقبال و تایید نقطه نظراتی که با دیدگاه شما تفاوت دارند؛ صداقت در یکپارچه سازی ارزش هایی که مدعی آن هستید و با رفتار خود آن را به نمایش می گذارید.
رهبری صحیح، نتیجه شفافیت است؛ شفافیت در مورد آنچه مورد حمایت شماست و آنچه شما از آن حمایت نخواهید کرد؛ شفافیت در تعیین مسیر و هدایت در دریایی از گزینه های نامحدود که با در نظر گرفتن راستای مطلق شمالی (True North) ارزش هایی که شما تعیین کرده اید به وجود می آید و به طور پیوسته شما را در مسیر درست نگه می دارد و قابلیت اصلاحات اصولی موردنیاز در زمان انحرافات موقتی را ایجاد می کند.
در دوره قبل از انقلاب روسیه، یک کشیش هنگامی که در کنار جاده قدم می زد، با یک سرباز درگیر شد. سرباز تفنگ خود را به سمت کشیش هدف گرفت و از او پرسید: «تو که هستی؟ کجا می روی؟ علت رفتن تو چیست؟» کشیش بدون اینکه مضطرب شود سؤال او را با بیان سؤال خود پاسخ داد، «آنها چقدر به تو پرداخت می کنند؟» سرباز با وجود اینکه از این سؤال متعجب شده بود، جواب داد، «ماهی بیست و پنج کوپک.» بعد از مکثی پرمعنا، کشیش گفت «من پیشنهادی برای تو دارم. اگر هر روز من را در این مکان متوقف کنی و برای پاسخ به این سه سؤالی که پرسیدی به چالش بکشانی، ماهی پنجاه کوپک به تو پرداخت خواهم کرد.»
هیچ کدام از ما «سربازی» نداریم که روزانه ما را با سؤالات سخت زندگی مواجه کند، اما می توانیم این سؤالات را صادقانه از خودمان بپرسیم. اگر خودمان انتخاب کنیم، می توانیم با ایجاد چالش هایی مختلف، خود را به سمت کارهای بهتر و حتی بهتر شدن به طور کلی، سوق دهیم.
پیتر سنگ (Peter Senge) در کتاب «انضباط پنجم(The Fifth Discipline)»، که موفقیت فوق العاده ای را به دست آورده است، نوشت «افرادی که در رده های بالایی از مهارت های فردی قرار دارند، با زیرکی از ناآگاهی ها، نقص ها و حیطه های قابل پیشرفت خود مطلع هستند و عمیقاً به خودشان اعتماد دارند. به نظر متناقض می آید؟ این تناقض تنها برای کسانی است که این راه و سفر را به عنوان یک دستاورد و جایزه نمی بینند.»
کلمهauthenticity به معنای اصالت و اعتبار، برگرفته از کلمه یونانی author، به معنای نویسنده و مؤلف است. برای تبدیل شدن به یک رهبر معتبر، به تمرکزی روزانه و تعهدی مادام العمر برای خود شناسی نیاز است. بسیاری از برنامه های مربیگری اجرایی بیش از خصوصیات فردی، بر شخصیت و هویت تمرکز دارند. افراد عموماً برای اینکه چگونه عمل کنند آموزش می بینند، در حالی که باید یاد بگیرند که چگونه باشند. روش و رویه ای که این نوع آموزش در پیش گرفته است، در نهایت نتایج سطحی و کوتاه مدتی را ایجاد می کند. با وجود مقادیر کافی استرس، تمام روش های قدیمی شکست خواهند خورد.
اصالت و اعتبار به انتخاب بستگی دارد. ما با اندیشه و تأمل، برای اجرای راه های مشخص و تحت شرایط مقرر، تصمیم می گیریم.
قدم به قدم، انتخاب های مان ما را به شکلی که هستیم، درمی آورند.
با دقت انتخاب کنید.