راه اندازی یک شرکت جدید برای مدیرعامل این شرکت فرصتی مهیا کرد تا واکنش مردم را نسبت به نسخه ی جدید محصول بداند و درنهایت هر دو شرکت را با یکدیگر ادغام کند.
مایک مک درمنت، مدیرعامل شرکت FreshBooks، حدود ۱۸ ماه پیش به طور مخفیانه شرکت جدیدی راه اندازی کرد تا با شرکت قبلی خود رقابت کند. در ادامه ی این مقاله به بررسی بیشتر دلایل این کار می پردازیم.
پیدا کردن فرصت جدیدی برای کسب تجربه
مک درمنت در سال ۲۰۱۳ احساس کرد کسب وکارش با سرعت ثابتی رشد نمی کند. شرکت FreshBooks که مدتی به عنوان یک کسب و کار موفق در صنعت کتاب داری فعالیت کرده بود، برای ماندن در بازار رقابت به نوآوری احتیاج داشت. مک درمنت متوجه شد محصولات نرم افزاری انعطاف پذیر و به طور مرتب در حال تغییر هستند.
همچنین مصرف کنندگان انتظار دارند که محصولات دائما تغییر و پیشرفت کنند. اما چگونه می توان بدون ایجاد اختلال در کار کاربران فعلی، تغییرات اساسی در محصول ایجاد کرد؛ مخصوصا زمانی که کسب وکارشان را از طریق محصول شما مدیریت کنند؟ یک شرکت چگونه می تواند زمانی که مشغول انجام دادن کسب وکار خود است، برای پیدا کردن راه های خلاقانه زمان بگذارد؟ این ها سؤال هایی هستند که در ذهن مک درمنت ایجاد شده بودند و او معتقد بود با ارائه ی یک نسخه ی به روزتر تحت عنوان برند جدید می تواند مشکل را حل کند.
بنابراین تصمیم گرفت شرکت جدیدی به نام BillSpring راه اندازی کند. راه اندازی شرکت جدید و ارائه ی نسخه جدید محصول، فرصت تازه ای برای کسب تجربه و جذب مشتری های جدید برای او به همراه داشت. این استراتژی اگرچه منطقی به نظر می رسد؛ اما غیر متعارف است. با این حال تجربه ی شرکت قبلی به او یاد داده بود که باید مردم را در مرکز تمام تصمیم هایش قرار دهد؛ بنابراین با راه اندازی شرکت جدید مشکلی نداشت.
توجه کردن به مشتری ها
شرکت FreshBooks اهمیت زیادی به مردم می دهد و این موضوع را در تمام تصمیم گیری های خود لحاظ می کند. این شرکت در تمام مراحل کاری خود از توسعه ی محصولات گرفته تا استخدام و آموزش، مردم را در رأس تصمیم گیری ها قرار می دهد. طبق گفته ی مک درمنت زمانی که صحبت از تصمیم گیری به میان می آید، کارمندان تنها کسانی نیستند که نظرشان مهم است؛ بلکه مردم نیز در آن ها دخالت دارند.
این شرکت به اندازه ای به این موضوع اهمیت می دهد که تمام کارمندانی که به تازگی استخدام می شوند باید به مدت یک ماه در بخش خدمات مشتری ها کار کنند. این قانون در مورد همه ی کارمندان حتی مدیر مالی که سابقه ی مدیریت سه شرکت بزرگ را دارد اجرا شده است. او نیز مانند هر کارمند جدید دیگری پیش از ورود به بخش اصلی، به مدت ۳۰ روز در بخش خدمات مشتریان فعالیت کرد. این قانون به کارمندان آموزش می دهد که باید رضایت مشتری ها را در اولویت قرار دهند. بنابراین راه اندازی شرکت جدید ایده ی دور از ذهنی نیست و به عنوان راهی برای معرفی تغییرات در نظر گرفته می شود.
در نظر گرفتن راهی برای معرفی تغییرات
تغییرات چه جزئی و ساده باشند مانند اضافه کردن ویژگی جدید به محصول؛ یا بزرگ و اساسی باشند مانند راه اندازی شرکت جدیدی برای رقابت، توجه به تأثیر آن روی مردم باید همیشه در نظر گرفته شود.این قانون تنها در شرکت Freshbooks اجرا نمی شود بلکه تمام کسب وکارهای بزرگ و موفق به آن عمل می کنند. ۱۸ ماه بعد از راه اندازی شرکت Billspring و موفق شدن آن در کسب وکار، مک درمنت متوجه شد زمان پنهان کاری به پایان رسیده و بهتر است دو شرکت را با نام همان شرکت قبلی با هم ادغام کند.
او می گوید: «زمانی که محصول جدید را ارائه دادیم نمی خواستیم کاربرانمان نگران این موضوع شوند و اگر به آن ها می گفتیم احتمالا این موضوع را قبول نمی کردند و استفاده از محصول قبلی را ترجیح می دادند. ما تمام تلاشمان را کردیم محصولاتمان را بدون ثبات نشان ندهیم و به مشتری ها اجازه دادیم تا زمانی که فرصت دارند، بین انتخاب نسخه ی برند جدید و قدیمی تصمیم گیری کنند.»
فراهم کردن شرایط برای نوآوری
تحت فشار گذاشتن شرکت برای ارائه ی نوآوری و رشد کردن راه حل مناسبی نیست؛ اما مهیا کردن شرایطی برای ایجاد تغییر و رشد راه حل مناسبی است. مک درمنت علاوه بر زمان و هزینه ای که برای راه اندازی شرکت جدید صرف کرد، فرصت ۱۸ ماهه ای داشت تا دستاوردهای خوب و مثبتی به کارمندان و مشتری های خود ارائه دهد. درنهایت زمان دادن و مهیا کردن شرایط جدید برای ارائه ی محصول باعث شد شرکت به موفقیت چشمگیری دست پیدا کند.