چگونه می توانید یک استراتژی برای تضمین نوآوری و خلاقیت در سازمان تان ایجاد کنید؟
هنگامی که اصول طراحی در تدوین استراتژی و نوآوری اعمال می شود، میزان موفقیت برای نوآوری به طور چشمگیری بهبود می یابد. طبق ارزیابی های انجام شده در سال 2014 شرکت هایی که در حوزه طراحی در زمره شرکت های پیشرو به شمار می آیند، همچون اپل، کوکاکولا، ای بی ام و پراکتر و گمبل در 10 سال گذشته، 219 درصد رشد بیشتر را به واسطه افزایش در خلاقیت و نوآوری، تجربه کرده اند. طراحی فوق العاده این فاکتورها در سازمان باعث می شود محصولات مطلوب تر شده و خدمات جذابیت بیشتری برای کاربران داشته باشند.
به گزارش مدیر اینفو، با توجه به میزان موفقیت چشمگیر شرکت های مذکور، امروزه مفهوم طراحی فراتر از ساخت اشیا است. سازمان ها اکنون می خواهند بدانند چگونه به طراحی فکر و اصول طراحی را در محیط کاری شان اعمال کنند. «تفکر طراحی» در خدمت توسعه مؤثر استراتژی و تغییرات سازمانی است.
شما می توانید خلاقیت، نوآوری، مدیریت و حتی مسیر پیش روی تان را طراحی کنید. شیوه تفکر طراحی می تواند به سیستم ها، فرآیند ها، پروتکل ها و تجارب مشتری اعمال شود. هدف از طراحی، بهبود کیفیت زندگی مردم و به طور کلی بهبود کیفیت زندگی در سرتاسر کره زمین است.
تفکر طراحی چیست؟
تفکر طراحی روشی است که توسط طراحان برای حل مشکلات پیچیده استفاده می شود و راه حل های مطلوب برای مشتریان را پیدا می کند. طرز تفکر طراحی بر مشکل تمرکز نمی کند بلکه بر راه حل و اقدامی در مسیر آینده تمرکز دارد. در حقیقت تفکر طراحی بر منطق، تخیل، شهود و استدلال سیستماتیک تمرکز می کند تا بتواند امکانات موردنظرش را کشف و نتایج دلخواه را به نفع کاربر نهایی (مشتری) ایجاد کند.
تفکر طراحی شامل حساسیت طراحان و روش های آنان برای مطابقت با نیازهای افراد می شود و به بررسی امکان پذیری استراتژی ها در کسب وکار می پردازد. اعمال تفکر طراحی در کسب و کار منجر به ارزش مشتری و ایجاد فرصت های بازار می شود. (تفکر طراحی مساوی است با حساسیت و بینش خاص طراحان + تخصص مدیران برای ایجاد استراتژی مطلوب).
تمایز میان طراحی و تفکر طراحی:
طراحی، ایجاد چیزی جدید و مطلوب است. تفکر طراحی موضعی پیشگیرانه برای حل و فصل مشکلات محسوب می شود و ترکیبی از تخصص، سازگاری و طراحی است که در شرایط دشوار و پویایی محیطی به کمک مان می آید. درواقع تفکر طراحی تلفیقی از علم و هنر و طراحی است؛ بدین گونه که:
- علم، پیدا کردن شباهت بین چیزهایی که متفاوت هستند
- هنر، پیدا کردن تفاوت بین چیزهایی که مشابه هستند
- طراحی، ایجاد ابزاری جدید و مطلوب از قطعاتی نامناسب
تفکر طراحی چارچوبی ساختاری برای درک و پیگیری نوآوری ارائه می دهد که به رشد طبیعی سازمان کمک می کند و ارزش واقعی سازمان را به مشتریان نشان می دهد. چرخه تفکر طراحی شامل مشاهده برای کشف عوامل ناخوشایند یا محدودیت های یک وضعیت خاص، ایجاد فرصت و دامنه نوآوری، ایجاد ایده های خلاقانه و در آخر آزمون و بررسی راه حل ها است.
تفکر طراحی به نوآوری انسان محور متکی است:
نوآوری متمرکز بر انسان، با درک نیاز مشتریان یا کاربران به صورت غیررسمی آغاز می شود. امن ترین منبع ایده های جدید که دارای مزیت رقابتی واقعی و درنتیجه حاشیه سود بالاتر هستند، نیازهای غیررسمی مشتریان است. صمیمیت با مشتری (دانش عمیق از مشتریان و مشکلات آنها) کمک می کند تا این نیازها را کشف کنید.
در تفکر طراحی ما عدم اطمینان و ریسک نوآوری را کاهش می دهیم، اما چگونه؟ توجه داشته باشید که ما گروهی از مشتریان را به عنوان نمونه بررسی می کنیم؛ در این روند یادگیری از مشتریان، ارزیابی آنها و اصلاح مفاهیم موردنظر صورت می گیرد. واضح است تولید محصول یا ارائه خدمت به این صورت کارآمدتر خواهد بود. در واقع متفکران طراحی به بینش مشتری از تجربیات واقعی تکیه می کنند، نه فقط داده های تاریخی و تحقیقات بازار.
ظرفیت های تفکر طراحی را در سازمان تان توسعه دهید:
لازم نیست طراح باشید تا بتوانید مثل طراحان فکر کنید. درحالی که تبدیل شدن به طراحی خوب ممکن است سال ها طول بکشد، شما می توانید به عنوان طراح فکر کنید و بیندیشید که چگونه مدیریت و نوآوری را به نفع خودتان طراحی کنید. طراحی نوآوری با قصدی استراتژیک آغاز می شود. اگر درحال نقشه برداری از استراتژی های تان برای ایجاد نوآوری در کسب و کارتان هستید، درواقع می توان گفت شما در حال طراحی نوآوری هستید.
کارشناس ارشد کارآفرینی