همان طور که هر انسانی اهداف، ارزش ها و ایده های خود را دارد و بر مبنای آن رفتار و برنامه ریزی می کند، سازمان ها و واحد های کسب وکار نیز براساس چشم انداز، ماموریت و ارزش های طراحی شده، تشکیل شده اند.
سازمان ها به وسیله افرادی پایه گذاری شده اند که باورها و اهداف متفاوت دارند. مسئله مهمی که در بسیاری از سازمان ها وجود دارد پاسخ به این سوال است که چگونه می شود این محیط متضاد را مدیریت کرد؟ شاید بزرگ ترین چالشی که امروز سازمان ها با آن مواجه هستند، ساخت یا تربیت افرادی است که از ارزش های سازمان پیروی کنند و با آن همسو و همراه باشند ولی متاسفانه بسیاری از سازمان ها برای پاسخ به این تضاد از ابزارهای اشتباه استفاده می کنند.
فرهنگ سازمانی مجموعه ای است از باورها و ارزش های مشترك که بر رفتار و اندیشه افراد سازمان اثر می گذارد و می توان آن را نقطه شروعی برای حركت و پویایی یا مانعی در راه پیشرفت به شمار آورد. فرهنگ سازمان دربرگیرنده هنجارها، سنت ها و تشریفات و مفروضات است که از یک سو تابعی است از نمایشگر نمادهای ملموس مانند طرز پوشش، رفتار، مراسم، تشریفات، اسطوره ها و افسانه ها و از سوی دیگر پایه اساسی فرهنگ سازمان است كه به ارزش های زیربنایی، مفروضات، باورها و فرآیندهای فكری افراد و گروه های سازمانی اشاره دارد.
داستان ها نمونه هایی الهام بخش، باورکردنی و درخشان هستند که به ما آموزش می دهند. آنها، معانی و مفاهیم را آشکار می کنند بدون اینکه مرتکب خطایی در آن شوند. آنها راهی هستند برای برقراری یک رابطه منطقی و احساسی.
تا به حال توجه کرده اید در بسیاری اوقات داستان هایی درباره شرکت شما می گویند؟ مصرف کنندگان، سهامداران، کارکنان، تشکل های غیر دولتی، مطبوعات و گروهای مرجع نقش مهمی در انتشار داستان ما دارند. آنها به طور مستقیم و آگاهانه روی درک و خلق تصاویر و احساسات افراد روی سازمان تاثیر می گذارند.
تمام کاری که باید انجام بدهید این است که از این داستان ها برای شکل دادن به فرهنگ شرکت تان استفاده کنید.
چگونه داستان ها به فرهنگ سازمان کمک می کنند؟ چهار گام برای داستان سرایی شرکت شما به عنوان عامل پیش برنده وجود دارد:
1- برانگیختن و به شوق درآوردن
1.1. اقدامات احتمالی در پشت ارزش های شرکت تان را درک کنید.
2. 1. تعدادی از مثال های خوب که می توانند آن ارزش ها را برجسته کنند، ارائه کنید.
1.3. از مردم بخواهید داستان های شان را براساس همان موضوع به اشتراک بگذارند.
2- جست وجو کردن
2.1. مشخص کنید چه رفتار یا شخصیتی چسبندگی بیشتری با ارزش های انتخاب شده شما دارند.
2.2. نمونه هایی از آن رفتارها و شخصیت هایی که در متن داستان هایی که مردم فرستاده اند، جست وجو کنید.
2.3. شناخت ظرفیت های نمایشی برای رفتار و شخصیت انتخاب شده.
3- پذیرفتن
3.1. اجازه بدهید همه بدانند بهترین داستان چیست.
3.2. به نویسندگان داستان ها پاداش دهید.
3.3. از آنها بخواهید با همکاران درباره چیزهایی که آنها را به درون رفتار یا شخصیت هدایت می کند، صحبت کنند.
4- الهام بخشیدن
4.1. داستان ها را در سرتاسر شرکت پخش کنید. همه باید از داستان ما با خبر شوند.
4.2. اگر می توانید روی داستان هایی شگفت انگیز و مهیج سرمایه گذاری کنید.
4.3. بگذارید برنده ها الهام بخش داستان های جدید باشند.
مردم اعم از کارکنان، سهامداران، گروه های مرجع و... را در داخل داستان خود قرار دهیم و به نحوی آن را تعریف کنیم تا ضمن درک صحیح از روایت ما، خود جزیی از شخصیت ها شده و رفتارهایی همسو و هم جهت داشته باشند.
داستان ها با ساده و عینی کردن ارزش های سازمان، در صورتی که به نحو مناسبی طراحی و تعریف شوند، می توانند اهداف، ارزش ها و باورهای ما و ذی نفعان را همسو کنند.
آنها با تقویت تعهد سازمانی می توانند فرآیند سه گانه پذیرش، همانند شدن و درونی کردن را تسهیل کنند.
مقبولیت داستان ها و انتشار صحیح آنها با استفاده از روش ها و ابزار مناسب می توانند منجر به تقویت هویت سازمانی، آسان کردن تعهد گروهی، کمک به شکل دادن رفتار کارکنان، تاثیر بر نحوه عملکرد مدیریت و ثبات نظام اجتماعی شود.
کارشناس ارشد بازاریابی
مطالب مرتبط: