در دنیای متلاطم امروز، نظریه بازی بهعنوان یک ابزار پیشبینیکننده برای ارائه دیدگاه درباره چگونگی نقش آفرینی هر فرد در سمت سازمانی خود در محیطهای متغیر و دیگر اطلاعات ارزشمند برای تصمیمگیری درآمده است. حتما میدانید که پیروزی در هر بازی تنها تابع شانس نیست بلکه اصول و قوانین ویژه خود را دارد. البته هر بازیکن سعی میکند طی بازی با دانستهها و نادانستهها و با به کارگیری اصولی، خود را به برد نزدیک کند و صد البته در این میان کسی پیروز میدان خواهد بود که بیش از دیگران از این اصول بهره گیرد.
نــــظریـــه بــــازی (Game Theory) به منظور تحلیل وضعیتهای رقابتی كه دارای منافع متقابل است گسترش یافته است. وضعیتهایی كه در نظریه بازیها بررسی میشود مشتمل بر دو یا چند نفر با هدف متفاوت است و عمل هر یك بر نتیجه بازی تاثیر میگذارد ولی كاملا آن را تعیین نمیكند. به علاوه فرض میشود كه هر فرد هدفهای حریفان خود را میشناسد با فرض اینكه هر بازیكن میخواهد حداقل سود خود را به ماكزیمم برساند یا همارز آن میخواهد ماكزیمم زیان مورد انتظار خود را حداقل کند.
جایگاه نظریه بازی در کسبوکارهای امروزی
با وجود کاربردهای فراوانی که برای نظریه بازی ذکر میشود، بسیاری از مدیران علاقهای برای بهکار بردن آن ندارند و آن را بیشتر تئوری میدانند تا کاربردی. چندین عامل در دنیای اقتصادی امروزه، نظریه بازی را در استراتژی شرکتها به جایگاه والایی رسانده است، بهگونهای که بعضی شرکتهای درگیر بحران حتی جسارت به خرج داده و با استفاده از این نظریه در تلاش برای ربودن سهم بازار هستند. نظریه بازی میتواند با انتخاب مجموعه ورودیهای مناسب و تحلیل سناریوهای ممکن برای تصمیمگیری حیات تازهای به سازمان دهد و اطلاعات شفاف را برای تصمیمگیری در اختیار آنان گذارد.
این فقط یک بازی نیست
نظریه بازی به فرآیند تصمیمگیری گروهی بهگونهای مینگرد که نتیجه عملکرد هر فرد یا «بازیکن» در موقعیت یا بازی داده شده، به عملکرد همه افراد بستگی دارد. همچنین این نظریه موفقیت یک فرد در تصمیمگیری را با توجه به انتخابهای دیگران پیشبینی میکند.
اگر شما بازیکن یک بازی باشید، در هنگام انتخاب دیگران را هم باید مدنظر قرار دهید و میتوانید مطمئن باشید تحت این نظریه دیگران هم در انتخابهایشان به منافع شما فکر میکنند. پس به طور کلی در هنگام اتخاذ استراتژی برای تصمیمگیری، تفکر خود و تفکر دیگران را در نظر بگیرید.
شرکتهای تعاملی
امروزه شرکتها به طور فزایندهای از علم نظریه بازی برای اتخاذ تصمیمات با ریسک بالا در بازارها و موقعیتهای بسیار رقابتی استفاده میکنند. نظریه بازی پیشینهای 50 ساله و توانایی ایجاد یک انتخاب استراتژیک ایدهآل در موقعیتها، شرکتها و صنایع مختلف را دارد. اصول این نظریه با استفاده از یک بازی استراتژیک بنیان نهاده شده که مبنای آن سناریوهای ریاضی تعریف شدهای است که تعدادی بازیکن (فرد یا شرکت)، تعیین یک مجموعه استراتژی برای این بازیکنان و تعیین ویژگیهای هر مجموعه استراتژی را شامل میشود.
این نظریه ابزار قدرتمندی برای پیشبینی خروجیهای یک گروه شرکت است که با هم تعامل دارند و اقدام یک شرکت بهصورت مستقیم بر خروجی شرکت دیگر تاثیرگذار است. توجه به این نکته حائز اهمیت است که وظیفه هر شرکت بهعنوان بخشی از شبکه پیچیده تعاملات است و هر تصمیم یا اقدام یک شرکت بر دیگر نهادهایی که با آن تعامل دارند اثر میگذارد. هر تصمیم گیرنده نقش یک بازیکن در بازی تجاری را دارد. هنگامی که شرکتی که تصمیمی اتخاذ میکند یا استراتژی انتخاب میکند، باید انتخابهای بالقوه و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد تا بتواند یک استراتژی بهینه را ساختاربندی کند.
کاربرد نظریه بازی برای موقعیتهای استراتژیک
نظریه بازی برای موقعیتهای استراتژیکی ایدهآل است که رفتارهای فردی یا رقابتی بتواند مدلسازی شود.
این موقعیتها شامل مزایده، فعالیتهای چانهزنی (بهعنوان مثال اتحادیه در مقابل مدیریت، قیمتگذاری و مذاکرات به اشتراکگذاری درآمد)، تصمیمات مرتبط با محصول (ورود یا خروج از بازار)، تصمیمات عامل اصلی (مذاکرات مرتبط با پاداش و انگیزههای عرضهکننده) و طراحی زنجیره تامین (برای مثال مدیریت ظرفیت و ایجاد یا حذف یک تصمیم) است. عموما بازیهای استراتژی چندگانه برای مدلسازی رقبا و منافع مختلف و استراتژیهای بالقوه به کار میرود. این بازی دو هدف را دنبال میکند:
یک - ارائه مجموعه پیشنهادهایی بـــرای تصــمیمگیریهای استراتژیک و هدایت رفتارهای رقابتی برای نائل شدن به بازده مطلوب و دو - تحلیل این مسئله که چگونه یک مجموعه حرکات استراتژیک ممکن برای تصمیمگیری میتواند نتایج رقابتی مختلف را پیشبینی کند.
انواع بازیهای مختلف میتواند با توجه به موقعیت استراتژیک، تعداد عوامل (بازیکنان)، میزان اطلاعات موجود و محدودیتهای زمانی استفاده شود.
معایب نظریه بازی
با تمام این تفاسیر، استفاده از این روش بدون اشکال نیست. اولا نظریه بازی فرض میگیرد که بازیکنان بهصورت عقلانی و طبق منافع شخصی خود عمل میکنند و میدانیم که این همیشه ممکن نیست. ثانیا این نظریه فرض میگیرد که بازیکنان بهصورت استراتژیک عمل میکنند و پاسخهای رقابتی اقدامشان را مورد توجه قرار میدهند. در صورتی که تجربیات ما میگوید که همه مدیران بهصورت استراتژیک فکر نمیکنند.
در آخر اینکه، نظریه بازی هنگامی بیشترین اثربخشی را دارد که مدیران منافع مثبت و منفی مورد انتظار هر اقدام را بدانند اما در دنیای واقعی بیشتر شرکتها دانش کافی برای آن را ندارند.
با وجود معایب ذکر شده، یک بازی که بهصورت مناسب ساختاربندی شده باشد، میتواند به طور محسوسی ریسکهای تجاری را کاهش دهد، منجر به شکلگیری دیدگاههای رقابتی ارزشمند شود، هماهنگی داخلی حول تصمیمات استراتژیک را بهبود دهد و به حداکثرسازی منفعت استراتژیک بینجامد.