ابوالمشاغل

- حالا تو چرا اینقدر عصبانی هستی جوون؟ چی شده؟ حالا اینا یه مشت آدم رییس کل و مدیر و از این حرف‌هان، میانگین سابقه کاریشونم بالای سه برابر سن و سال تو جوونکه، یه حرفی زدن، اینا آدمای نسل بیابون و چادر و اجرا و ساختن هستن، چه می‌دونن کامپیوتر چیه، طراحی یعنی چی...

- من از حرف اونا ناراحت نیستم که رییس جان، واکنش شما برام جالب بود، شما همیشه همه جا طرف بچه‌های مظلوم بخش‌های مهندسی و تخصصی رو می‌گرفتین، شما بهتر از هرکس می‌دونین اینا چه زحمت‌ها که نمی‌کشن، صبح تا غروب پای کامپیوتر و سروکله بزن با نقشه و محاسبه و نمودار و نمی‌دونم...

- خوبه خوبه! حالا دیگه تو فسقلی برا من نمی‌خواد ننه من غریبم در بیاری...

- ای داد بیداد...

- من یه عمر دارم همین فیلم‌ها رو بازی می‌کنم، پیش غازی و معلق‌بازی، برو، برو، خجالت بکش...

- برای چی رییس؟ مگه بد می‌گم خب؟ نشستن هر جای قضیه رو می‌خوان عوض کنن، هی بگیم طراحی عوض شه، بگیم یه طرح جدید براش دربیارن، بگیم بخش مهندسی محاسبات از اول انجام بده، یه خط درمیونم که یکیشون بهمون گوشزد می‌کرد طراحی و مهندسی که همش مسخره‌بازیه و نمی‌دونم کپی‌پیسته و...

- ببینم جوون، تو واقعا فکر می‌کنی کدوم بخش پروژه مهم‌تره ‌ها؟ اجرا یا مهندسی؟

- یعنی چی کدوم مهم‌تره رییس! هرکدوم به جای خودش مهمه، ولی خب البته واضح و مبرهنه که طراحی و مهندسی در کشورهای خارجی و ممالک...

- حالا شروع کرد برا من خارج خارج کردن... می‌گم به نظر تو کدوم مهم‌تره؟

- به نظر من سطح طراحی و مهندسی قطعا بالاتره...

- چرا بالاتره به نظرت؟

- خب بالاخره از هر کسی برنمی‌آد، آدم تحصیلکرده با ضریب هوشی بالا میخواد، کلی تجربه و سابقه کار و نمی‌دونم...

- نه بچه جون، داری طبق معمول راهو اشتباه می‌ری، من نمی‌دونم چه گناهی به درگاه خدا مرتکب شدم یه مشت بچه نادون جاهل بی‌مطالعه...

- رییس جان! رییس جان! اینا رو همه می‌دونم، اصل قضیه رو می‌گین من برم دنبال بدبختیم، من هزار تا کار دارما...

- تا حال اینجا اباطیل می‌بافت حالا یهو برا من ابوالمشاغل شد... خیله خب! خوب گوشاتو باز کن فقط یه بار می‌گما... کار اصلی مهندسی و طراحی و نمی‌دونم گروه‌های تخصصی اینکه که حالت‌های ممکن رو روی کامپیوتر و روی صفحه کاغذ ببینن، دوباره‌کاریا رو بدون تلف کردن آهن و سیمان و سیم و لوله و هزار تا ماده و مصالح دیگه انجام بدن و ته تهش یه مدرک درست و حسابی دربیارن که اونی که تو سایت زیر گرمای آفتاب و توی سرمای شدید داره کار می‌کنه نخواد این راهارو تو واقعیت بره و این اشتباهارو در عمل انجام بده. گاهی یه تغییر نقشه کوچولو برای شما طراحا یعنی خراب کردن هزار متر بتن توی سایت، یا یه تغییر مکان مختصر شما تو مدارک یعنی هزار کیلومتر رانندگی کردن 10 تا راننده کامیون زحمتکش، فهمیدی؟ کار شماها اگه مهمه به خاطر اینکه که اشتباها و دوباره‌کاریا رو کم می‌کند، ملتفتی؟ ها؟ متوجه شدی؟

* پی نوشت: تصویر مربوط به کتاب «ابوالمشاغل» نوشته «نادر ابراهیمی» است.