مزایای داستان سرایی در عرصه بازاریابی

یک داستان خوب چقدر ارزش دارد؟ این سوال برای مدیر یک انتشارات معتبر به معنای فروش بالا در بازار کتاب و کسب سودهای کلان خواهد بود. البته کتاب بازها تنها کسانی نیستند که از داستان های خلاقانه لذت می برند، بلکه مشتریان هم چنین عادتی دارند. احتمالا برای شما هم پیش آمده که فقط به خاطر داستان پشت یک محصول اقدام به خریدش کرده باشید. مثلا برند نایک را در نظر بگیرید؛ این برند معمولا همیشه داستان قهرمان های بزرگ ورزشی را پشت سر خودش دارد؛ همینقدر جذاب و هیجان انگیز!

داستان ها این قابلیت را دارند که آدم را تا مدت ها سرگرم کرده و ذهن را طوری درگیر کنند که انگار هیچ امر مهم دیگری در دنیا نیست. به همین خاطر هم بازاریاب ها همیشه دنبال طراحی داستان های هیجان انگیز برای تعامل با مشتریان هستند. از آنجایی که داستان سرایی کار ساده ای نیست، خیلی از کارآفرینان دوست دارند قبل از اینکه شروع به یادگیری مهارتی کنند، درباره مزایای آن اندکی تحقیق انجام دهند. اگر شما هم جزو آن دسته از بازاریاب هایی هستید که همینطور بی مقدمه بی گدار به آب نمی زنید، این مقاله کاملا برای شما طراحی شده است. ما در ادامه نگاهی به مزایای داستان سرایی در دنیای بازاریابی خواهیم داشت. 

مطلب مرتبط: تکنیک های داستان سرایی برای بازاریاب ها

بازاریابی+ داستان سرایی: مزایای کاربردی

داستان سرایی به چه دردی می خورد؟ این سوالی است که کمابیش ذهن هر کارآفرینی را به خودش مشغول می کند. البته در این میان بعضی ها هیچ وقت جسارت لازم برای طرح این سوال را پیدا نمی کنند. البته ما اینجا هیچ تعارفی نداریم. پس با ما همراه باشید تا یکبار برای همیشه جواب چنین سوالاتی را پیدا کنید. 

کمک به ارتباط عمیق تر با مخاطب

آیا تا حالا برای تان پیش آمده با کلی شوق و ذوق یک کمپین بازاریابی طراحی کنید اما حتی یک نفر هم روی خوش به آن نشان ندهد؟ بی شک چنین تجربه ای برای هر کسی دردناک خواهد بود. به همین خاطر ریشه یابی اش کمک زیادی برای توسعه کسب و کار خواهد کرد. قبول دارم در چنین بحران هایی دلایل زیادی نقش دارند، اما یکی از مهمترین نکات فقدان تمِ داستانی است. به زبان خودمانی، وقتی یک کمپین بازاریابی داستان مشخصی نداشته باشد، توجه زیادی هم جلب نخواهد کرد. 

داستان ها به آدم کمک می کنند تا تعامل بسیار بیشتری با برندها پیدا کنند. اگر بخواهیم ماجرا را ساده کنیم، یک داستان خوب به طور غیرمستقیم آدم را به یک برند گره می زند. آن وقت دیگر می توانید با خیال راحت کارتان را جلو برده و مخاطب را میخکوب کنید. 

معمولا فیلم هایی که روند داستانی قوی دارند، تاثیرگذاری شان بر روی مخاطب هدف بی نهایت بیشتر از سایر عنوان هاست. باور کنید یا نه، آدم ها از اول تاریخ تا حالا شنیدن داستان را دوست داشته اند. دقیقا به همین خاطر هم افسانه های کهن بسیار زیادی در چهارگوشه دنیا به دست ما رسیده است. اگر شما هم نگران جلوه خشک و بی روح کسب و کارتان هستید، یک داستان جذاب می تواند برگ برنده تان باشد. به طوری که علاوه بر ارتباط عمیق با مخاطب هدف، آنها را پیگیر کار برندتان نیز می کند. 

 یادتان باشد، این روزها کلی محصول گوناگون در بازار وجود دارد. این یعنی دست مشتریان برای خرید حسابی باز است و احتمال اینکه محصولات شما تفاوت چشمگیری با رقبا داشته باشند، بی نهایت کم خواهد بود. پس بهتر است کارتان را با چاشنی یک داستان جذاب جلو ببرید تا بهانه ای دست مشتریان برای تعامل بیشتر با برندتان داده باشید. 

مطلب مرتبط: جلب نظر مشتریان با داستان سرایی داده محور

ماندگاری در ذهن مشتری

فردی را در نظر بگیرید که بعد از یک جلسه تمرینی سخت در باشگاه به نزدیک ترین فروشگاه رفته و قصد دارد آبمیوه ای خنک بخرد. احتمالا اگر کسی چند روز بعد درباره برند آبمیوه ای که او خریده سوال کند، ورزشکار قصه مان هیچ ایده ای نخواهد داشت. هرچه باشد خرید ساده ای مثل آبمیوه چیزی نیست که در ذهن آدم بماند، مگر نه؟

اگر در سناریوی بالا جای آبمیوه را با کوکاکولا عوض کنیم، احتمالا ماجرا حسابی فرق خواهد کرد؛ چراکه کوکاکولا برندی است که حتی یکبار خرید از آن هم برای همیشه در ذهن آدم باقی می ماند. این دقیقا تاثیر داستان برندها را نشان می دهد؛ چراکه برندی مثل کوکاکولا در کنار صدها برند دیگری که نوشابه تولید می کنند، قرار دارد. با این حال داستان های جذاب این برند باعث شده همه شش دانگ حواس شان به آن باشد. 

بهبود نرخ تبدیل

مشتریان معمولا دنبال بهانه ای برای خرید از برندها هستند. در این میان موضوعاتی مثل قیمت یا کیفیت مناسب محصولات در رتبه های بعدی اهمیت قرار دارد. احتمالا برای شما هم پیش آمده گاهی اوقات در به در دنیا بهانه ای برای خرید از یک برند باشید. در چنین زمان هایی آدم حس می کند بدون یک ارزش اضافه از سوی برندها دست و دلش به خرید نخواهد رفت. داستان سرایی دقیقا همان ارزش افزوده ای است که خیلی وقت ها آدم را آرام خواهد کرد. 

برندهایی که بر روی داستان سرایی سرمایه گذاری می کنند، معمولا نرخ تبدیل بالاتری در تعامل با مشتریان خواهند داشت. البته هدف نهایی در این موارد الزاما فروش محصولات نیست. در عوض نکاتی مثل بهبود ارتباط با مشتریان نیز مد نظر قرار دارد. این روزها کمتر کسب و کاری است که دوست نداشته باشد رابطه ای نزدیک با مشتریان داشته باشد. اگر شما هم چنین فکر و خیالی در سر دارید، یادتان باشد این هدف همینطور الکی محقق نمی شود. در عوض باید کم کم وارد دنیای داستان سرایی شوید. 

مطلب مرتبط: چالش داستان سرایی حرفه ای در حوزه بازاریابی

دسترسی به مخاطب جدید

آیا تا حالا پیش خودتان فکر کرده اید چرا برندهای بزرگ همیشه مشتریان تازه را قبل از بقیه به دست می آورند؟ این امر نکته بی نهایت مهمی از نظر بازاریابی و روابط عمومی محسوب می شود. شاید فکر کنید بریز و بپاش های تبلیغاتی نقش مهمی در این راستا دارد. در این صورت باید کمی ناامیدتان کنیم؛ چراکه یک داستان خوب از هر ترفند تبلیغاتی نیز موثرتر خواهد بود. 

وقتی شما هویت برندتان را در قالب داستان بیان می کنید، مخاطب انگیزه بیشتری برای آشنایی با آن خواهد داشت. این امر به طور ناخودآگاه مخاطب تان را به سوی تعامل هرچه بیشتر با برندتان سوق می دهد. بنابراین دیگر لازم نیست خیلی به خودتان سخت گرفته یا اوضاع را برای کسب و کارتان پیچیده کنید. یادتان نرود، این روزها مشتریان خیلی سختگیرتر از قبل هستند. بنابراین شاید به بیشتر از یک داستان نیاز داشته باشید. 

حالا که درباره اهمیت داستان سرایی در جذب مشتری تازه حرف زدیم، اجازه دهید کمی هم به ویژگی های یک داستان مناسب اشاره کنیم. اول از همه یادتان باشد شما یک نویسنده حرفه ای نیستید. انتظار مشتریان هم رمان هایی در حد آثار چالز دیکنز نیست. پس الکی به خودتان سخت نگیرید. ضمنا، داستان های شما باید هویت برندتان را به خوبی نشان دهد. وگرنه هیچ ارزشی برای مخاطب هدف نخواهد داشت. 

نکته دیگری که باید همیشه گوشه ذهن داشته باشید، شخصی سازی داستان است. بی شک داستان های خیلی زیادی در سراسر دنیا دست به دست می شود که ماهیت کلیشه ای دارند. اگر فکر کرده اید مشتریان به داستان کلیشه و نیم بند شما روی خوش نشان خواهند داد، سخت دراشتباهید. 

بهبود تصویر برند

اینکه مشتریان درباره یک برند چطور فکر می کنند، مسئله ای نیست که به همین سادگی از کنارش عبور کنید. گاهی اوقات برخی از برندها علی رغم فعالیت عالی در بازار فقط به دلیل اینکه نسبت به ذهنیت مشتریان بی تفاوت هستند هیچ موفقیتی به دست نمی آورند. در چنین شرایطی داستان برند به شما برای ساخت یک تصویر جذاب از کسب و کارتان کمک خواهد کرد. 

یکی از موفق ترین مثال ها در زمینه ایجاد داستانی حیرت انگیز برای مشتریان مربوط به برند تسلا می شود. این برند با بلندپروازی های حیرت انگیز در طول سال های اخیر میلیون ها نفر در سراسر دنیا را شیفته کسب و کارش کرده است. در کنار این مسئله، حضور ایلان ماسک به عنوان یکی از جنجالی ترین شخصیت های دنیا در کنار تسلا بر اهمیت این برند افزوده است. به طوری که خیلی از کارآفرینان دنیال تعامل با این برند به هر قیمتی هستند. 

یادتان باشد یک داستان خوب باید اندکی هم مطابق با میل مشتریان پیش برود. پس علاوه بر سلیقه خودتان، نیم نگاهی هم به خواسته مشتریان داشته باشید. وگرنه احتمالا داستان تان فقط برای خودتان جذاب خواهد بود، نه فرد دیگری!

جمع بندی

داستان سرایی المانی مهم برای بازاریابی و برندینگ در دنیای کنونی محسوب می شود. متاسفانه هنوز خیلی از برندها در دنیای کسب و کار داستان سرایی را جدی نمی گیرند. هدف ما در این مقاله بررسی برخی از مهمترین مزایای داستان سرایی در عرصه کسب و کار بود. من و همکارانم در روزنامه فرصت امروز امیدواریم نکات مورد بحث در این مقاله کمکی هرچند کوچک به شما برای آشنایی با داستان سرایی کرده باشد. مثل همیشه اگر سوال یا نکته کلیدی درباره موضوع بحث داشتید، کارشناس های ما همیشه آماده پاسخگویی به شما خواهند بود پس تعارف را کنار گذاشته و سوالات تان را با ما در میان بگذارید.

مطلب مرتبط: داستان سرایی با 15 اقدام طلایی

منابع:

https://www.noobpreneur.com

https://asmarketingagency.com