هوش هیجانی شما در چه محدوده ای قرار دارد؟

تا به حال فکر کرده اید در هوش هیجانی چه نقاط ضعف و قوتی دارید؟ پاسخ مثبت به هر یک از این هشت پرسش نشان می دهد که خیلی بیشتر از حد تصورتان از هوش هیجانی برخوردارید.

درباره موضوع محبوب و پرطرفدار هوش هیجانی کم کار نشده است؛ همه جا می شود درباره اش خواند یا شنید و یکی از مطلوب ترین ویژگی ها برای رشد فردی و حرفه ای به شمار می رود.

اما هوش هیجانی (EQ) موضوع داغ مشاجرات رهبران فکری سرشناس نیز بوده است که تأثیرگذاری آن به عنوان عاملی در موفقیت شغلی را تأیید می کردند. در گذشته، دو کارشناس به نام های آدام گرنت و دنیل گُلمن، جر و بحث بسیاری در این مورد داشتند؛ گرنت معتقد بود IQ برتر از EQ است و گلمن این نظر را مردود می دانست.

در مطالعات و مشاهداتی که من در طول سالیان طولانی داشته ام، آشکار است که کارمندان نمونه ای که از هوش هیجانی بهره مندند به دلچسب تر شدن محیط کار کمک می کنند. نگاهی به نمونه های زیر می تواند برای استخدام نیروهای صاحب هوش هیجانی انگیزه بیشتری به شما بدهد.

اینجا هشت دلیل خودم را برای جذب نیروهای برخوردار از EQ بیان کرده ام.

مطلب مرتبط:هوش هیجانی چیست و چرا اهمیت دارد؟

بهبود کار گروهی

افرادی که EQ بالاتری دارند در مقایسه با کسانی که EQ ضعیفی دارند ارتباط بهتری با اعضای تیم برقرار می کنند. آنها نظرات خود را با دیگران در میان می گذارند و پذیرای نظرات دیگران هم هستند. خیلی کم پیش می آید پیش از جویا شدن و در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران، بر اوضاع مسلط شوند و زمام امور را به دست بگیرند. این امر با ایجاد فضایی برای کار گروهی بین اعضای تیم موجب اعتماد بین آنان می شود.

بهبود خدمات رسانی به مشتری

وقتی همتایان و همکارانی در محل کار خود دارید که رابطه خوبی با هم دارند و به یکدیگر کمک می کنند و احترام می گذارند، کار لذت بخش تر می شود و فرهنگ سازمان تان قوت بیشتری می یابد. چنین شرایطی به نوبه خود منجر به بهتر شدن تجربه مشتری از خدمات شما خواهد شد.

پذیرش تغییرات

طبیعی است که تغییر برای کارمندان امری چالش برانگیز باشد. تغییر می تواند با ترس، اضطراب و آشفتگی همراه باشد. با این همه، کارمندانی که هوش هیجانی بالایی دارند به راحتی خود را با تغییرات تطبیق داده و آنها را در راستای اهداف شرکت می پذیرند.

استقبال از بازخوردها

وقتی مدیران بازخورد سازنده ارائه می دهند، اغلب با کارمندانی مواجه می شوند که در برابر این بازخورد دافعه دارند، این وضعیت می تواند برای هر دو طرف آزاردهنده باشد. چنانچه کارمندان از هوش هیجانی خوبی برخوردار باشند، بازخوردها را می پذیرند و از آنها در جهت مثبت و به منظور پیشرفت و ارتقای خود بهره می گیرند.

رسیدگی بهتر به موقعیت های دشوار

افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند می دانند چطور با موقعیت های چالش برانگیز احتمالی، مانند نارضایتی مشتریان، بدخلقی همکاران یا ناخشنودی مدیران از کار افراد دست و پنجه نرم کنند. سطح بالای هوش هیجانی خود را به صورت حفظ آرامش و مثبت نگری در گفت وگوهای دشوار و قاطعیت و تعیین حد و حدود به هنگام مخالفت، کشمکش یا اعمال انضباطی (در مدیران) نشان می دهد.

ارتباط و پشتیبانی بهتر بین افراد

هوش هیجانی با ابراز شفقت و همدردی به دیگران نمایان می شود، مثلا کمک در انجام وظایف یک همکار در برهه ای که به دلایل شخصی نیاز به کمک به دارد. ابراز همدردی بین همکاران و بین رهبران و کارمندان، همگان را گرد هم آورده، روحیه را بالا می برد و حسن شهرت سازمان را ارتقا می دهد.

تحقق یکپارچه سررسیدها و اهداف کاری

تیمی با هوش هیجانی بالا استخدام کنید تا ببینید در مقایسه با افرادی که EQ پایینی دارند، با چه مهارتی زمان خود را برای تکمیل پروژه ها و رسیدن به سررسیدهای مهم مدیریت می کنند. این برای رؤسا به معنی نیاز کمتر به مدیریت ذره بینی است. افراد دارای هوش هیجانی می دانند چطور وظایف خود را اولویت بندی کرده و به موقع به پایان برسانند.

افزایش خودانگیزشی افراد

افرادی که EQ بالایی دارند از طرز فکر بالنده ای برخوردارند. آنها ذاتا خوش بین هستند، در مواجهه با موانع منعطف ترند (به آسانی ناامید نمی شوند) و از امیال و محرک های درونی خود برای حرکت به سوی بهبودی و توفیق، نوآوری و استفاده از فرصت ها انگیزه می گیرند.

مطلب مرتبط:6 نشانه تیمی که هوش هیجانی بالایی دارد

8 پرسش برای سنجش هوش هیجانی

اگر کنجکاو شده اید که بدانید هوش هیجانی خودتان چقدر است، راهی سریع برای سنجش ظرفیت خود در بروز هوش هیجانی را به شما پیشنهاد می دهم.

دنیل گُلمن، به عنوان یکی از نخستین متخصصان حوزه هوش هیجانی، پرسش های زیر را برای کمک به ارزیابی هوش هیجانی گرد هم آورده است و شما را به تفکر درباره نقاظ ضعف و قوت خود در EQ وامی دارد:

1- آیا معمولا احساسات خود و علت بروز آنها را می شناسید؟

2- آیا از محدودیت ها و نیز نقاط قوت فردی خود آگاهید؟

3- آیا می توانید احساسات تنش زای خود را به خوبی مدیریت کنید- مثلاً پس از ناراحتی یا اضطراب به سرعت بهبودی یابید؟

4- آیا می توانید به راحتی با تغییر واقعیت ها کنار بیایید؟

5- آیا تمرکز خود را روی اهداف اصلی می گذارید و مراحل رسیدن به آنها را می دانید؟

6-آیا معمولاً می توانید احساسات افرادی که با آنها در تعامل هستید را درک کرده و به مسائل از دریچه نگاه آنها بنگرید؟

7- آیا می توانید یک مذاکره را به سمت یک تواقف رضایت بخش هدایت کرده و به حل وفصل مجادلات کمک کنید؟

8- آیا استعداد متقاعدساختن دیگران و استفاده مؤثر از نفوذ خود را دارید؟