بازار سهام این روزها درگیر چرخه بدبینی مفرطی است که وضعیت شکننده ای را در تالار شیشه ای رقم زده است. همچنین این روزها در بسیاری از گروه های بورسی، درحالی که قیمت سهم ها به پایین ترین سطح خود رسیده اما صف های سنگین فروش، مجال نفس کشیدن را از بورس تهران گرفته است.
چرخه بدبینی در حالی گلوی بازار را می فشارد که همه تحلیلگران معتقدند دلایل متقنی برای رشد بازار سهام وجود دارد؛ دلایل مهمی چون پایان اصلاح در موج های الیوت، کاهش نرخ سود بانکی و جذابیت بازار سهام برای نقدینگی و ده ها دلیل تکنیکی و بنیادی دیگر که همه بیانگر پایان یافتن ریزش بازار است اما با این وجود باز هم بازار دست از ترس فوبیا و بیمار گونه خود بر نمی دارد. چرا؟ برای یافتن پاسخ این پرسش باید به سال های قبل باز گردیم.
سال 92، درحالی که محمود احمدی نژاد آماده می شد تا رفته رفته کابینه را تقدیم دولت یازدهم کند، بازار سهام کشور تحت تأثیر خوش بینی نسبت به برنامه های اقتصادی و سیاسی دولت، مسیر صعود را در پیش گرفت و شاخص کل بورس، از محدوده 40 هزار واحدی خیز بلندی را به سوی 89 هزار واحد و تشکیل قله ای تاریخی تجربه کرد.
در این مسیر، اخبار و تحلیل های مختلفی محرک شاخص کل بودند. از برنامه های اقتصادی اعلام شده از سوی کابینه تازه نفس گرفته تا مذاکرات ایران و غرب بر سر پرونده هسته ای که عاقبت وزرای خارجه ایران و آمریکا را پس از چند دهه در قاب تلویزیون در کنار هم نشاند.
این خبرها با چاشنی های فراوانی همراه بود؛ چاشنی هایی که به مدد گسترش شبکه های اجتماعی مختلف مانند فیس بوک که بعدها شبکه های گسترده و تأثیر گذاری مانند تلگرام گوی سبقت را از آن ربود، نقش مهمی در تند شدن چاشنی آن خبرها داشتند.
فعالان بازار سهام به خوبی به یاد دارند که در آن روزها چه موج های هیجانی بزرگی در بازار سهام شکل گرفته بود. صنایعی که انتظار می رفت سوار بر امواج سیاسی رفع تحریم، نفع ببرند با انتشار کوچک ترین خبری به صف های میلیونی سنگینی می نشستند.
گروه خودرو با وجود زیان های هنگفتی که در سال های تحریم تجربه کرده بودند و گزارش های نومید کننده ای که منتشر می کردند با هجوم سرمایه گذاران توانستند گوی سبقت را از بقیه گروه ها بربایند و تبدیل به لیدر بازار شوند.
در چنین شرایطی در بازار سهام تنها سخن از یک محرک بود: خوش بینی مفرط و امید به رشد بیشتر و بیشتر شاخص کل بورس. اما درست درحالی که شاخص کل بورس به قله 89 هزار واحد خود نزدیک می شد زمزمه هایی در مورد سقوط آغاز شد. این زمزمه ها ابتدا در شبکه ها و فروم های اجتماعی آغاز شد.
برخی نویسندگان نام آشنای این فروم ها سخن از پایان دوران بورس ایران می گفتند و به کاربران توصیه می کردند که از بورس ایران به سمت بازار فارکس هجرت کنند. در ابتدا هجوم سنگینی به این نویسندگان شد و موج مفرط خوشبینی این نظریات را در اعماق همهمه تالار شیشه ای حافظ غرق کرد اما رفته رفته فرضیه سقوط بازار سهام، ترک هایی را در شیشه نازک خوش باوران به وجود آورد.
الکساندر الدر، روانشناس برجسته روس تبار که به یکی از تریدرهای با سابقه بازار سهام نیویورک تبدیل شد، در کتاب»زندگی از راه کسب و کار در بازارهای مالی» جمله ای بسیار هوشمندانه را خطاب به معامله گران آورده است: به یاد داشته باشید که ترس، انگیزه ای بسیار قوی تر از طمع را در انسان ایجاد می کند.
سرمایه گذاران وقتی می ترسند، با سرعت بسیار بسیار بیشتری از زمانی که تحت تأثیر طمع وارد بازار شده اند از آن خارج می شوند. این تحلیل در مورد بازار سهام ایران در دی ماه سیاه سال 92 رخ داد. بازار سهام به نظاره فرار سرمایه هایی نشست که پیش از آن در صف های طویلی به دنبال شکار سهم های زیان ده گروه خودرو و امثال آن بودند. شاخص کل در آن روزها بیش از آنکه نمایانگر وضعیت بازار باشد بیانگر شاخص ترس بود. به فاصله چند هفته بازار سهام بیش از 10 هزار واحد سقوط کرد؛ رخدادی که بیشتر شبیه یک کابوس بود.
پس از این دوره بازار سهام با سرعت کمتری مسیر ریزشی خود را ادامه داد و تا محدوده 60 هزار واحد ریخت. این درست در زمانی بود که تحلیلگران هوشیار می دانستند سهم های ارزنده بازار به پایین ترین سطوح قیمتی خود رسیده و درحالی که بازار سهام درگیر ترس فوبیا و اعصاب خردکن خود بود، این شکارچیان زیرک با بخش مهمی از سرمایه خود وارد بازار شدند و در صف های فروش به شکار سهم های نابی نشستند که یقین داشتند همین فروشندگان ترس خورده، چندی بعد در صف های خرید میلیونی به انتظار خرید در قیمت های به مراتب بالاتر خواهند نشست.
رعقربه ساعت چرخ خورد و بازار سهام با درز خبرهای مذاکرات هسته ای بار دیگر از چرخه ترس وارد چرخه طمع شد. با نزدیک شدن طرف ایرانی و غربی به توافق نهایی بار دیگر کف دست بسیاری از فروشندگان به خارش درآمد و راه بازار سرمایه را در پیش گرفتند.
به این ترتیب بار دیگر بازار سهام به فاصله چند هفته بیش از 20 هزار واحد رشد هیجانی را تجربه کرد اما دوباره این سیکل تکرار شونده ترس و طمع، در بازار رخ نشان داد و بازار دوباره در مسیر ریزش قرار گرفته است. بررسی سهم های ارزنده در بسیاری از گروه های بورسی نشان می دهد که این سهم ها به محدوده های جذابی رسیده اند و با این وجود هنوز بازار شاهد ریزش های گاه و بی گاه است.