شاید شما هم تجربه معاشرت با آدمهایی را که بزرگترین استعداد آنها مسموم کردن ذهن دیگران است، داشته باشید. افرادی که فقط کافی است بهاندازه نوشیدن یک چای با آنها وقت بگذرانید تا به این نتیجه برسیدکه زندگی از این بدتر نمیشود! شما کمترین دستمزد را میگیرید، کارهای خوب شما هیچوقت دیده نمیشود، همه ایدههای مالی شما صددرصد با شکست روبهرو خواهند شد و...
اگر یکی از این افراد در محیط کار همکار شما باشد، هرچند که شغل خوبی داشته و از دستمزد و همکاران خود راضی باشید، بهزودی این همکار بهظاهر مهربان تمام زوایای سیاه اداره را برای شما آشکار کرده، در نهایت یا استعفا میدهید یا اخراج میشوید، درحالیکه ایشان سرکار خود همچنان باقی میماند. متأسفانه همیشه خطر همکارشدن با این افراد وجود دارد. علت رفتار یا مشکلات و ایراد اخلاقی فرد هرچه باشد محل کار، کلینیک رواندرمانی نیست. درمحل کار نه قرار است کسی تربیت یا ادب شود و نه میتوانیم همکارخود را انتخاب کنیم.
اخلاق و روحیه دیگران و افکار مسموم بهطور مستقیم روی کارایی افراد و درنهایت راندمان کل مجموعه اثر گذاشته، انرژی مغزی که باید صرف کار مفید شود هدر میرود و صرف بحث یا پاسخگویی یا دلجویی یا حل اختلافهای شخصی میشود و بهرغم تجربه کاری یا زحمت فراوان، کیفیت کار بهشدت کاهش مییابد.
اگر همکار شما از افرادی است که همیشه قربانی بوده یا کسی با عاملی او را از رسیدن بهحق و حقوقش دورنگه داشته یا اگر شما قبل از شروع و هراقدامی به او اطلاع نداده و مشورت نکنید، نتیجه کار شما ازنظر او هرچه باشد حتما بد و غلط است، بهتر است مراقب خودتان باشید تا حرفهای مسموم و نادرست این فرد روی شما و درنهایت کار شما تأثیر منفی نگذارد.
در محیط کار بعضی افراد بهظاهر ملایم و خوشبرخورد هستند اما وقتی به هر دلیل نمیتوانند پیشرفت کنند مانع دیگران میشوند. آنها بهقصد یادشان میرود خبری مهم را بهموقع اطلاع بدهند یا باعث عقب افتادن تاریخ تحویل کار میشوند اما در ظاهر هیچ تقصیری ندارند و همکار یا بخش دیگری را مقصر جلوه میدهند. از چنین افرادی همیشه باید با اصرار و تأکید خواست، کوچکترین فعالیت کاری را یادداشت کنند و بارها از آنها تأیید کتبی و شفاهی گرفت که شنیدند و تکرار کنند از آنها چه خواستهشده است.
بعضی از آنها همیشه با حرف و دلیلهای غیرواقعی و استدلالهای غیرمنطقی و سعی در تأثیرگذاری روی ذهن دیگران مانع اجرای ایده یا پروژهها میشوند. میتوان نظر آنها را شنید اما هرگز نباید بدون فکر و فوری نظر و پیشنهاد آنها را قبول کرد. بعضی با تکیه به نقطهضعفها، افراد را دانسته عصبانی کرده یا به حسادت تحریک میکنند. اگر احساس میکنید ممکن است کنترل خود را از دست بدهید، باید برای تسلط به اوضاع حتی برای دو دقیقه محیط را ترک کنید تا بر خود مسلط شوید و احساسات و اعصاب شما دوباره تحت فرمان و کنترل خودتان قرار بگیرد.
گروه دیگر فقط مدرک تحصیلی، سابقه کار و شغل خود یا حلقه دوستان خود را بزرگ و مهم میدانند، اما استعداد و کارهای دیگران را ساده و بیاهمیت جلوه میدهند و از همه انتظار احترامگذاریهای عجیبوغریب دارند. آنها وقتی خودشان نمیتوانند بالا بروند، دیگران را پایین میکشند. به سخنرانی افرادی که از همهچیز ایراد میگیرند و از قبل همهچیز را میدانستند و پیشبینی میکردند اما هیچ راهحل پیشنهادی برای بهبود اوضاع ندارند نباید لحظهای گوش داد. با افرادی معاشرت کنید که به کارهای گروهی و همفکری علاقه نشان میدهند، به مشکلات کاری دیگران توجه نشان داده، با دقت و باحوصله گوش میدهند و برای پیدا کردن راهحل یا کمک همیشه پیشقدم و آماده هستند. آنها موفقیت شما را تبریک گفته و شما را در کارتان تشویق و به اجرای ایدههای خوبتان ترغیب میکنند.
* روزنامهنگار و جهانگرد