به غیر از محصولات نفت خام و گاز در مابقی صنایع به جرأت می توان گفت ما فقط یک مصرف کننده هستیم. آمار واردات و صادرات کشور بسیار ناامید کننده است و حذف یکباره نفت و گاز از درآمد کشور تلخ ترین، سریع ترین، مؤثرترین و البته خطرناک ترین راه ممکن جهت حرکت رو به جلو و بیرون آمدن از این معضل است. نفت و گاز، گاو شیرده کشور است که حال باعث عقب ماندگی مان شده است، راهی نداریم جز کشتن این گاو شیرده!!
ما ایرانی ها به زندگی راحتی نخواهیم رسید مگر آنکه بتوانیم صادرات کشور را حداقل به میزان واردات کشور بکنیم؛ البته کدام صادرات؟ صادرات غیر نفتی که حدود 20درصد کل صادرات کشور را شامل می شود.
یکی از اصول ورود به بازارهای بین المللی پیشرو بودن در بازار داخلی است، سؤال این است که کدام شرکت یا برند ایرانی در صنعت خودش پیشرو بازار کشور است؟ در تعداد کمی از صنایع مانند زعفران و خشکبار به نظر می رسد بتوانیم پیشرو پیدا کنیم و در بعضی از صنایع به کمک تعرفه های گمرکی توانسته ایم صنایعی را حفظ کنیم و پیشرو در کشور نگه داریم، مانند خودرو (که البته اکثر خودرو های تولید داخل برند ایرانی نیستند) و در بسیاری از صنایع هم که ورشکسته هستیم.
با وضعیت کنونی کار مشکل خواهد شد، که البته شده است، ما برای زندگی بهتر چاره ای نداریم جز حمایت از برند ایرانی ولی چگونه باید ایرانی را به خرید کالای ایرانی ترغیب کرد وقتی که سال هاست شرکت های ایرانی بدون توجه به یکسری اصول اولیه کسب و کار، کالاهای بی کیفیت با سرویس دهی پایین را ارائه داده اند و در ذهن خریدار ایرانی «ساخت ایران» را به کالای دردسرساز، بنجل و گران ترجمه کرده اند!! و از طرف دیگر به قول ال ریس، نخبه برندینگ و بازاریابی، بیهوده ترین کار در بازاریابی ای که برندها می توانند انجام دهند «تغییر ذهنیت مشتریان است».
چالش سختی در پیش رو است ولی باید موضوع را حل کنیم، این مساله (حمایت از کالای ایرانی) با ارائه کارت های خرید کالای ایرانی حل نمی شود، با تبلیغات از هر نوع به خصوص خواهش کردن، به غیرت آوردن مشتریان و حتی تهدیدکردن حل نمی شود. شاید به جرأت بتوان گفت تنها راه حل این مسئله تغییر ذهنیت مردم نسبت به کالای ایرانی (همان کار بیهوده) و صرف زمان زیاد خواهد بود.
این تناقض را چگونه می توانیم حل کنیم؟ یک نکته مثبت در اکثر کالاها و خدمات ایرانی جهت تغییر این ذهنیت وجود دارد و آن برند نبودن اکثر کالاهای ایرانی است! به زبان ساده برند شدن کالا و خدمات ایرانی در کشور می تواند به تغییر این ذهنیت کمک کند. اگر بتوانیم کالا یا خدمات ایرانی را برند کنیم و البته برندها در کشور ارزش گذاری شود و این ارزش گذاری به معنی واقعی در جامعه نمود پیدا کند می توانیم به این مهم دست یابیم.
روابط عمومی خالق برند است و تبلیغات حافظ آن. اکثر شرکت های ایرانی به روابط عمومی نیازدارند و نه تبلیغات.خلق برند تنها از طریق روابط عمومی امکان پذیر است، شرکت ها به جای صرف هزینه های هنگفت تبلیغاتی با چرخشی معنی دار از تبلیغات به تکنیک های روابط عمومی می توانند در این راستا گام بردارند.
اهمیت و نوع نگاه شرکت ها به اصل کیفیت ارائه کالا و خدمات را به تفصیل در دو مقاله قبل که در همین ستون به چاپ رسید توضیح داده ام. و نکته آخر اینکه احتمالا بسیاری از شرکت ها باید حتی نام خود را تغییر دهند تا ارتباط ذهنی مشتری با نام قبلی و آن تجربیات بد را از بین ببرند و بنای جدیدی را به پا کنند.
تمام حقوق این نوشته متعلق به نویسنده است و استفاده بدون اجازه از نویسنده پیگرد قانونی دارد.
تماس با کارشناس: info@behroozlotfian. com
کارشناس ارشد بازاریابی