خوبه که خوب نباشید / 4 راهکار برای اینکه زمان غرق شدن در کارها پایدار بمانید

اول از همه نسبت به احساسات تان آگاه شوید. سپس این مراحل را برای عملی در ارتباط با آن اجرایی کنید.

ما در عصر ارسال عکس ها به سر می بریم. اینستاگرام در روز 95 میلیون پست دریافت می کند. در هر لحظه شما می توانید صدها هزار عکس از حلقه های نامزدی، طوله سگ های جدید، شام های عجیب و غریب یا عضلات شش تیکه شکم ببینید. حتی احتمالا لینکدین هزاران یادآوری برای شما ارسال می کند که موفقیت های شغلی هم دوره ای های دبیرستان تان را تبریک بگویید.

تحت این شرایط بسیار آسان است که در این توهم گرفتار شویم که با همدیگر زندگی می کنیم. پس از همه اینها مردم در حال تماشا کردن شما هستند. پس، چه اتفاقی می افتد اگر حال شما خوب نباشد؟ وقتی که دچار افسردگی می شوید، وقتی که خودپنداره منفی درباره خودتان شدت می گیرد یا وقتی که بازنشسته می شوید، احساس پوچی می کنید یا عزیزی را از دست می دهید. چه کاری می توانیم انجام دهیم وقتی که راه حلی نداریم؟

در طول زمان های سخت، اکثر افراد تمایل دارند که لحظاتی را که حال مساعدی نداشته اند نادیده بگیرند و مستقیماً به یک راه حل دست پیدا کنند؟ راه حل- حتی راه حل های سخت- به ما این احساس را می دهد که کنترل امور را در دست داریم. پذیرفتن اینکه شما در حال سخت کوشی هستید این حس را به شما می دهد که امور قابل کنترل هستند یا با احساس اینکه همه چیز تمام و کمال است که اکثر افراد در رسانه های اجتماعی شان این احساس را می ستایند، تناسب ندارد. اما توانایی کنار آمدن با احساس شکست، یکی از مهم ترین مهارت هایی است که شما باید در هر دوی زندگی و کارتان فرابگیرید.

مطلب مرتبط: سایت جامع کسب و کار|رسانه کسب و کارآفرینی

قدرت گفتن اینکه «حال من خوب نیست»

پذیرفتن لحظات سخت به عوض پشت سرگذاشتن سریع این لحظات، در صورتی که به درستی اجرایی شود، به طور ارزشمندی شما را توانمند می کند. چارچوب بندی مناسب وضعیت در اعتبارسنجی است: اینکه شما نسبت به این امر که احساسات شما در حال قضاوت هستند، آگاه شوید و حتی اینکه وضعیت فعلی شما ایده آل نیست، شما می پذیرید که هیچ مشکلی در این حقیقت وجود ندارد که شما در حال تلاش کردن هستید. این به معنای پذیرفتن وضعیت بد و نادیده گرفتن آن نیست، این به معنای پذیرفتن وضعیت بد و عبور از دل این وضعیت است.

مطالعه ای در دانشگاه ایالتی مونتانا نشان می دهد که افرادی که با خودشان صادق هستند می توانند بر احساس شرم غلبه پیدا کنند که در غیر این صورت می تواند به معنای بی ارزش کردن شان باشد.

متوقف شدن در احساس شکست فلج کننده است. این وضعیت مانع از این می شود که در هنگامی که به کمک نیاز دارید تقاضای کمک کنید یا تصمیمات خوبی بگیرید.

دریافتن اینکه بعضی اوقات احساسات شما در مقایسه با یافتن حل مسئله تقدم دارند. ما اکثر اوقات- علی الخصوص در محیط های کاری- احساسات را بی ارزش می کنیم، اما شما نیاز دارید که به خاطر داشته باشید که در انتها، احساسات به آسانی اطلاعات هستند. آن ها حقایقی از زندگی شما در کنار حقایق دیگر زندگی تان هستند. احساسات وجود دارند و هنگامی که شما تصمیمی می گیرید، باید آنها را به حساب بیاورید.

هر کسی در حرفه ای که انجام می دهد با مشکلاتی مواجه می شود، در هنگامی که اشتباه بزرگی مرتکب می شود یا هنگامی که این احساس را دارد که در زیر بار مشکلاتش غرق شده است. زنان در این مورد خاص به این فکر می افتند که با کسی در این مورد صحبت نکنند، اما براساس سخنان جامعه شناس آرلی هاتچایلد، سرکوب احساسات نفی می تواند منجر به یک بار عاطفی شود که شما را سریع تر از پای درمی آورد و باعث می شود که به راحتی کم بیاورید و در نهایت به میزان کمتری موفق باشید.

به عنوان یک کارفرما، زن شاغل و اصلاحگر، من به این نتیجه رسیده ام که گاهی اوقات باید به خودم اجازه دهم که حالم خوب نباشد. من این را می پذیرم که در وضعیت فعلی راه حلی وجود ندارد و به خودم می گویم که این خوب است. این نگرش چیزی است که به من این استقامت را داد که همه کارهایی را که حتی احساس شکست در آن ها داشتم را تکمیل کنم.

چهار راه برای اینکه خودتان را در وضعیتی که احساس می کنید در زیر بار کارهای تان در کار در حال غرق شدن هستید، پایدار نگه دارید.

تحمل عدم قطعیت آسان نیست. این یک مهارت حرفه ای است که باید مثل هر مهارت دیگری تقویت شود. من از چهار مهارت اصلی در زمان هایی که با چالش مواجه می شوم استفاده می کنم.

1- نفس کشیدن

شما ممکن است هزاران بار از مدرس یوگای خود شنیده باشید اما تکرار آن ثمربخش است: نفس کشیدن بهترین راه برای این است که خودتان را در مرکز وجودتان قرار دهید.

راه های مختلفی برای تنفس وجود دارد، اما یک راه ساده ای وجود دارد که من از آن لذت می برم:

اگر ممکن است، روی زمین دراز بکشید، زانوهای تان را بلند کنید اما پاهای تان روی زمین باشد. در غیر این صورت، جایی را پیدا کنید که بتوانید بنشینید. یک دست تان را روی شکم تان قرار دهید و دست دیگرتان را روی قفسه سینه تان قرار دهید. برای سه ثانیه از طریق شکم تان نفس بکشید و برای دوثانیه بعدی قفسه سینه تان را پر از هوا نگه دارید. برای یک لحظه نفس تان را نگه دارید و از طریق دهان به طور کامل تخلیه کنید.

تنفس به طریقه موثر آن می تواند عملاً جنبه های فیزیکی اضطراب شما را درمان کند. در هنگامی که ما از موفقیت حرفه ای صحبت می کنیم، این مهارت ارزش بالایی ندارد ولی می تواند تفاوت های بزرگی ایجاد کند.

2- یک مانترا پیدا کنید

شما ممکن است خودتان را به عنوان فردی که اهل «مانترا» است نشناسید، اما مویدات زیادی وجود دارد که مانترا تأثیر زیادی روی اعتماد به نفس و عملکرد شما دارد.

گفته می شود که نیازی به حفظ کردن آواهای الهام بخش یا متون هندوئیسم وجود ندارد. مانترای مخصوص به خودتان را ایجاد کنید، مانترایی که برای شما کارگشا است. دریابید که آن چیزی است که باعث می شود شما احساس قدرت داشته باشید. چیزی که برای من کارگشا بود این جملات بود که«من کل هستم، من امن هستم، من اینجا هستم». یا همان گونه که تیک نات هان می نویسد «نفس به داخل، من می دانم که در حال تو دادن نفسم هستم. نفس بیرون، من می دانم که در حال بیرون دادن نفس هستم». اینها تنها جملات آسانی هستند، اما برای اینکه من را به وضعیت حال منتقل کنند قدرت زیادی دارند.

3- حرکت کردن

من یکی از بزرگترین طرفداران این هستم که در هنگامی که کار گیج کننده می شود، قدم بزنم. این بهترین راه برای این است که بدن شما تحت تأثیر آن چیزی قرار بگیرد که مغزتان انجام می دهد، به جای اینکه برعکس این امر اتفاق بیفتد.

تلاش کنید از قدرت گام های تان استفاده کنید تا ذهن تان را آرام کنید و با لحظه حال ارتباط مستقیمی برقرار کنید، تا اینکه بتوانید امور را در چارچوب دیدتان نگه دارید.

روشی که شما بدن تان را نگه می دارید یا حرکت می دهید می تواند احساس شما را نسبت به قدرت فردی تان تغییر دهد. در صحبت های جامعه شناس امی کادی، او در رابطه با این صحبت می کند که چگونه زبان بدن روی اعتماد به نفس تأثیر می گذارد. من قدرت وضعیت ایستادن و ارتباط قوی میان ذهن و بدن را در اولین بخش از ورک شاپ پنج قسمتی ام آموزش دادم. هدف این است که به مهارت آموزان کمک کنیم که لحظه حال شان را به عنوان یک ضرورت پایه ای برای کارگاه هایی که دنبال می کنند، گسترش دهند.

4- درباره اش صحبت کنید

بیشتر وقت ها شما فقط به یک نظر نفر سوم نیاز دارید تا اینکه امور را به درستی ببینید. جست وجو کنید تا اینکه فرد مطلوب تان را بیابید، خواه یک دوست یا یک همکار.

روان درمانگر کل نگر، کات داهلن در این رابطه گفته های خوبی دارد: «بعضی اوقات، وقتی که ما در حال تجربه ترس، حالت بد و یا هر احساس دردناک دیگری هستیم، تمایل به این داریم که حس کنیم تنها هستیم. مثل اینکه کسی نمی تواند ما را درک کند یا به ما مربوط باشد. به عنوان نتیجه، ما منفرد می شویم، که می تواند به شدت احساس رنج ما را شدت ببخشد. وقتی که با کسی که به آن علاقه داریم درباره وضعیتی که در آن قرار داریم صحبت می کنیم، ما دو کار را که به ما در عبور از وضعیت سخت کمک می کنند انجام می دهیم: به بخش آسیب پذیرمان کمک می کنیم که شاهد این وضعیت باشد و ظرفیتی ایجاد می کنیم که تجارب دردناک را تحمل کنیم.»

مطلب مرتبط: یافتن ایده های جدید برای کسب و کار

دیگر افراد ممکن است به نکته ای اشاره کنند که شما آن را مورد ملاحظه قرار نداده اید یا ممکن است آن ها تنها گوش دهند و احساسات شما را تأیید کنند. در این صورت، صحبت کردن صادقانه در این خصوص که شما چه احساس دارید شما را پایدار نگه می دارد و این وضعیت حتی ممکن است مخاطبان شما را وادار کند که درخصوص احساسات خودشان نیز با صداقات عمل کنند.

ما شرطی شده ایم که در این رابطه فکر کنیم که ما به چه چیزی برای کامل شدن نیاز داریم، اما با تجارب من، این وضعیت بیش از اینکه به ما کمک کند به ما زیان می رساند. بشر دارای نقصان هایی است و در زندگی کاریش همانند زندگی معمولیش در حال تلاش است. افرادی که موفق ترین هستند، کسانی نیستند که به سختی تلاش نمی کنند. آن ها کسانی هستند که می دانند این خوب است که خوب نباشند.