دلنوشته های یک کارآفرین (53) / اهمیت باور در کسب و کار

تو اگر به کارت باور داری، دیگه نگران نباش فرصت های یکی پس از دیگری خودش را به تو نشان می دهد. اما اگر به کسب و کارت باور نداری، هیچ امکان و فرصتی برای کسب درآمد نداری، بنابراین شرط اول قدم این است که تو به خودت و کارت باور درونی داشته باشی.

هر کسب و کاری می تواند ده ها و صدها فرصت درآمدی داشته باشد، اما از آنجا که افراد گاه باور ندارند این فرصت ها نمی توانند در کسب و کار خودنمایی کنند. شما اگر یک سوپرمارکت دارید و از طریق همین کار، امرار معاش می کنید می توانید ماهی یک میلیون یا ماهی 100میلیون درآمد داشته باشید. شاید قبول این امر به دلیل اینکه باور درونی شما نشده، کمی سخت باشد.

مگر می شود از یک سوپرمارکت ماهی 100میلیون درآمد خالص داشت. من با اطمینان می گویم شما اگر در مسیر درست کسب و کار قرار بگیرید حتی چندین برابر این عدد هم می توانید از سوپرمارکت درآمد کسب کنید، زیرا باور شما به کسب و کار و شغل سوپرمارکتی ذهن شما را خلاق و فعال می کند و دهها ایده نو و تازه در مسیر شما قرار می دهد، آن گاه براساس همین باور درونی شما ایده ها را به مرحله عمل در می آورید و با افرادی در مسیر کسب وکار آشنا می شوید که خودتان هم تعجب می کنید چطور و چگونه این افراد در مسیر من قرار گرفتند.

دوستی که امروز یکی از پرورش دهندگان بزرگ ماهی در شمال ایران است می گفت روزی که در بازار ماهی فروشان کار ماهی فروشی را شروع کردم؛ خانواده و دوستان و اقوام می گفتند این چه کاری است، مگر با ماهی فروشی می تونی ثروت کسب کنی و درآمد زیاد داشته باشی. تو درس خوانده هستی و برای تو نیست که این کارها رو بکنی، اما احساس می کردم که فرصت های زیادی برای پول درآوردن در کار ماهی فروشی است.

دوستان و اقوام چون فقط فروش ساده ماهی و پاک کردن آن را می دیدند این کار را بسیار ساده و ابتدایی و کم0 درآمد فرض می کردند، اما من می دانستم که اگر در این کار خبره شوم می توانم زندگی ام را دگرگون کنم، بنابراین با اشتیاق ماهی می فروختم و با فوت وفن کار آشنا می شدم. در کمتر از دو سال توانستم پرورش ماهی راه اندازی کنم. هیچ کس قبول نمی کرد که ماهی فروشی هم می تواند یک فرصت خوب برای درآمد باشد. یک روز یک آقایی پس از خرید ماهی گفت این کارت من است اگر مایلی من حاضرم با شما یک کسب و کار راه اندازی کنم.

من ابتدا به این حرف زیاد توجه نکردم و حتی کارت او را گم کردم. پس از چند روز خانم من که لباس مرا می شست متوجه این کارت در جیب شلوارم شد. حس خوبی به من دست داد، بلافاصله به او زنگ زدم و به دفترش رفتم. او امروز شریک من است و به اتفاق یکی از بزرگ ترین پرورش دهندگان ماهی در شمال ایران هستیم و قصد داریم کارمان را همچنان گسترش دهیم.

این اتفاق به شکل های مختلف برای کسانی که به کسب و کار خود باور دارند می افتد. کسی که به کارش باور دارد و می داند در این کار می تواند به کمک خدا موفق شود، راه های زیادی جلوی او قرار می گیرد و به عبارتی فرصت ها خودشان را نشان می دهند. الان صدها و هزاران نفر هستند که ماهی می فروشند، اما نمی توانند زندگی روزمره خود را تأمین کنند چون به کسب و کار خود باور ندارند و مدام غر می زنند، اما دوست ما نه تنها از ابتدا شاکر بود، بلکه همیشه به دنبال یافتن فرصتی برای پیشرفت بود و طبعا پس از چند سال به جاهای خوب رسید.

بنابراین شما باید با باور درونی، کسب و کار خود را رشد دهید و مهم نیست که شما ماهی فروش هستید یا طلافروش میدان محسنی. مهم این است که باور شما چقدر می تواند به شما در موفقیت، اعتماد به نفس بدهد تا بتوانید با جان و دل کار کنید و برای آینده کار خود نقشه بکشید و مسیر را برای ثروت و موفقیت بیشتر هموار کنید.

فرصت های زیادی در هر کسب و کار وجود دارد که شخص می تواند با کمی تأمل این فرصت ها را شناسایی کند و پرورش دهد و از همین طریق به رشد کسب و کار خود کمک کند. شما اگر به کار خود باور نداشته باشید صد سال هم کار کنید نمی توانید موفقیتی به دست بیاورید، اما با باور می توانید در ظرف زمانی کوتاه پله های موفقیت را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارید.

فرصت ها در دل کسب و کار هستند و تنها کسانی می توانند این فرصت های رشد و توسعه را ببینند که به کارشان باور داشته باشند. اگر علی واکسی در کارش موفق می شود و می تواند برند واکسیما را به نام خود ثبت کند به دلیل باور او به کارش است، والا صدها واکسی در کنار خیابان در سرما و گرما نشسته اند، اما هرگز به پیشرفت و موفقیت مالی دست نیافتند.

باور کنید که باور شما می تواند صدها فرصت طلایی کسب درآمد عالی را از دل کسب و کار شما بیرون بکشد و شما را در مسیر تازه ای از موفقیت و ثروت قرار دهد.