دلنوشته های یک کارآفرین (54) / باور و شکست

تو هر کسب و کاری راه بیندازی در یک دوره ای با مشکلات روبه رو می شوی و این امری طبیعی است. اصلا هم به نوع کسب وکار و میزان سرمایه و موضوع فعالیت ربطی ندارد. طبیعی است در جریان تولید و تجارت با اما و اگرها و پدیده ای به نام مشکل روبه رو می شوی، اما در برابر مشکلات کسب و کار دو گروه افراد وجود دارند افراد باورمند و افراد بی باور.

 افراد باورمندکسانی اند که به مشکلات به عنوان یک امر طبیعی باور دارند و از ابتدا می دانند برای موفقیت و کسب درآمد بیشتر باید راه غلبه بر مشکلات را بیابند، اما گروه دوم نسبت به کار خود بی باورند و حتی مشکلات را امری غیر طبیعی می دانند از این رو در کسب و کارها کسانی که دارای باوری قوی نسبت به موفقیت و کسب درآمد بالا هستند، می توانند موفق شوند و آنها که از ابتدا خود را افتاده و شکست خورده فرض می کنند طبیعی است که از مسیر موفقیت دور می شوند.

بعضی ها از ابتدا نقشه شکست را براساس بی باوری به موفقیت در ذهن خود ترسیم می کنند. این گروه شامل صاحبان کسب و کارهای کوچک و بزرگ است. یعنی فرقی ندارد 10میلیون برای راه اندازی کار سرمایه گذاری کردی یا 10میلیارد. از ابتدا در ذهن خود نقشه شکست را می کشی برای اینکه به موفقیت و کسب درآمد باور نداری.

در کسب و کار کسانی موفقند که در ذهن خود هیچ طرح و نقشه شکست ندارند و از ابتدا براساس باورهای درونی خود را کاملا یک کارآفرین موفق می دانند، بنابراین اگر با پدیده شکست روبه رو شوند آن را امری طبیعی می دانند و به راحتی از آن می گذرند اما آنهایی که به موفقیت و کسب درآمد بالا در کسب و کار خود باور ندارند زمینه ها را برای شکست دوچندان می کنند. به همین خاطر اغلب کسانی که ذاتا انسانی امیدوار و مثبت اندیش نیستند شکست های زیادی را در کسب و کار تجربه می کنند و گاه به علت تکرار همین شکست ها از دور گردونه رقابت خارج می شوند.

شما اگر به موفقیت در کسب و کار فکر می کنید پیش از هر چیز در ذهن خود، خود را یک فرد موفق تلقی کنید و باور داشته باشید که می توانید در کسب و کار خود نخستین و بهترین باشید. وقتی شما در ذهن خود بهترین شدن و نخستین شدن را پرورش می دهید فرکانس های مثبت اندیشانه که ناشی از باور ذهنی است زمینه ها را برای خلاقیت و موفقیت و کسب ثروت زیاد فراهم می کند.

پسرخاله من سال هاست که شغل های مختلف را تجربه می کند و هر بار با انبوهی از بحران و شکست از دور گردونه رقابت خارج می شود. یک شب که مهمانی خصوصی داشتیم او شروع کرد از بازار بد ایران و بی حساب و کتاب بودن این بازار و نوسانات مختلف نرخ ارز و رکود اقتصادی. وقتی صحبت او تمام شد گفتم امیدجان در این 11سالی که تو وارد کسب و کارشدی فکر می کنی چند نفر همزمان با تو شروع به کار کردند؟ با تعجب نگاهی بهم کرد و گفت: منظورت چیه؟ گفتم تو همین 11سال ده ها و صدها نفر در کسب و کار میلیونر و میلیاردر شدند.

در همین استارت آپ ها که یک کسب و کار اینترنتی است طی سال های اخیر ده ها استارت آپ موفق به وجود آمد و امروزه درآمدهای خیلی خوب و عالی دارند، اما تو از همان روز اول با این باور که ایران از لحاظ اقتصادی مشکل دارد، قوانین کسب و کارها دست و پاگیر هستند، به راحتی مجوز نمی دهند، صادرات و واردات کالا به سختی انجام می شود؛ کسب و کارت را شروع کردی. چون از ابتدا یک باور منفی نسبت به کسب و کار در ذهنت وجود دارد همیشه با بحران مالی و شکست روبه رو می شوی در صورتی که در یک شرایط برابر جغرافیایی و اقتصادی کسانی دیگر توانستند میلیاردها تومان از کسب و کار خود درآمد کسب کنند، اما تو همیشه بدهکاری. برای اینکه ذهن تو پر از افکار منفی نسبت به کسب و کار است.

به همین خاطر اگر صدتا کسب و کار دیگر با هزاران سرمایه راه بیندازی باز هم شکست می خوری. آن شب امید خیلی تو فکر رفت تا بتواند معنای باور را که مجموعه ای از افکار اشتباه است، بفهمد؛ افکاری که روزنامه و مجله و رادیو و تلویزیون و مردم کوچه و بازار در ذهن ما می گذارند.

این واقعیت را فراموش نکنید که اگر شما به کار خود باور داشته باشید، هیچ وقت شکست نمی خورید. در زمان جنگ ایران و عراق و تحریم های آن زمان، افرادی بودند که از راه حلال کاسبی می کردند و کسب وکار آنها رونق داشت اما حالا که اقتصاد در یک وضعیت ثباتی بهتری است برخی از افراد به دنبال کسانی یا چیزهایی هستند تا شکست خود را به گردن آنها بیندازند غافل از اینکه قبل از هر چیز مسئول اصلی شکست در کسب و کار، باور درونی صاحب کسب و کار است. به کسب و کار خود باور مثبت و روشن داشته باش.