نگاهی دوباره به تیزر عطرآگین

چندی پیش در گزارشی در گفت و گو با امید خاکپور، کارگردان باسابقه تلویزیونی به نقد کارشناسانه تیزر تلویزیونی عطرآگین پرداختیم.

با توجه به اینکه فرصت امروز امکان نقد را برای همگان فراهم می کند اینبار برای نقد نقد صورت گرفته توسط آقای خاکپور، به سراغ جواد مالمیر، کارگردان این تیزر رفتیم و با وی به گفت و گو نشستیم.

پروسه دشوار ساخت تیزرهای آرایشی و بهداشتی

جواد مالمیر در رابطه با نقدی که بر تیزر تلویزیونی عطرآگین صورت گرفته می گوید: نقد واژه زیبایی است. انتقاد زمانی با ارزش  است که در راستای پیشرفت یک تولید و یا یک محصول باشد . صرفا اگر مبنای آن تخریب باشد هیچ اعتبار و یا ارزشی نداشته و بالعکس به ارزش تیزر تولید شده می افزاید . در اینگونه انتقادها تنها چیزی که تحت الشعاع قرار میگیرد اعتبار و ارزش نقد آن منتقد است. تمامی نقد در مورد تیزر هایی بود که در فضایی کاملا کمدی در دوران انسانهای اولیه ساخته شده است .

این تیزرها مربوط به سه محصول مام رول ، کرم دست و صورت و حالت دهنده مو بوده که کارگردانی آنها به عهده اینجانب بوده است . اولین سوال که به ذهن من برخورد این بود که تشبیه این نوع تیزرها به تیزر های 30 سال پیش با چه مقیاس و معیاری در نظر گرفته شده است ؟ آیا صرفا ذهنیت منتقد این تیزرها فضا سازی لوکس بر پایه یک سرویس و یا خدمت جدید ویژوال بوده است ؟ آخرین تیزر در ذهن مانده ایشان از تیزرهای تلویزیونی چه  بوده است ؟ آیا تیزرهای امروزی نسبت به پیشرفت تکنولوژی نیز به اندازه 30 سال پیشرفت داشته اند ؟ آیا تولیدات دیگر به قدری قوی هستند که این تیزر برای 30 سال پیش خوانده شده است؟

وی در ادامه می گوید: همه افراد خوب می دانند که تولید این تیزرها در صنف آرایشی و بهداشتی با ممیزی بسیار زیاد در سازمان صدا و سیما روبرو است ، از این رو هوشمندانه کار کردن جهت افزایش فروش در کنار ارائه یک کار هنری بسیار کار سخت و پیچیده ای است . مخصوصا زمانی که کار به صورت سریالی نگارش شود . صرفا نمایش استشمام یک رایحه خوش توسط یک مرد با بک گراندی زیبا خلق یک اثر هنری نیست .

ما در کنار ساخت تولیدات هنری ، به مباحث تجاری و اثر بخشی آن نیز باید توجه داشته باشیم . هستند محصولات و ساخته های چند صد میلیونی که بعد از توقف پخش هیچگونه توجیهی برای عوامل و مدیران سفارش دهنده نداشته و در انتها تنها یک تیزر ، آنهم با بودجه  سفارش دهنده محترم به رزومه یک کارگردان اضافه شده و لایک هایی را در شبکه های مجازی از آن خود می کند .

میان تیتر

یک تیزر و یا پیام بازرگانی متشکل از بخش هنری و بخش تجاری است . بخش هنری مربوط به مشاورین هنری و بخش تجاری مربوط به مسئولین فروش است . به همین دلیل است که قبل از تهیه یک تیزر ، جلساتی بین سفارش دهنده و تولید کننده برگزار می شود . در این جلسات ترکیب دیدگاه های هنری و تجاری می تواند منجر به تولید اثری خوب شود. منتقدین عزیز بر این باورند که بر اساس مشرف بودن به تمامی زمینه های بازار در تمامی اصناف ، همیشه حرفی برای بیان و گویش داشته و نقطه مثبت خلق یک اثر هنری تفکرات ایشان است . اما در صورت شکست آن پروژه هیچگونه پاسخگویی از سمت ایشان وجود نداشته و زنجیره فروش ، کیفیت محصولات و یا اوضاع نابسامان بازار ، سپری برای دفاعیات ایشان است.

کاری که در سبک و فضای انسانهای اولیه بوده به دلیل عدم نمایش پرواز شاتل از طرف منتقدان بسیار ساده خوانده شده است . امید است از این به بعد تولید کنندگان با استفاده از جدیدترین محصولات روز دنیا آکسسوارهای خاصی را در صحنه جاسازی کنند. برای مثال نیاز بود ما برای این تیزر یک ماموت و یا یک دایناسور را اسپرت کرده و در صحنه استفاده می کردیم . طراحی لباس از دیدگاه منتقدین بسیار ضعیف خوانده شده است . این امر گویای این مورد است که از دیدگاه منتقدین نگاه مسموم نقد در مقابل کلیت پیام ، برتری خاصی دارد . آیا رفرنس خاصی جهت طراحی لباس آن دوران وجود دارد؟ از دیدگاه منتقد دیالوگ ها با حرکات سینک نیستند .

در این تیزرهای تبلیغاتی به دلیل عدم وجود مترجم دوران و عصر انسانهای اولیه متاسفانه صدا و زیرنویس سینک نبوده که این مورد نیز از دیدگاه ایشان در امان نمانده است. به واقع تیزرهایی موفق هستند که تنها تصویر و یا تنها صدا بتواند مخاطب را جذب کند . نمایش یک تیزر متفاوت در باکس پخشی که امروزه تمامی تیزرها تقریبا از یک سیستم خاص تبعیت می کنند باعث متفاوت شدن و در ذهن ماندن آن آگهی می شود .

در مورد عدم وجود ایده باید بیان کرد که اتفاقا این تیزرها جزو تولیداتی است که ایده های بسیار خوبی دارد . البته ایده از دیدگاه بسیاری از منتقدین به معنای سناریوی خاص است . " یک تیزر متمایز در باکس تبلیغاتی دیده شده و در بین دیگر آگهی ها خاص می شود " این هدف ما از تبلیغات بوده و از دیدگاه اینجانب کارگردان ، حق سوخت پول سفارش دهنده توسط اینجانبان جایز نیست .

بسیاری از سفارش دهندگان موسسات مالی اعتباری با بودجه های شناور و یا موسسات دولتی نبوده که اینگونه تصورات در مورد آنها نیز کارساز باشد.  اما در مورد پک شات باید بگویم این امر که پک شات باید با کل تیزر همخوانی داشته باشد چند صد سالی است که منتفی شده است.زمانی که سازمان صدا و سیما در حال پخش تیزرهای کفش ملی و دستمال حریر در 30 سال گذشته بود تیزرهای اروپایی بعد از اتمام موضوع تیزر ، در صفحه ای سفید و یا خاکستری با بیان شعار ، موضوع برند را از داستان جدا می کردند . این به آن معنا بود که برندینگ به صورت کامل انجام پذیرفته و یک برند به یک محصول انتصاب داده نمی شود .   

هم چنین شعار و یا اسلوگان پدیده ای است که معمولا در انتهای تیزرهای داستانی بیان  شده که به نوعی نتیجه گیری مخاطب از کل داستان را در بر داشته باشد . البته در بسیاری از تیزرهای موزیکال این اتفاق در طول داستان بواسطه ریتمیک بودن در طول تیزر استفاده می شود. البته برای بسیاری از برندها که دوستان تسلط خاصی در ساخت آنها دارند بسیار هم کارساز است . 

ولی در مورد این نوع آگهی ها هیچ تعریفی در مورد آنها وجود ندارد . حضور یک برند با نام عطر آگین بعد از 14 سال با این نوع تیزرها بسیار موفق و چشمگیر خواهد بود . این سناریوها برای تولیدات سریالی در نظر گرفته شده و بد نیست منتقدین با کمی تامل منتظر تولیدات سریالی این برند با همین ساختار باشند .