> چرکنویس یک مدیر اینجایی همانطور که از نامش برمیآید یادداشتهای یک مدیر ایرانی است که تجربیات روزانه خود را مینویسد. این تجربیات در زمینههای مختلف مانند تعامل با مدیران بالادستی، کارمندان پاییندستی، شرکای شرکت و بهطور کلی چالشهای گوناگونی است که در محیط کار با آن روبهروست.
احتمالا برای شما هم اتفاق افتاده. به جلسه میروید و میبینید که مدیر ارشد طرف اینجایی زبان خارجی بلد نیست و مترجم همراهش آورده. اگر هم در جلسات ندیده باشید، در خبرهای تلویزیونی که دیدهاید....
- بله بله، حتماً، حالا چقدر وقت میخواین؟- دو هفته خوبه- نه زیاده، یه هفتهای نمیتونین؟- باشه آقا، عیب نداره، میگم بچهها بمونن شبانهروزی یک هفتهای جمعش کنن.- اول بررسی میکنیم، بعد...
باز یک بامبول جدید سر هم کردهاند. دوباره آزار و اذیت ما قشر زحمتکش و آسیبپذیر. آخر گروه بیچاره من چه گناهی کرده که هر روز آش یک وجب روغن تازهای برای آن میپزید؟ کدامین هیزم تر را به فروش رسانده...
با دنیا و مافیها سر جنگ دارد. با خودش هم یک در میان قهر و آشتی است. برنامهنویس کامپیوتر را میگویم. یک جوان المپیادی که بعد هم رفته در یکی از بهترین دانشگاههای مملکت درس خوانده. بعد از اتمام درسش...
به نظرم هر آدم باهوش دیگری هم که جای بنده بود به همین اشتباه میافتاد. چندین مورد پیدرپی اتفاق افتاده که ظن مرا در مورد موضوع مذکور کاملا تقویت کرده و نهایتا باعث ایجاد چنین افتضاحی شده است.
اول –...
ظاهرا حافظه افراد حداقل به دو گونه قابل دستهبندی است؛ یکی کلامی یا زبانی و دیگری تصویری. دسته اول کلمه و جمله و کلا موارد مربوط به زبان را خوب به خاطر میسپارند و دسته دوم تصاویر و اشکال و رنگها و...
مدیرعامل شرکتمان عوض شده. قبلی تخصصش مثل خود ما بود. از سطوح پایین همین رشته شروع کرده بود و تا سطح مدیریت محترم عامل! رفته بود. این یکی سن و سالدار و جاافتاده است، اما رشته تحصیلیاش چیز دیگری...
پاک گیچ شدهام. اوایل جلسه یک چیزهایی میفهمیدم ولی از یکجایی به بعد کلا در وضعیت صمُ بکم امی فرو رفتم. هم مغزم از شدت خستگی در شرف ازکارافتادگی کامل است و هم احساس فلاکت و عقبماندگی میکنم....
یکی از خصوصیات انسان به عنوان موجودی اجتماعی، تبادل آزاد اطلاعات است. یعنی ما ابنا و بنات بشر بستههای حاوی اخبار و اطلاعات را از دیگران دریافت کرده و بعد به شکل خودجوش و به صورت رایگان در بسط و...
بعضیها اصولا بخت و اقبال دارندها! هر اشتباهی بکنند، هر بیاحتیاطی به خرج دهند، هر بار که حواسشان نباشد، انگار قرار نیست تاوانش را پس بدهند، انگار یک بخت و اقبال گیسوکمند مثل فرشته نگهبان...
اولش فکر میکنم اشتباه شنیدهام ولی نه، مثل اینکه این طفل، واقعا در حال بلغور کردن یک همچو چیزی است:
- ببینین جناب مدیر بخش (یعنی اینجانب!) من رفتم از روی کانترکت (منظورش قرارداد است) بررسی کردم،...
دو هفته تمام است دو نفری شدهاند نکیر و منکر من. یکی از این طرف، یکی از آن طرف. کار که ندارند. آدمی که سرش خلوت باشد هی مدام یا فیلش یاد هندوستان میافتد یا به ترک دیوار گیر میدهد. حق داشتند این...
یک شرایط ناجوری هست که خدا به روز هیچ تنابندهای نیاورد. از اهم این شرایط ناخوشایند یکیش این است که شما یک خصلت معروف حسنهای داشته باشید و بعد این خصلت خوب در کوران حوادث دهر به یک مشخصه ناجور و...
- حالا تو چرا اینقدر عصبانی هستی جوون؟ چی شده؟ حالا اینا یه مشت آدم رییس کل و مدیر و از این حرفهان، میانگین سابقه کاریشونم بالای سه برابر سن و سال تو جوونکه، یه حرفی زدن، اینا آدمای نسل بیابون و...
معمولا مدیر حقوق بالاتری میگیرد. ممکن است خودرو در اختیارش بگذارند. اتاق مجزا دارد. منشی دارد با چند خط تلفن. توی اتاق و روی میزش قهوه و شیرخشک دارد که اگر مهمان خارجی داشت به او قهوه تعارف کند. شاید...
یک نفر از سمت راست زانویش را به زانویم میزند، هر بار محکمتر. تا حد درد گرفتن. یک نفر از سمت چپ با نوک کفشش به پاشنه کفشم میکوبد، او هم هر لحظه محکمتر. خداخواهی است که میزهای جلسه شرکتمان یک...
بالاخره باید به جوانها میدان داد. باید کمکم و با حمایت همهجانبه و رعایت جوانب احتیاط به آنها بال و پر داد تا بپرند و در آسمان کار و تلاش و آبادانی وطن اوج بگیرند و قلل رفیع سازندگی و توسعه را فتح...
میگویند تنبیه باید متناسب با خطا باشد، به عبارتی مجازات باید با جرم بخواند. نمیشود که بابت یک گردش به چپ ممنوع مثلا کسی را تبعید کرد! این حرف بسیار درستی است، در همه زمانها و مکانها و بهویژه...
- رییس جان؟ رییس جان؟ (من را میگوید!) وقت داری یه لحظه؟- بفرما جوون، بیا تو بشین، بله، در خدمتم، امر بفرما.- آقا من دوباره تو همون مربع خبیثه گیر کردم... یه فکری بکنین تو رو خدا...- مربع خبیثه؟ مگه قبلا...
اگر میشد یکجوری بشود که آدم هم مدیر خوبی باشد و کارهای خودش و گروهش را پیش ببرد و هم آدم مهربان و مطبوعی باقی بماند خیلی خوب میشد. اما متاسفانه در عمل این دو مقوله بیارتباط و متنافر و حتی گاهی...
نگارنده از همان اوان طفولیت از هر کنشی که رنگ و بویی از خبرچینی و جاسوسی و احیانا زیرآبزنی داشته باشد، بیزار بوده و به طور کلی تلاش کرده که دامن اخلاق خویش را از چنین لکههایی مبری بدارد.
این بود و...
رییس بنده از آن جمله انسانهایی است که کلهماجمعین خویشتن را وقف کار کرده و مهمترین جنبه زندگی خود را بر مبنای انجام پروژهها و ایجاد حداکثر عمران و آبادانی نهاده است. درنتیجه جهتگیری...
... مشارالیه ضمن برخوردهای تبعیضآمیز با نفرات جدیدالورود، تمام مزایای متعلقه را به نفرات قبلی گروه خودشان اختصاص داده و از احقاق حقوق حقه اینجانبان، نویسندگان نامه سر باز میزنند، فلذا مستدعی...
براساس اصل میل به حداکثر بینظمی که هم در مورد اشیا و هم در مورد آدمیان بهطور کامل جاری است، اگر قرار باشد کاری انجام شود لازم است شخص یا اشخاص دلسوزی تولی این امر را به عهده بگیرند و بینظمی...
- برای چی این کارو کردی؟ زنگ زدی دعوا راه انداختی؟ شاخ و شونه کشیدی؟ خیلی بد کاری کردی. میدونی این کیه که باهاش اینجوری حرف زدی؟
- هر کی میخواد باشه رییس، آخه خب چقد تحمل کنم؟ یه مسئله کوچولو...
در اینکه زمان حالتی نسبی دارد که شکی نیست. یک موقع زود میگذرد، یک وقت دیر. در اینکه درک ما از زمان هم نسبی است دوباره شکی نیست. برای یکی، یک ساعت هم زیاد است و برای دیگری یک روز هم زمان زیادی نیست. در...
موانع همواره هستند. هیچ کاری بدون مانع نمیشود. هیچ کاری بدون زحمت و صرف وقت و نیرو و عرقریزی انجام نمیشود. فقط موانع هستند که معمولا بدون آنکه وقت و هزینهای صرف آنها شود به وجود میآیند! یعنی...